eitaa logo
مسجد جامع حسینی شادآباد
559 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
114 ویدیو
40 فایل
🔔کانال اطلاع رسانی برنامه های مسجد جامع حسینی شاداباد. آدرس:تهران،منطقه۱۸،شاداباد،خیابان شهیدشهسواری،خیابان شهیدسلیمانی شرقی انتقادات وپیشنهادات: @ya_mahdi_ajjalalah
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷نکته تفسیری صفحه ۳۰۱🌷 موسی و خضرـ قسمت اول: روزی حضرت موسی در میان بنی اسرائیل سخنرانی می کرد. کسی از او پرسید: چه کسی در زمین از همه داناتر است؟ موسی گفت: داناتر از خودم سراغ ندارم. در این هنگام، به موسی وحی شد که ما بنده ای داریم که در مجمع البحرین(محل اتصال دو خلیج عقبه و سوئز) زندگی می کند و (در برخی موارد) از تو دانشمندتر است. موسی عرض کرد: آیا ممکن است او را ببینم؟ خدا فرمود: یک ماهی در زنبیل بگذار و حرکت کن. موسی همراه جوان باایمان بنی اسرائیل و جانشین خود یعنی «یوشع بن نون» به راه افتاد تا به صخره ای رسید. در آنجا قدری خوابیدند. در آن هنگام، ماهی در زنبیل جان گرفت و تکانی خورد و به‏ طور شگفت انگیزی به دریا افتاد. یوشع این صحنه را دید؛ ولی فراموش کرد که به موسی بگوید. سپس دوباره به راه افتادند و بقیه‏ ی آن روز و شب را تا بامداد راه رفتند. در آن هنگام، موسی به یوشع گفت: صبحانه مان را بیاور که از این سفر خسته شدیم. یوشع، ماجرای دیروز را برای موسی بازگو کرد و موسی نیز مانند هم سفرش شگفت زده شد. در این هنگام، موسی گفت: این همان نشانه ای بود که دنبالش بودیم، و از همان راهی که آمده بودند، بازگشتند تا به کنار صخره رسیدند. در آنجا، مردی را دیدند که با یک تکّه پارچه خود را پوشانده بود. او «خضر» بود. موسی به او سلام کرد و خود را شناساند و هدفش را از آمدن به آنجا بازگفت. خضر گفت: تو تحمّل با من بودن را نداری. خدا به من دانشی بخشیده که به تو نداده، و به تو علمی بخشیده که به من نداده است. موسی گفت: به خواست خدا خواهی دید که من فرد صبوری هستم و تو را نافرمانی نمی کنم. خضر گفت: اگر می خواهی دنبال من بیایی، حق نداری از کارهایی که من انجام می دهم، سؤال کنی تا اینکه خودم راز کارهایم را برایت روشن کنم. سپس از کنار دریا به راه افتادند. یک کشتی آماده‏ی حرکت بود. از سرنشینان کشتی خواستند که آن ها را نیز سوار کنند. آن ها خضر را شناختند و هر دو را رایگان سوار کردند. امّا همین‏ که آن دو سوار کشتی شدند، خضـر، یکی از تخته های کشتی را با تیشه کَند. موسی گفت: این ها ما را بدون کرایه سوار کردند؛ چرا کشتی شان را سوراخ کردی؟ ممکن است همه‏ی آنها غرق شوند. واقعاً کار زشتی کردی! خضر گفت: نگفتم نمی توانی صبر کنی؟ موسی گفت: مرا به‏ سبب فراموش کاری ام بازخواست مکن و بر من سخت نگیر. سپس از کشتی پیاده شدند و در ساحل دریا به راه افتادند. در همین حال، به پسربچه ای رسیدند که با بچّه ها مشغـول بازی بود. خـضر، سر پـسر را گرفت و از بدنش جدا کرد و او را کشت. موسی با حیرت تمام پرسید: چرا خون بی گناهی را ریختی؟ چه کار ناپسندی کردی! ... . 🕊👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2021851139Cd560dd7e3d
🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷 از سناباد تا مشهد (شماره سوم)    دهکده سناباد با دفن هارون الرشید در آن اهمیت یافت و به «بقعه هارونیه» شهرت یافت. به دستور مأمون آرامگاهی به سبک معماری خراسانی در اطراف قبر ساخته شد. پس از شهادت امام رضا«ع»، پیکر او را در همین بقعه به خاک سپردند . به مدت ششصد سال یعنی تا زمان ظهور سربداران، قبر هارون‌ الرشید در پایین قبر امام قابل رؤیت بود، اماتوسط سربداران قبر هارون تخریب گردید و از این به بعد این مکان منحصرا بعنوان حرم امام هشتم شناخته شد . «  سربداران  گروهی بودند که بعداز حمله مغول پدید آمدند و هدفشان مبارزه با مغولان وبیگانگان بود ، خاستگاه اولیه آنان شهر باشتین وسبزوار فعلی بود و در سرتاسر خراسان گسترش یافت.» اولین گنبد حرم، نخستین گنبد بر روی حرم امام رضا «ع» در دوران حکومت سلطان سنجر سلجوقی بر فراز قبر ایشان نصب شد. جنس این گنبد از کاشی و دارای مقرنس‌ های آیینه‌کاری شده بود که تا به امروز هم آثاری از آن  به جا مانده است. سلطان محمد خوارزمشاه نیز از کسانی بود که حرم را با مرغوب‌ ترین کاشی‌های آن زمان تزیین کرد و دستور داد دو محراب به حرم اضافه کنند. مناره گنبد در دوره غزنویان و به دستور ابن معتز حاکم شیراز بنا شد. طبق اسناد به جا مانده از مورخان دوره‌ های مختلف، حرم امام رضا (ع) از معدود بناهایی بود که در حمله مغولان به ایران تخریب نشد و تنها آسیب‌های جزئی به آن وارد شد. مغولان با اینکه با حمله به خراسان، شهر را غارت کرده و مردم را به قتل رساندند، اما پس از غارت اموال حرم ،  به بنای اصلی آن آسیبی نرساندند. آسیب‌های جزئی حاصل از حمله مغول بعدها در دوره‌های مختلف ترمیم شد. هنرهای هنرمندان ایرانی، دوران تیموریان از دوره‌های درخشان معماری حرم امام رضا «ع» است. در آن دوران به دستور گوهرشاد خانم همسر شاهرخ تیموری، مسجد گوهرشاد، یکی از زیباترین و معروف‌ ترین مساجد اسلام، توسط هنرمندان و معماران ایرانی در سمت قبله حرم و صحن جنوبی آن ساخته شد. « بعدا درباره این مسجد مطالبی ارائه خواهدشد ». مدرسه پریزاد، مدرسه دو در و مدرسه بالاسر نیز در همین دوران به مجموعه حرم اضافه شدند. در زمان نادر شاه افشار ایوان صحن تیموری طلاکاری شد و نقاشی دیوارهای حرم را تجدید کردند. اساسی ترین اقدامات درحرم امام رضا (ع) پس از به قدرت رسیدن صفویان و رسمی شدن مذهب شیعه در ایران، بر شکوه و عظمت حرم افزوده شد. شاه تهماسب، شاه عباس و شاه سلیمان صفوی، از پادشاهانی بودند که در بازسازی و توسعه حرم نقش داشتند. شاه تهماسب مناره‌های حرم را بازسازی و طلاکاری کرد و به دستور او خشت‌های کاشی روی گنبد را به طلا تبدیل کردند. این گنبد با روکش طلا همان گنبدی است که هم‌اکنون در نمای بیرونی وجود دارد. علاوه بر این، ایوان امیرعلیشیر و گلدسته کنار گنبد را هم طلا کاری کرد کمال‌الدین محمود یزدی، از معماران معروف آن دوره به دستور شاه عباس روکشی از مس و طلا بر گنبد ساخت. ادامه دارد. سیدجمال الدین حسینی کهدوئی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عضویت درکانال مسجد جامع حسینی شادآباد https://eitaa.com/masjedjamehosseinishadabad
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 اهمیت عقل ومعرفت ثواب اعمال بسته به میزان عقل ومعرفت شخص است سليمان ديلمى از پدرش نقل میکند: به امام صادق عرض كردم: فلانى در عبادت و ديندارى و فضيلت چنان و چنين است. فرمود: عقلش در چه پايه است؟ گفتم: نمى دانم، فرمود: ثواب به اندازه عقل است، سپس فرمود: مردى از بنى اسرائيل در يكى از جزائر دريا به عبادت خدا عمر مى گذرانيد، جزيره سبز و خرم پر از درخت بود و آبهاى روان داشت، فرشته اى بر او گذشت و عرض كرد: پروردگارا! مزد عبادت اين بنده خود را به من بنما، خدا ثواب وى را به او نمود و فرشته آن را ناچیز دید، خدا به او وحى كرد: همراه او باش، آن فرشته به صورت آدميزاد نزد وى آمد، عابد از او پرسيد: كيستى؟ گفت: من مردى خداپرستم كه آوازه جا و خداپرستى تو را شنيدم و آمدم تا با تو عبادت كنم، آن روز را با او گذراند، فردا صبح فرشته تازه وارد به او گفت: اينجا بسيار پاكيزه و دلپذیر و براى عبادت خوب است و بس، عابد گفت: اينجا يك عيب دارد، پرسيدچه عيبى؟ گفت: پروردگار ما حيوانى ندارد، اگر الاغى داشت برايش مى چرانديم، به راستى اين علفها ضايع مى شود، آن فرشته به وى گفت: پروردگارت الاغ ندارد؟ گفت: اگر داشت اين همه علف ضايع نمى شد!. خدا به آن فرشته وحى كرد: همانا به اندازه عقلش به او ثواب مى دهم. اصول کافی ص ۳۹ [كتاب عقل و جهل]  ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عضویت در کانال مسجد جامع حسینی شادآباد https://eitaa.com/masjedjamehosseinishadabad
