eitaa logo
مثنوی معنوی
34 دنبال‌کننده
3 عکس
0 ویدیو
0 فایل
خوانش کتاب پر از حکمت مثنوی معنوی بصورت (موضوع بندی شده ) و نیز ( ترجمه ی نثر بیت به بیت)
مشاهده در ایتا
دانلود
[‏جو يان، ها را در ديگران مى ‏بينند و خود را مبرّا مى ‏شمرند حال آنكه ستيز آنان با ديگران ستيز با خود است‏] اى بسا ظلمى كه بينى از كسان‏ خوى تو باشد در ايشان اى فلان‏ اندر ايشان تافته هستى تو از نفاق و ظلم و بد مستى تو آن تويى و آن زخم بر خود مى‏ زنى‏ بر خود آن دم تار لعنت مى ‏تنى‏ در خود آن بد را نمى ‏بينى عيان‏ ور نه دشمن بوديى خود را به جان‏ حمله بر خود مى‏ كنى اى ساده مرد همچو آن شيرى كه بر خود حمله كرد چون به قعر خوى خود اندر رسى‏ پس بدانى كز تو بود آن ناكسى‏ شير را در قعر پيدا شد كه بود نقش او آن كش دگر كس مى ‏نمود
[كيفر تجاوزگران‏] هر كه دندان ضعيفى مى ‏كند كار آن شير غلط بين مى ‏كند
[ مكن كه خود نيز همان عيب را دارى‏] اى بديده عكس بد بر روى عم‏ بد نه عم است آن تويى از خود مرم‏
[مؤمنان آينه يكديگرند] مومنان آيينه ‏ى همديگرند اين خبر مى ‏از پيمبر آورند
[ديدن جهان از منظر اغراض و اميال، آدمى را از حقيقت دور مى ‏دارد] پيش چشمت داشتى شيشه ‏ى كبود ز آن سبب عالم كبودت مى ‏نمود گر نه كورى اين كبودى دان ز خويش‏ خويش را بد گو، مگو كس را تو بيش‏
[مؤمن، با نور خدا مى‏بيند] مومن ار ينظر بنور اللَّه نبود غيب مومن را برهنه چون نمود چون كه تو ينظر به نار اللَّه بدى‏ در بدى از نيكويى غافل شدى‏
[با الطاف ربانى، قهر را از چشمانت واپس زن‏] اندك اندك آب بر آتش بزن‏ تا شود نار تو نور اى بو الحزن‏
[‏] تو بزن يا ربنا آب طهور تا شود اين نار عالم جمله نور آب دريا جمله در فرمان تست‏ آب و آتش اى خداوند آن تست‏ گر تو خواهى آتش آب خوش شود ور نخواهى آب هم آتش شود اين طلب در ما هم از ايجاد تست‏ رستن از بى‏داد يا رب داد تست‏ بى ‏طلب تو اين طلب‏مان داده ‏اى‏ گنج احسان بر همه بگشاده ‏اى‏
27 نظر کردن شیر در چاه و دیدن عکس خود را و آن خرگوش را قسمت اول [شير او را در پهلوى خود جاى داد و خرگوش بهمراهى او تا لب چاه با كمال چالاكى دوان دوان رفت.] [وقتى در چاه به آب قعر آن نگريستند عكس هر دو در آب افتاد.] [شير عكس خود را ديد گمان كرد در ته چاه شيريست كه خرگوش در كنارش ايستاده.] [وقتى دشمن خود را در چاه ديد بغضب آمده خرگوش را فراموش كرده بدرون چاه جست.] [بچاهى افتاد كه ظلم برايش كنده بود البته ظلم او بسرش آمدنى بود.] [آرى ظلم ظالمان بچاه مظلم تبديل خواهد شد و تمام دانايان اين مطلب را تأييد كرده و گفته‏اند.] [هر كس ظالمتر باشد چاهش عميقتر و تاريكتر است و عين عدالت است كه جزاى بدتر بدتر باشد.] [اى كسى كه از ظلم چاه مى‏كنى اين كار تو داميست كه براى خود درست مى‏كنى.] [ () اگر بمردمان ضعيف ظلم مى‏كنى بدان كه در قعر چاه عميقى هستى.] [چون كرم پيله بدور دام متن بدان كه اين چاه را براى خودت مى‏كنى پس اقلا باندازه بكن.] [اگر بضعيفان دشمنى نمى‏كنى چون حضرت رسول ص كه سوره فتح برايش نازل شد بشارت فتح و ظفر و يارى خداوند بتو مى‏رسد.] [و اگر چون اصحاب فيل بوده براى خرابى و ظلم پيش مى‏روى منتظر باش مرغ ابابيل‏ راى هلاك تو همى‏رسد.] [اگر مظلوم و ضعيفى در زمين امان بخواهد در صف سپاه ملايك غلغله بر پا مى‏شود.] [اگر ضعيفى را بدندان بگزى و خون جارى شود دندان تو درد خواهد گرفت.] [شير خودش را از بالا در ته چاه ديد خود را از دشمن تميز نداد.] [عكس خودش را دشمن تصور كرد و بروى خود شمشير كشيد.] 👈 ادامه دارد ... 🆔 @masnavei
