eitaa logo
مسجد فاطمیه(س) شمیران‌نو
178 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
263 ویدیو
88 فایل
اطلاع‌رسانی برنامه‌های #مسجدفاطمیه‌سلا‌م‌الله‌علیها به همراه بارگذاری مطالبی با محتوای اعتقادی، دینی و مذهبی و گزارشات فعالیت‌های مسجد. نشانی: شمیران‌نو، کوچه هشتم غربی، پلاک٨٢ ارتباط با ادمین: @VahidRouzbahani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه با دکتر ۱۵ دی ۱٣٩٨(دو روز پس از ترور شهید سپهبد ) با موضوع: احتمال جنگ میان و آمریکا 🌕 به اطلاع می رسانیم دکتر کارشناس مسائل سیاسی پنجشنبه ۱٧ بهمن بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد فاطمیه(س) شمیران نو به تحلیل مسائل انتخابات و پاسخ به پرسش های مطرح شده خواهد پرداخت. @masjedf
امام خامنه‌ای: ان‌شاءالله دشمنان ما خودشان خواهند دید حضور عظیم مردم را در میدانها و در خیابانها و ضربه کوبنده‌ای ان‌شاءالله ملت ما با همین حضورشان بر سیاستهای دشمن وارد خواهند کرد. ٢٢_بهمن @masjedf
امام خامنه‌ای: ان‌شاءالله دشمنان ما خودشان خواهند دید حضور عظیم مردم را در میدانها و در خیابانها و ضربه کوبنده‌ای ان‌شاءالله ملت ما با همین حضورشان بر سیاستهای دشمن وارد خواهند کرد. ٢٢_بهمن @masjedf
💎 در مقابل چشم همگان هستند 💎 توصیه شهید برای عاقبت به خیری: ۶ بار همراه با بغض قسم جلاله یاد می کند و می گوید: 🌕 والله والله والله برادران از مهمترین شئون نسبت شما با و است.  🌕 والله والله والله از مهم ترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی، دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد در خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است. 🇮🇷🇮🇷 مقام معظم رهبری: با ملاحضه همه جوانب امروز, حضور در انتخابات یک وظیفه شرعی است.🇮🇷🇮🇷 @masjedf
🌹شهید : «یک شب خواب شهید زین الدین را دیدم و هیجان‌زده پرسیدم: آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ سردشت؟ 🥀حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن؟ 🌹عجله داشت. می‌خواست برود. یک بار دیگر چهره‌ درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم. 🥀رویم را زمین نزد. گفت: قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یک برگه‌‌ كوچک پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: بفرما برادر! بگو تا بنویسم. 🌹گفت: بنویس: سلام، ‌من در جمع شما هستم! همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن. برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: سید مهدی زین‌الدین. 🥀نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ زیرش كردم. با تعجب پرسیدم: چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی! گفت: اینجا بهم مقام سیادت دادند! 🌹از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ سلام، من در جمع شما هستم!» 📗منبع: کتاب «تنها زیر باران» 🆔eitaa.com/masjedf 🆔Rubika.ir/masjedf 🆔ble.ir/masjedf