ادمی که پشت سر دیگران حرف بزنه.
مفت نمیارزه...
امان از این زبان انسان.....
شخصی سخن چین، به حضور امام حسن علیه السلام رسید.
عرض کرد:
فلانی از شما بدگویی می کند.
امام حسن صلوات الله علیه به جای تشویق چهره درهم کشید و به او فرمود:
تو مرا به زحمت انداختی.
از این که غیبت یک مسلمان را شنیدم باید درباره خود استغفار کنم و از این که گفتی آن شخص با بدگویی از من، مرتکب گناه شده بایستی برای او نیز دعا کنم.
بحار: ج 43، ص 350
خدایا مراقبت از زبان را روزیمان کن.🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
ادمی که پشت سر دیگران حرف بزنه.
مفت نمیارزه...
امان از این زبان انسان.....
شخصی سخن چین، به حضور امام حسن علیه السلام رسید.
عرض کرد:
فلانی از شما بدگویی می کند.
امام حسن صلوات الله علیه به جای تشویق چهره درهم کشید و به او فرمود:
تو مرا به زحمت انداختی.
از این که غیبت یک مسلمان را شنیدم باید درباره خود استغفار کنم و از این که گفتی آن شخص با بدگویی از من، مرتکب گناه شده بایستی برای او نیز دعا کنم.
بحار: ج 43، ص 350
خدایا مراقبت از زبان را روزیمان کن.🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
ادمی که پشت سر دیگران حرف بزنه.
مفت نمیارزه...
امان از این زبان انسان.....
شخصی سخن چین، به حضور امام حسن علیه السلام رسید.
عرض کرد:
فلانی از شما بدگویی می کند.
امام حسن صلوات الله علیه به جای تشویق چهره درهم کشید و به او فرمود:
تو مرا به زحمت انداختی.
از این که غیبت یک مسلمان را شنیدم باید درباره خود استغفار کنم و از این که گفتی آن شخص با بدگویی از من، مرتکب گناه شده بایستی برای او نیز دعا کنم.
بحار: ج 43، ص 350
خدایا مراقبت از زبان را روزیمان کن.🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅بیانات حضرت آیت الله بهجت (رحمه الله):
به مرحوم حجتالاسلام سید محمدباقر شفتی پدر سید محمد، صاحب مناهل ـ گفتند: خانهای که بابت وجوهات به شما دادهاند، منحوس و محل سکونت جن است، و علت اینکه صاحبش آن را به شما داده، همین است؛ زیرا نمیتوانسته از آن استفاده کند. ایشان فرمود: نحوستش را با دعای شب از بین میبرم. تا اینکه کار بهجایی رسید که مردم برای تیمن و تبرک عقدهای ازدواج را در آن خانه برگزار میکردند.
منبع: در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۱۶
✅گریه بر امام حسین نحوست را از بین می برد و دل را آرام و سبک می کند و موجب برکات زیادی است
ویژگیهای اخلاقی سید شفتی
عبادت و شب زندهداری:
یکی از یاران همیشگی سید محمدباقر شفتی درباره عبادت ایشان می نویسد: «موقع نماز، بدنش به شدت می لرزید. از نیمه شب تا صبح مشغول عبادت و مناجات با خداوند متعال بود. موقع مناجات حالات خاصی داشت و بی اختیار با صدای بلند گریه می کرد. در اواخر عمر، پزشکان گریه زیاد را برایشان خطرناک دانستند و سید را از این کار منع کردند ولی باز هم بی اختیار اشک از چشمانش جاری می شد».
ارادت به اهل بیت علیهم السلام:
سید محمدباقر شفتی، علاقه بسیار به اهل بیت علیهم السلام داشت و کسانی که در مجالس موعظه او حاضر می شدند، شاهد گریه های عاشقانه آن سید وارسته بودند. روح بسیار لطیف سیّد، توان شنیدن مصیبت های اهل بیت علیهم السلام را نداشت و باشنیدن روضه و مصیبت، حالت عجیبی به او دست می داد و از خود بی خود می شد. تا زمانی که سید در مسجد حضور داشت، روضه خوانان بالای منبر نمی رفتند.
