eitaa logo
انگلیسی با داستان|معصومه کفایی
921 دنبال‌کننده
279 عکس
444 ویدیو
3 فایل
اینجا میتونی با روش ابداعی "تکنیک داستان پردازی" راحت زبان یاد بگیری!!😍✌️ دانش آموخته: کالج SAIT کانادا🇨🇦 دانشگاه فردوسی🇮🇷 مؤسسه AIWR آمریکا🇺🇲 حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان🇮🇷 حوزه علمیه مکتب نرجس🇮🇷 دارای مدرک تافل ارتباط با من: @masomakefayee
مشاهده در ایتا
دانلود
هررررر سوالی در مورد دوره داری تا ساعت ۲ من هستم جواب میدم بپرس: @raziakefayee_en
⚠️⚠️ کمتر از نیم ساعت تا شروع جشنواره😮😮⏰⏰ .
. 🌸به توکل نام اعظمت... بریم شروع کنیم❤️🌱 .
.. 🔰 موارد لازم برای ثبت نام 👇🏻 🔖 نام و نام خانوادگی : 🔖میزان تحصیلات: 🔖شهر: 🔖 شماره تلفن همراه : 🔖 ارسال فیش واریز مبلغ : 👈🏻 واریز به شماره کارت : 💳
6037697586932425
راضیه کفایی - بانک صادرات (از واریز اسکرین شات بگیرید) 👈🏻موارد بالا را تکمیل و اینجا ارسال بفرمایید: @raziakefayee_en @raziakefayee_en .
. تو این تابستون همچین دوره‌ای میتونه زندگیتو تغییر بده! ☀️✨ .
سلام سلام به دوستان خوبم 🌺 حال و احوالتون چطوره؟ 😊 بریم برای پست جدید 👇
😳‼️𝗞𝗻𝗲𝗲-𝗷𝗲𝗿𝗸 𝗿𝗲𝗮𝗰𝘁𝗶𝗼𝗻 🔹معنا: واکنش ناگهانی (بدون فکر زیاد و از روی احساسات) An immediate reaction that happens without thinking. 🔹مثال: Her knee-jerk reaction to the news was to start crying uncontrollably. 🆔️@masomakefayee_en
سلام سلام👋 حالتون چطوره؟ ☺️ ✅بریم که داستان امشب رو گوش بدیم، بخونیم و یاد بگیریم. 😍😉 Let's go... 😉😍بزن بریم آماده‌اید؟
Everyone has a Story هر کسی یک داستانی دارد A twenty year old man was seeing out from the train’s window shouted… “Father, look at the trees! They are going behind!” جوانی بیست ساله از پنجره قطار ،بیرون را می‌دید؛ فریاد زد:"پدر! درخت‌ها را ببین! دارند عقب عقب می‌روند!” The young man’s father smiled at the man and a young couple sitting nearby .They were looking at the young man’s childish comment with pity. پدر مرد جوان لبخندی به مرد و زوجی که در نزدیکی نشسته بودند زد.آنهابا ترحم به اظهارات کودکانه مرد جوان نگاه می کردند. Suddenly, the young man exclaimed again. “Father, look at the clouds! They are all running with us!” The couple couldn’t resist and said to the old man. “Why don’t you take your son to a good doctor?” ناگهان مرد جوان دوباره فریاد زد: “پدر، به ابرها نگاه کن! همه دارند با ما می‌دوند!” زن و شوهر نتوانستند مقاومت کنند و به پیرمرد گفتند. “چرا پسرت را پیش یک دکتر خوب نمی‌بری؟” The older man smiled and said: “We did, and we are just coming from the hospital. My son was blind from birth, and he just got his vision today.” مرد پیر لبخند زد و گفت: “ما همین کار را کردیم و تازه از بیمارستان می آییم. پسر من از بدو تولد نابینا بود و همین امروز بینایی خود را به دست آورد. Every person in the world has a story. Don’t judge people before you truly know them. The truth might surprise you. هر آدمی در دنیا داستانی دارد. قبل از اینکه واقعاً مردم را بشناسید قضاوت نکنید. حقیقت ممکن است شما را شگفت زده کند. 🆔️@masomakefayee_en