eitaa logo
محله سپه وامام محله(نشرخوبی ها)
121 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
398 ویدیو
10 فایل
⬅️به‌کانال‌ فرهنگی مسجد جامع عتیق قزوین خوش آمدید 🌐بارگذاری‌محتواهای‌:فرهنگی،اجتماعی،مذهبی،سیاسی‌و...🌐
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃 🔆داستان افک 🌱پیامبر صلی‌الله علیه و آله به هر مسافرت و یا جنگی که تشریف می‌برد، یکی از زنان خود را به‌قیدقرعه همراه می‌برد. در غزوه‌ی بنی مصطلق قرعه به نام عایشه افتاد. عایشه می‌گوید: پس از جنگ، نزدیکی‌های مدینه در منزلی فرود آمدیم، وقت اعلان حرکت، برای دستشویی از جمعیت کناره گرفتم، وقتی برگشتم متوجه شدم گردن بندم افتاده است، برگشتم و آن را گرفتم؛ چون به محل قافله آمدم. همه رفته بودند و تنها ماندم. ساعت‌ها بعد، صفوان سلمی که از پسِ قافله می‌آمد، مرا دید، سوار شترش کرد و وقت گرمای ظهر به قافله رسیدیم. 🌱وقتی مردم مرا با صفوان دیدند، تهمت‌ها و افتراها زدند، به‌ویژه دو نفر به نام مسطح و عبدالله بن ابی سلول رئیس منافقین، بیشتر انتشار تهمت دادند. آن‌ها گفتند: «عایشه، صفوان جوان و زیبا را بر محمد صلی‌الله علیه و آله ترجیح داده است!» 🍃من از حرف مردم مریض شدم و از پیامبر اجازه گرفتم که به خانه‌ی پدر بروم و پیامبر قبول کرد. به خانه رفتم. مشکل را به مادرم گفتم. او گفت: چون زن زیبایی هستی، رقیبان این‌چنین می‌گویند. 🌱با چشم گریان به خانه برگشتم و شب تا به صبح نخوابیدم و گریان ماندم. 🍃پیامبر با علی علیه‌السلام و اُسامه مشورت کرد و آنان گفتند: بریره خدمتگزار عایشه مطلب را به‌طور دقیق می‌داند. پیامبر صلی‌الله علیه و آله جریان را از بریره پرسید. 🌱بریره در جواب پیامبر عرض کرد: «به خدا قسم چیزی که بتوان از او خلاف نقل کرد، دیده نشده است!» 🍃پیامبر به مسجد آمد و فرمود: «چه شده است مردانی علیه خاندان من و مردی مسلمان حرف‌های ناروایی می‌زنند؟» اوس و خزرج دو قبیله‌ی مشهور، باهم درباره‌ی رفع تهمت نزدیک بود درگیری پیدا کنند که پیامبر آن‌ها را به متانت دعوت کرد. 🌱روز بعد بر پیامبر وحی نازل شد تا جایی که قطرات عرق مانند مروارید از چهره مبارکش جاری می‌شد؛ بعد به عایشه فرمود: «بشارت باد تو را که پاک‌دامنی.» پس به مسجد آمد و آیات 17-11 سوره‌ی نور را برای مسلمانان خواند و خطاب به آنان فرمود که خدا می‌فرماید: 🍃«اگر کَرَم خدا نبود، به خاطر اشاعه‌ی تهمت، عذاب بزرگی بر شما می‌فرستاد. چرا چیزی را علم ندارید، از زبان یکدیگر نقل می‌کنید و آن را مطلبی ساده می‌انگارید؛ درصورتی‌که وقتی نشنیدید، نباید صحبت می‌کردید و می‌گفتید: خدایا تو منزّهی و این تهمتی بزرگ است.» 📚(پیغمبر و یاران، ج 2، ص 258 -کامل ابن اثیر، ج 2، ص 172) 🆔@yazahraqazvin