اهتمام به امور مسلمانان:
سید محمدباقر شفتی با تمام توان به حل مشکلات مردم می پرداخت. ایشان گاه پس از اقامه نماز صبح در مسجد، تا نماز ظهر به مشکلات مردم رسیدگی می کرد و بعد از نماز ظهر در همان مکان ناهار می خورد و دوباره تا غروب، به حل و فصل امور مردم می پرداخت.
راز ثروتمندی سید شفتی:
سید محمدباقر زندگی بسیار فقیرانهای داشت، تا اینکه با تحولی، تبدیل به انسان ثروتمندی گشت. او خود داستان را چنین نقل میکند که زمانی در اصفهان نماز وحشت خواند و با پولش، تصمیم گرفت کمی گوشت بخرد. در نهایت جگر گوسفند که ارزانترین کالای قصابی بود را خرید. در زمان برگشت، سگی را در کنار خرابه دید که از گرسنگی حال حرکت ندارد و بچههای او به زیر سینه او چسبیدهاند. او آن جگر را قطعه قطعه نمود و به سوی سگ انداخت تا تمام شد. شیخ خود نقل میکند آن سگ سر خود را به طرف آسمان بلند کرد و چند مرتبه صدا زد. یقین کردم در حق من دعا کرد. مدتی بعد یکی از ثروتمندان «شفت» وجه زیادی برای شیخ فرستاد، اما شرط کرد که باید آن را در نظر شخص امینی بگذاری تا اینکه سرمایه کسب خود قرار دهد و از منافع آن استفاده کنی. پس از عمل به دستور او، خداوند ثروت فوقالعادهای به سید عنایت کرد که بعدها چهار صد کاروانسرا و دو هزار دکان خرید و یک ده خریداری نمود که مالالتجاره آن در هر سال نهصد خروار برنج میشد.
🌈🌹📖🌹🌈
*مردی خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) رسید و عرض کرد آیا به من اجازه میدهید که آرزوی مرگ بکنم؟*
✅حضرت فرمود: مرگ چیزی است که چاره ای از آن نیست و مسافرتی است طولانی که سزاوار است برای کسی که بخواهد به این سفر برود ده هدیه با خود ببرد.(آیا هدایا را اماده کردی)
*✅پرسید آن هدایا کدامند؟*
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
*۱- هدیه عزرائیل*
*۲- هدیه قبر*
*۳- هدیه نکیر و منکر*
*۴- هدیه میزان*
*۵- هدیه پل صراط*
*۶- هدیه مالک (کلیددار جهنم)*
*۷- هدیه رضوان(کلیددار بهشت)*
*۸- هدیه پیامبر*
*۹- هدیه جبرئیل*
*۱۰- و هدیه خداوند متعال*
🌱اما هدیه عزائیل چهار چیز است :
۱. رضایت حق داران.
۲. قضای نمازها.
۳. اشتیاق به خداوند.
۴.آرزوی مرگ.(شهادت وجهاد در راه خدا)
🌱اما هدیه قبر چهار چیز است :
۱. ترک سخن چینی.
۲. استبراء.
۳. تلاوت قرآن.
۴. نماز شب.
🌱اما هدیه نکیر و منکر چهار چیز است :
۱. راستگویی.
۲. ترک غیبت.
۳. حق گویی.
۴. تواضع در برابر همه
🌱اما هدیه میزان چهار چیز است :
۱. فرو خوردن خشم.
۲. تقوای راستین.
۳. رفتن به سوی جماعت.
۴. دعوت به سوی آمرزش الهی
🌱اما هدیه صراط چهار چیز است :
۱. اخلاص عمل.