🟡🔰🔴🔰🟢🔰🟡⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ فرقه های اسلامی ( شماره شصت و هشت ) حکومت فاطمیان = اسماعیلیان فرقه اسماعیلیه در ایران تلاشهای بی‌ثمر حاکم سلجوقی در دوره سلطنت جانشینان ملکشاه، اسماعیلیه ایران همچنان رو به گسترش بود و تا نزدیکی اصفهان، پایتخت سلجوقیان، نیز افزایش پیدا کرد. در چنین اوضاعی، « برکیارق » در مغرب ایران و سلطان سنجر در مشرق کشور از قدرت روزافزون اسماعیلیه هراسان شده بودند. آنان در ۴۹۴ به توافق رسیدند که هریک در قلمرو خود به نحوی مؤثرتر با اسماعیلیان به مقابله بپردازند ولی تا مرگ برکیارق در سال ۴۹۸، حسن صباح توانسته بود فعالیت‌های خود را با گسیل داشتن مبلغین و داعیان ایرانی،حتی در شام نیز نفوذ خود را توسعه دهد. اسماعیلیه در اصفهان سلطان محمد پسر ملکشاه سلجوقی، جانشین برکیارق، قاطعانه‌ تر برضد اسماعیلیه اقدام کرد. وی لشکرهای بزرگی به مقابله با الموت فرستاد و شخصاً نیز با سپاهیانش قلعه شاه دز را محاصره کرد و عاقبت آنجا را در سال ۵۰۰ از اسماعیلیه پس گرفت و به نفوذ آنان در منطقه اصفهان پایان داد. دوران وقفه با مرگ سلطان محمد پسر ملکشاه در ۵۱۱، سلجوقیان بار دیگر بر سر جانشینی سلطان دچار منازعات داخلی شدند و این به اسماعیلیه ایران فرصت داد تا حدودی شکست‌های قبلی خود را جبران نمایند. ولی رویهمرفته تا سال‌های پایان عمر حسن صباح، اسماعیلیان ایران نتوانستند قوّت اولیه خود را بدست آورند. فرسایش طرفین از طرفی، لشکرکشی‌های طولانی سلجوقیان برای مقابله با اسماعیلیه وتصرف قلعه‌هایشان بدون نتیجه مانده بود و اسماعیلیان ایران هرچند توانسته بودند قلعه‌هایی را همچنان در رودبار، و دامغان حفظ کنند ولی هر دو ازنفس افتاده بودند . مورخین این مرحله را دوران وقفه نامگذاری کرده اند. ویژگی‌های صباح حسن صباح که متکلم، فیلسوف و منجم بود، در مدیریت و تدابیر سیاسی و جنگی نیز مهارت داشت. وی زندگی زاهدانه‌ای داشت و شیوه زندگی او سرمشق مبلغین و داعیان و پیروان اسماعیلیان نزاری شده بود. وی سی وچهارسال در الموت مانده بود و گفته شده است که هرگز از اتاقش بیرون نیامد جز دو مرتبه که به جهت تنبیه فرزندش به بام اتاق رفت و همیشه در حجره کوچک خود ماند و خود را وقف مطالعه کتاب و انشای تعالیم دعوت اسماعیلیه نزاری و اداره امور دولت مخفی اسماعیلی کرد. تقید به شریعت وی در مراعات کردن دستورهای شریعت بسیار دقیق بود و با دوست و دشمن یکسان سخت‌گیری می‌کرد. برخورد با فرزندخود حسن صباح دو پسر داشت که با هر دو برخورد کرد، یکی را به جرم نوشیدن شراب و دیگری را به اتهام دخالت در قتل داعی حسین قائنی که بعداً معلوم شد اتهامی باطل بوده است. انتخاب جانشین حسن صباح چون پایان عمرش را نزدیک دید، «کیابزرگ امید» را به جانشینی خود در الموت انتخاب کرد و او را داعی ومبلغ دیلم قرار داد. درگذشت صباح حسن صباح در پی بیماری کوتاهی، در ۶ ربیع‌الثانی ۵۱۸ درگذشت. او را در نزدیکی قلعه الموت به خاک سپردند. مقبره او، که بعداً کیابزرگ امید و دیگر رهبران نزاریه ایران نیز در آنجا دفن شدند، تا هنگامی که به دست مغولان ویران گشت، زیارتگاه اسماعیلیان نزاری بود. ادامه دارد. سیدجمال الدین حسینی کهدوئی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عضویت در کانال مسجد جامع حسینی شادآباد Http://eitaa.com/masjedjamehosseinishadabad
