شهید صدرزاده در يادداشتى📝 به دوستان بسیجی خود مى نويسد:
چه مى شود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهيان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد
فکرش را بکن!
راه مى روى و راوی مى گويد:
اینجا قتلگاه شهید رسول خليلى است.
یا اینجا را که مى بينى همان جایی است که، مهدی عزیزی را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد.😭
یا مثلاً اینجا همان جایی است که،
شهیدحيدرى نماز جماعت مى خواند.🌱
شهید بيضائى بالای همین صخره نیروها را رصد مى كرد و کمین خورد.😞
شهید شهریاری را که مى شناسيد؟
همین جا با لهجه آذری برای بچه ها مداحی مى كرد.🎤
یا شهید مرادى؛ آخرین لحظات زندگى اش را اینجا در خون خودش غلتیده بود.😔
یا شهید حامد جوانى؛ اینجا عباس وار پر کشید.😭
خدا بیامرزد شهيد اسكندرى را ... همینجا سرش بالای نیزه رفت.😭
شهید جهاد مغنيه، در این دشت با یارانش پر کشید ...💔
عجب حال و هوایی مى شود کاروان مدافعین حرم ...
عجب حال و هوایی ...😭
📎 #شهیـد_مصطفے _صـدرزاده
https://eitaa.com/joinchat/503186106Cdaf144baa9
شبکه روشنگری فرهنگی ایجرود