۲. زیاد به یاد خدا بودن.
۳. خوش اخلاقی.
۴. تحمل کردن آزار دیگران
🌱اما هدیه مالک(کلیددار جهنم) چهار چیز است :
۱. گریه از ترس خداوند.
۲. صدقه مخفی.
۳.ترک گناهان.
۴.خوش رفتاری با پدر و مادر
🌱اما هدیه رضوان(کلیددار بهشت) چهار چیز است :
۱. صبر در ناملایمات.
۲. شکر بر نعمت.
۳.انفاق مال در راه اطاعت خداوند.
۴.رعایت امانت در مال وقفی
🌱اما هدیه رسول اکرم(ص) چهار چیز است :
۱. دوست داشتن او.
۲. پیروی از سنت او.
۳. دوست داشتن اهل بیت او.
۴. زبان را از بدی ها حفظ کردن
🌱 اما هدیه جبرئیل چهار چیز است :
۱. کم حرف زدن.
۲.کم خوردن.
۳. کم خوابیدن.
۴. مداومت بر حمد
🌱اما هدیه خداوند متعال چهار چیز است :
۱. امر به نیکی.
۲. نهی از بدی.
۳. نصیحت و خیر خواهی برای مردم.
۴.و مهربانی کردن با همه
*📚 کتاب مواعظ العدديه*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه رسیدن به شادی....
دکتر الهی قمشهای...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-از لحظه ای که تصمیم بگیری دیگه با گذشته تو کاری ندارن؛🌿
فرصت جبران برات فراهم میشه رفیق!
|استادشجاعی🎙
https://chat.whatsapp.com/FAxMeWORNYpBYcvXtiQthS
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🌾
💕 *#همراه_با_بهشتیان*💕
☀️🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷☀️
صد گل صلوات هدیه می کنیم به چهارده معصوم، به نیابت از شهید عزیز
🌸✨ *عباس دانشگر* ✨🌸
انشاءالله مورد قبول درگاه الهی قرار گیرد.🙏
آمین یا رب العالمین🤲
─━━⊱🌼⊰๑❤️๑⊱🌼⊰━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #شبهات_دانش_آموزی 2
💠 پاسخ به شبهه چگونگی هرشب شیر آوردن برای فقرا توسط امیرالمومنین(ع) در حالیکه تهیه آن همه ظرف غیر ممکن بود
🎤 #استاد_احسان_عبادی از اساتید مهدویت کشور
👈 برای جلوگیری از منحرف شدن دانش آموزان و نوجوانان این کلیپ را نشردهید
@ma_va_o
https://chat.whatsapp.com/FAxMeWORNYpBYcvXtiQthS
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #شبهات_دانش_آموزی 3
💠 پاسخ به کلیپ پخش شده " برای خدا فرق ندارد برایش نماز بخوانی یا نه یا ... "
🎤 #استاد_احسان_عبادی از اساتید مهدویت کشور
👈 برای جلوگیری از منحرف شدن دانش آموزان و نوجوانان این کلیپ را نشردهید
@ma_va_o
https://chat.whatsapp.com/FAxMeWORNYpBYcvXtiQthS
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹٢١آبان سالروز شهادت پدر موشکی ایران سردار حاج حسن تهرانی مقدم و۳۸ همرزم شهیدش گرامیباد.