27 نظر کردن شیر در چاه و دیدن عکس خود را و آن خرگوش را قسمت دوم [چه بسا بدى و ظلم كه در كسان ديگر مى‏بينى عكس خوى تو است كه در آنها جلوه‏گر است‏] [عكس هستى تو است كه در آنها منعكس شده نفاق و ظلم و بد مستى خود را در آينه آنها مى‏بينى.] [شايد بدى و ظلمى كه در ديگران مى‏بينى و بر آنها حمله مى‏كنى خودت هستى و زخم را بخودت مى‏زنى و چون كرم ابريشم بر خودت تار لعنت مى‏تنى.] [تو اين عيب را در خودت آشكارا نمى‏بينى و گرنه با خودت دشمن نمى‏شدى.] [اى مرد ساده لوح تو مثل همان شير بخود حمله مى‏كنى.] [و چون بقعر اخلاق خود رسيدى آن وقت خواهى فهميد كه اين بدى از تو بوده و در ديگران مى‏ديده‏اى.] [شير وقتى بقعر چاه رسيد آن وقت بر او آشكار شد كه آن چه غير مى‏پنداشت نفس خود او بوده است.] [هر كس كه دندان ضعيفى را مى‏كند و باو ظلم روا مى‏دارد كار همان شير غلط بين را مى‏كند.] [اى كسى كه خال بد در چهره عموى خود مى‏بينى از عموى خود رم نكن آن عكس خال تو است كه به آن جا افتاده.] [حضرت رسول مى‏فرمايد كه المؤمن مرآت المؤمن مؤمن آينه مؤمن است.] [تو عينك كبود بچشم گذاشته‏اى كه عالم را كبود مى‏بينى.] [اگر كور نيستى ببين كه كبودى از طرف تو است اگر بد مى‏بينى بخودت بد بگو متعرض ديگران نشو.] [مؤمن اگر با نور خدا نظر نمى‏كرد چگونه عيب مؤمن را بمؤمن مى‏نمود.] [چون تو با نور خدايى نظر نمى‏كنى بلكه با آتش قهر خدايى نظر مى‏كنى اين است كه خوبى را از بدى تميز نمى‏دهى‏] [كم كم نور را با آتش خود آشنا كن تا نار تو نور و آتش تو بروشنى‏ بدل شود.] 👈 ادامه دارد ... 🆔 @masnavei
27 نظر کردن شیر در چاه و دیدن عکس خود را و آن خرگوش را قسمت سوم [بار الها تو با آب پاك و مقدس خود ما را تطهير كن تا نارهاى دنيا نور شده و آتش اخلاق بد ما بنور اخلاق نيكو مبدل شود.] [خداوندا آب درياها همه در فرمان تو و آب دانش همگى ملك طلق تو است.] [اگر خواست تو تعلق گيرد آتش آب گوارا مى‏شود و با خواست تو ممكن است آب هم مبدل به آتش گردد.] [ () اين همه لوازم زندگانى ما را بدون خواست و طلب ما عطا فرموده‏اى.] [ () اكنون اى زنده جاويد و اى دارنده مطلق چگونه ممكن است با اينكه ما طلب مى‏كنيم و مى‏خواهيم عطا نفرمايى با اينكه تمام بخششها و هستيها از تو بوده و هست.] [ () وقتى كه ما نبوديم كجا طلب داشتيم و كى مى‏خواستيم تو بدون هيچ سببى عطاهاى فراوان فرمودى‏] [ () جان دادى، نان دادى عمر بخشيدى و نعمتهايى عطا كردى كه در بيان نمى‏گنجد.] [اين طلب و خواستى هم كه در ما هست تو بوجود آورده‏اى اينكه ما در فكر خلاصى هستيم اين هم داده تو است.] [بدون طلب گنج مى‏بخشى بطور رايگان بجهان و جهانيان جان داده‏اى.] [ () پس بار الها بحق محمد مصطفى صلى اللَّه عليه و آله بما انعام عطا فرما تا بدار سعادت و سلامت برسيم.] 👈 ادامه دارد ... 🆔 @masnavei
👈 ادامه حکایت