🌱💦🌱💦🌱💦🌱 بسم الله النور جلسه قرائت قرآن و آموزش صحیح و زیبا خوانی قرآن مجید شب های پنجشنبه مسجد باحضور استاد حاج احمد حصیب هم اکنون در حال برگزاری است. 🎋🌿🎋🌿🎋🌿🎋
پــــــــــــــــــــــــایــــــــــــــــان جلسه
💠 به نام یگانه لایق پرستـش! السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین اللهم صل علی محمد وآل محمد سلام، پنج شنبه تون پر از امید 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✅ ذکر روز پنجشنبه : لااِلهَ اِلَّا الله المَلک الحقُّ المُبین  ( معبودی جز خدا نیست پادشاه حق آشکار ) ۱۰۰مرتبه. 💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن آیات صفحه🌹( ۳۰۲ )🌹
🌷نکته تفسیری صفحه ۳۰۲🌷 موسی و خضر قسمت2: پس از کشته شدن آن پسربچّه به دست خضر و دوّمین اعتراض موسی به او، آن دو به سفر خود ادامه دادند؛ البتّه با این شرط که در صورت اعتراض مجدّدِ موسی به کارهای خضر، همراهی آنان به پایان رسد. آنها پس از مدّتی به شهر ساحلی ناصریه رسیدند. دیگر چیزی از زاد و توشه‏ ی سفر برایشان نمانده بود و خستگی و گرسنگی به شدّت آنان را رنج می داد. برای ‏همین‏ از مردم شهر تقاضا کردند که آنان را میهمان خود کنند و بر سر سفره شان بنشانند؛ امّا مردم آن شهر که بسیار بخیل و تنگ‏ نظر بودند، از پذیرایی ایشان خودداری کرده، آنان را به حال خود رها کردند. در همین حال که آنان در شهر قدم می زدند، به دیوار نیمه خرابی رسیدند که چیزی نمانده بود به زمین بریزد. خضر دست به کار شد، مصالحی فراهم آورد و آن دیوار را تعمیر کرد. حضرت موسی که خسته و گرسنه بود، و از همه مهم تر احساس می کرد شخصیّت خودش و همراهش در آن شهر خرد شده است، برای بار دیگر تعهّدش را فراموش کرد و معترضانه گفت که اگر می خواستی، می توانستی مزدی برای این کارت از مردم شهر بگیری تا گرسنگی مان را با آن برطرف کنیم. در این هنگام، خضر به موسی گفت: اینک وقت جدایی من و تو فرا رسید؛ ولی برایت می گویم که راز کارهایم چه بود: 1ـ آن کشتی را برای این سوراخ کردم که به افراد مستمندی تعلّق داشت که زندگی شان را با آن می گذراندند و اگر به مقصدی که داشتند، می رسیدند، کشتی شان توقیف و مصادره می شد؛ زیرا در آن طرف، پادشاه ستمگری فرمانروایی می کند که کشتی های سالم و خوب را به زور از آنان می گیرد، و من می خواستم کشتی شان کمی خراب شود تا آن پادشاه از گرفتنش منصرف شود. 2ـ آن پسربچّه را برای این کشتم که او در آینده به انسانی کافر و طغیانگر تبدیل می شد و اگر زنده می ماند، پدر و مادر باایمانش را به شدّت می آزرد و حتّی ممکن بود آنان را به کفر و گمراهی بکشاند. البته به جای او، خدا به زودی فرزند پاک و باایمانی را به آنان هدیه می کند که بسیار مهربان و بامحبّت خواهد بود. 3ـ آن دیواری که تعمیر کردم نیز متعلق به دو پسربچّه‏ ی یتیم و بی سرپرست بود و زیر آن، گنجی قرار داشت که بعدها برای این دو پسربچّه مفید خواهد بود. پدر این دو یتیم، فرد صالح و نیکوکاری بود و خداوند برای او چنین پاداشی به فرزندانش داده بود. البته این را بدان که من هیچ یک از این کارها را خودسرانه نکردم و تمام آن ها، مأموریت الهی بود. در حقیقت، خضر انسانی معمولی نبوده و وظایف معمولی هم نداشته است؛ بلکه شخصی بود که بنا بر ارتباط ویژه اش با جهان ملکوت، مأموریت های ویژه ای داشته که انسان های دیگر حتّی حضرت موسی که پیامبر خدا بوده چنین وظایفی ندارند. 🕊👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2021851139Cd560dd7e3d