🕊شادی روح بلندشان صلوات
🌺اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
#پدر_موشکی_ایران
#شهید_تهرانی_مقدم
#خط_مقدم
*این شعر ارزشش را دارد که برای صد نفر ارسال کنی و حتی بخونی و عبرت بگیری*
خواب بودم نیمه شب در بسترم
سایه ای افتاد ناگه بر سرم
خواب بر چشمم هنوز تحمیل بود
سر بلند کردم که عزرائیل بود
رنگ از رخسار گلگونم پرید
آب پیشانی به دامانم چکید
دست و پایم سست، تن خیس از عرق
خِس خسی در سینه، جانم بی رمق
التماسش کردم و گفتم: امان
گفت: امر است از خدای آسمان
زندگانی بر سرت پایان گرفت😥
از تو باید این دقیقه جان گرفت😢
گفتمش: مال و منالم مال تو😭
تا رها یابم من از چنگال تو😭
گفت: نه، هنگامه ی هجران توست😢
آنچه داری سهم فرزندان توست😥
سالها از عمر خود دادی هدر😭
از گناهان کاش میکردی حذر😭
آن همه فرصت چه کردی تا کنون
حال فرصت از کفَت آمد برون
کن وداع با خانمان و زندگی😢
رَو به عُقبی با چنین شرمندگی😭
گفتم أشهد، جان من تسلیم شد
روح من دست ملَک تقدیم شد
سخت جانم را برون آورد مَلَک
نالهام افتاد در گوش فلک😭
لاشه ای دیدم زمن در بستر است😔
چشمهایش بسته و گوشش کر است😞
صبح شد دیدم عیال و خانمان
آمدند بر بسترم گریه کنان😭
دخترم می زد به صورت: کای پدر
زود بستی از میان بار سفر
آن طرف تر خواهرم خون میگریست
داد می زد این مصیبت چیست؟ چیست؟
یک نفر آمد لباسم را درید
آن دگر گفتا که تابوت آورید
غسل میّت دادنم خویشان من
در کفن پیچیده کردند جان من
سوی قبرستان روان کردند مرا
اهل منزل صد فغان کردند مرا
زین پس از آنان سرایم دور بود
بعد از اینها منزل من گور بود
بردَنم در قبر نهادند در لحد
قبر شد منزلگه من تا ابد
خاک را بسیار بر من ریختند
خود دعایی کرده و بگریختند
آن زمان من بودم و تنگی گور
ظلمتی گسترده بی یک ذره نور
ناگهان آمد صدای گفتگو
دو مَلَک، مغضوب دیدم روبرو
گفت برخیز ای فلان ابن فلان
لحظهی پرسش رسیده ست این زمان
اولین پرسش: بگو ربّ تو کیست؟
دومین پرسش: بگو دین تو چیست؟
سومین پرسش: که بود پیغمبرت؟
کو نماز و روزه، حجّ اکبرت؟
مانده بودم در جواب آن دو من
مهر خاموشی مرا بُد بر دهن
رَبّ...؟؟ نمیشناسم نکردم طاعتش
دین..؟؟ نکردم پیروی یک ساعتش
بی جوابم چون بدیدند آن زمان
برسرم کوبید با گرزی گران
آنچنان گرزی که آتش در گرفت
شعله هایش گور من را بر گرفت
وامصیبت، این چه حال است ای خدا
ناگهان آمد به گوشم این ندا:
بنده ی من: حُبّ دنیا داشتی
عمر جاویدان به خود پنداشتی
حُبّ عیش و نوش و ثروت بود تورا
پیروی از نفس و شهوت بود تورا
بر نماز خویش کاهل میشدی
روزه میآمد تو غافل میشدی
دست یاری با شیاطین داشتی
بی خیالی از برِ دین داشتی
غافل از یاد خدا بودی،کنون
از عذاب سخت کی آیی برون
در غل و زنجیر کردند پای من
پس نشان دادند به من مأوای من
یک در از دوزخ برایم باز شد
ناله و درد و فغان آغاز شد
ضجّهها کردم خدایا الأمان
شعله ای برخاست بند آمد زبان
آه، دیدم ناله ام بی حاصل است
دیدم آنجا منزل این جاهل است
آرزو کردم که: ای کاش این زمان
بر بگردم ساعتی را در جهان
تا تن از دوزخ دمی راحت کنم
بی نهایت سجده و طاعت کنم
آرزویم بود این، اما چه سود
راه برگشتی برای من نبود.