🔵 یک نکته مهم تربیتی و اثر روحی آن
✅ من مکرر این حرف را به فرزندانم گفتهام که اگر بزرگتر، پدر، مادر، استاد، یا معلم در دبستان، مربی، دستوری به شما داد و گفت: این کار را بکن و این کار را نکن، مقید باشید که سریع بگویید: «چشم».
✅ اگر «چشم» نگویید و دنبال کار بروید، آن اثر در شما به وجود نمیآید که زبان شما از آن فرمان تبعیت کند و «چشم» را سریع بگوید و بعد راه بیفتد و برود.
✅ بعضی از بچهها «چشم» نمیگویند، میروند کار را انجام میدهند. برو یک لیوان آب بیاور، میرود و آب میآورد. اما بعضیها اول سریع میگویند «چشم» و بعد میروند، آب میآورند.
بعضیها تأمل میکنند و میگویند «چشم».
✅ آثار این سه نوع عملکرد انسان در روحش مختلف است. اولین اثر مثبت و فائده مطلوب برای آن کسی است که بلافاصله اراده میکند که زبان خودش که یکی از اعضایش است، آن را استخدام میکند و اظهار اطاعت میکند و میگوید: «چشم». این از همه جلو است.
✅ کسانی که از علماء که معتقد به عالم «ذر» هستند، در «قَالُوا بَلَى»ای که ارواح در آن عالم نسبت به دعوت به توحید که شدهاند، گفتهاند که سؤال شده از آنها «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ»؟ من خدای شما نیستم؟ گفتهاند بله. آنها مختلف هستند.
✅ بعضیها نگفتهاند؛
بعضیها گفتهاند ولی دیر گفتهاند؛
بعضیها گفتهاند و زود گفتهاند. این شد بستر. بعد از اینکه در این نشئه و در این دنیا آمدند، آثار کیفیت و «بَلَى» گفتنشان و کمیتش، اینجا معلوم میشود.
✅ منقول از سیدبنطاووس رضواناللهتعالیعلیه است که فرموده است: من «بَلَى» گفتن خودم را در عالم «ذر» یادم است که وقتی گفتند: «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ»، من گفتم «بَلَى». این هم که سریع گفتم یا دیر گفتم، کیفیتش هم یادم است.
✅ ما در زندگیمان این اختلاف و کیفیت روحها را در افراد داریم و اینها اثر خودش را روی انسان در ساخته شدنش میگذارد.
✅ بعضیها خیلی کامل میشوند؛
بعضیها نیمهکاره میشوند؛
بعضیها بعد از هفتاد سالگی هم مثل جوانیشان هستند.
✅ اینها همهاش حساب دارد. اگر روند یک روند طبیعی باشد، به آن آثاری که عرض کردم میرسد، مگر اینکه به تور یک مربی بخورد و صاحب نفسی باشد و در او مؤثر واقع بشود و راه وی را عوض کند.
✅ بد بوده و خوب شود.
مثلا دلش سنگ بوده، رقت قلب پیدا کند؛
نفهم بوده، فهیم بشود.
✅ اینها بیحساب نیست.
🎤سخنرانی ۲۰ مرداد ۹۰
آیتالله حاجآقا مرتضی تهرانی رحمتاللهعلیه:
#درس_اخلاق
═══✼🍃💖🍃✼══
کانال مارابه دوستان معرفی کنید ═══✼🍃💚 🍃✼══
https://eitaa.com/joinchat/3378184398Ce34fb7082b
کانال مسجدامام رضا(ع)🕌
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلت پاک باشه؟!
👆 پاسخی منطقی به این #شبهه که دلت پاک باشه، دیگه نیازی به حجاب نداری!
🖌 یک برنامه فرهنگی درست و حسابی ، ساخت این دست برنامه ها جزو نیازهای اساسی جامعه ماست.
✍ ویدیو قدیمیه ، اما حرفش قدیمی نمیشه .
#حجاب_و_عفاف
کانال مارابه دوستان معرفی کنید ═══✼🍃💚 🍃✼══
https://eitaa.com/joinchat/3378184398Ce34fb7082b
کانال مسجدامام رضا(ع)🕌
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
8.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
_امروزنبردرسانهای،نبردتئوریهاست...
کانال مارابه دوستان معرفی کنید ═══✼🍃💚 🍃✼══
https://eitaa.com/joinchat/3378184398Ce34fb7082b
کانال مسجدامام رضا(ع)🕌
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌹مذاکرات (من و خُدا)
خُـدایا !
من لذّتـ گُناه را ترکـ میکنم ؛
در مقابل تو تحریم لذّتـ مناجات را از
من بردار ...خدایـا !
من کسانـی که تو دوستشان نـداری را
ترک میڪنم ؛ و درمقابـل تو لذّتـ با خود
بودن را به
مـن بده ...
خدایـا !
مـن پناهگاه شیطـان را ترک میکنم ؛
و تو در مقابل پناهـگاه امـن خودتـ را
به من بده ...خـدایا ...
برای شفاف سازی گام اول را من برمیدارم
و سانتـری فیـوژهای گناه را کہ شیطان در
وجـودم برپا ڪرده ؛ یکی یکی و با کمک
تو از کار مـی اندازم .هستـه ی درونی ام
را خودت غنی سـازی کن ...
الهی_و_ربی_من_لی_غیرک♥️
خــــدا_هـــست♡
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
⚜ ذکر صالحین ⚜
#زیباست
🌸غروب بود و چشمان من و برادرم به در خشک شده بود. مادرمان نگران بود و قلب من تحمل این دوری را نداشت.
باران شدیدی باریدن گرفته بود و آب در مسیل شهر همچون رودی خروشان میغرید.
آبان ۷۶ بود و هنوز تلفن همراه باب نبود. همه دلواپس پدر بودیم. هیچ وقت بیخبر دیر نمیآمد اما امشب چند ساعتی بود که ما را چشم انتظار گذاشته بود.
با گذر زمان هر لحظه دلمان ریش میشد از نبودش، از دوریش.
🍃صدای زنگ تلفن توجه مان را به کنج اتاق جلب کرد. مادر دوید. پدر بود. میگفت سیل در برخی جاها خانه مردم را پر کرده و باید برای کمک، زیر باران بماند. گویی مهربانی او محدود به دیوارهای خانه نبود.
حالا که برای اولین بار اینقدر از او دور بودم، مدام آه میکشیدم و با خود میگفتم چگونه نبودش را تاب بیاورم؟
بامداد شد. این اولین باری بود که تا صبح بیدار مانده بودم.
با شنیدن صدای چرخیدن کلید در قفل در، بی اختیار به سمت در دویدم.
🌸آن روز، شیرینی بودنش را با تمام وجود چشیدم و خدا را شاکر بودم از این نعمت.
چند روز بعد با پدرم این خاطره را ورق زدیم.
میگفت: یادت باشد همه ی ما به جز پدری که از خون او هستیم، پدر دیگری هم داریم که از هر پدری مهربانتر است. پدری که همیشه دل نگران و دعاگوی ماست و ما غافل از این همه محبت پدرانه، اکثر اوقات حتی یادی از او نمیکنیم چه برسد به اینکه بی تاب نیامدنش باشیم.
هر وقت دلت برای من تپید، اول او را یاد کن. هر بار که خواستی به من سلام دهی، پیش تر به او سلام بده. هر زمان که انتظار آمدنم را کشیدی، برای زودتر آمدن او دعا کن.
اللهم عجل لولیک الفرج🌺