eitaa logo
کانال مسجدی ها (مسجدالاقصی)
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3هزار ویدیو
754 فایل
🖤بسم رب الحسین🖤 🕌 ادرس: اراک، خ دانشگاه، منطقه خانه سازی 🇮🇷 مدیر کانال: @mojtaba1570 دارای کانون فرهنگی امام رضا ع با محوطه ورزشي فوتبال و والیبال، اتاق IT، کلاس مهد قران، هیئت مذهبی، کتابخانه، گروه سرود، اتاق پخش فیلم، کلاس هاي کاردستی و خلاقیت ..
مشاهده در ایتا
دانلود
آل الله_به_مدینه ◼️ ملاقات زینب کبری در مدینه با حضرت ام البنین ( سلام الله علیهما ) .. وقنی که قافله بازماندگان عاشورا به مدینه بازگشت، زینب کبری "عليهاالسلام" فرمود: لا أُريدُ أَحَداً َيَدخلُ عَلَيَّ إِلَّا مَن فُقِدَتْ لَها عزيزاً في كربلاء ▪️قصد ملاقات با کسی را ندارم مگر کسی که عزیزی در کربلا از دست داده است. یک روز که آن حضرت در منزل نشسته بود، درب خانه آن حضرت را کوبیدند. کنیزی پشت در آمد و گفت: شما که هستید؟ صدا آمد که: قولي لِسيّدتِكِ زينب عليهاالسلام إنّي شَريكتُها في هٰذا الْعَزاءِ، و اُريدُ أن أدخُلَ عَلَيْها و أُساعِدَها فإنّي مِثلُها في المُصابِ ▪️به سرور خود زینب بگو: من شریک او در این مصیبت هستم و آمده‌ام تا او را در عزاداری بر حسین علیه السلام یاری کنم. وقتی که آن کنیزک این خبر را برای زینب کبری علیهاالسلام آورد، آن حضرت فرمود: به گمانم که ام البنین علیهاالسلام است. آن کنیز مجددا رفت و پرسید: اسم شما چیست؟ آن بانو فرمود: من ام البنین علیهاالسلام هستم. کنیز در را به روی او گشود. وقتی که ام البنین علیهاالسلام داخل شد، جلو آمد و زینب کبری علیهاالسلام را در آغوش گرفت و گریست. زینب کبری عليهاالسلام به او فرمود: عَظَّمَ اللّهُ لَكِ الْأجرَ في أولادِكِ الْأربَعَةِ ▪️خدا اجر تو را بزرگ بدارد در مصيبت چهار فرزندت. و ام البنین علیهاالسلام اینگونه جواب دادکه: وأنتِ عَظَّمَ اللّه لكِ الأجرَ في الحسين عليه السلام ▪️خدا اجر شما را در مصيبت برادرتان، حسین علیه السلام بزرگ بدارد. 📚 حياة العباس (للسيّد عبد الرزاق المقرم) ص ۶۴ کبری سلام الله علیها البنین سلام الله علیها حسین علیه السلام کانال معرفتی# مسجدالاقصی👇 🕌 https://eitaa.com/joinchat/4075094303C26e2f615d6
آل الله _به_مدینه بازگشت کاروان اسراء به مدینه چون اهل بيت (عليهم السّلام) نزديك به مدينه شدند، بشير بن جذلم كه از ملازمين ركاب بود؛ گفت: چون نزديك مدينه رسيديم، حضرت على بن الحسين (عليه السّلام) محلّ مناسبی فرود آمد و خيمه‏ ها را برافراشت و فرمود: اى بشير، خدا رحمت كند پدر تو را او مردى شاعر بود، آيا تو نيز بهره ‏اى از صنعت پدر دارى؟ عرض كردم: بلى يا بن رسول اللّه، من نيز شاعر هستم. فرمود: پس داخل مدينه شو و شعرى در مرثيه ابو عبد اللّه (عليه السّلام) بخوان و مردم مدينه را از شهادت او و آمدن ما آگاه كن. بشير گفت: حسب الأمر حضرت، سوار بر اسب شدم و به سوى مدينه تاختم تا داخل مدينه شدم، چون به مسجد حضرت پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) رسيدم صدا به گريه و زارى بلند كردم اين دو بیت را گفتم:  يا أهل يثرب لا مقام لكم بها                قتل الحسين فأدمعى مدرار  الجسم منه بكربلاء مضرّج                    و الرّاس منه على القناة يدار  اى اهل مدينه، ديگر در مدينه اقامت نكنيد كه حسين (عليه السّلام) را شهيد کردند و به اين سبب سيلاب اشك از چشم من روان است.  بدن شريفش در كربلا در ميان خاك و خون افتاده و سر مقدّسش را بر سر نيزه ‏ها در شهرها مى ‏گردانند.  آن وقت فرياد بر آوردم كه: اى مردم، اينك على بن الحسين (عليه السّلام) با عمّه ‏ها و خواهرهای خود به نزديك شما رسيده ‏اند و بر دروازه شهر شما رحل خويش فرود آورده ‏اند و من پيك ايشانم آمدم تا شما را از مكان آن حضرت آگاه نمايم. گويى بانگ بشير نفخه صور بود كه عرصه مدينه را صبح نشور ساخت، مخدّرات محجوبه بى ‏پرده از خانه ‏ها بيرون شدند و با صورتهاى مكشوفه و گيسوهاى آشفته و پاهاى برهنه بيرون دويدند و رویها بخراشيدند و صدا به ناله و زارى بلند كردند و فرياد وا ويلاه وا ثبوراه كشيدند و هرگز مدينه به آن حالت مشاهده نگشته بود و روزى از آن تلختر و ماتمى از آن عظيمتر ديده نشده بود. بشير گفت: جاريه ‏اى را ديدم كه اشعارى در مرثيه حضرت سيّد الشّهداء (عليه السّلام) خواند، آنگاه گفت: اى ناعى، تازه كردى حزن و اندوه ما را و بخراشيدى جراحت قلوبى را كه هنوز بهبود نپذيرفته بود، اكنون بگو چه كسى و از كجا مى آیی؟ گفتم: من بشير بن جذلم هستم كه مولايم على بن الحسين (عليه السّلام) مرا به سوى شما فرستاده و خود آن حضرت با خاندان ابى عبد اللّه (عليه السّلام) در فلان موضع نزديك مدينه فرود آمده است‏. 📚 منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام، جلد ‏2، صفحه 1023 – 1022 کانال معرفتی 👇 🕌 https://eitaa.com/joinchat/4075094303C26e2f615d6