#حضرت_رقیه
#مصائب_شام
کنجِ ویرانه گلی حالِ پریشان دارد
از فراقش دلِ ما روضه ی طوفان دارد
می خراشد جگرم را عطشِ فریادش
او که در پای خودش خارِ مغیلان دارد
بی حیا بر لب خشکیده ی او چوب مزن
آخر این لاله ی پژمرده مگر جان دارد
چشم پر حسرتِ او منتظر باران است
قدرِ عالم به دلش قصه ی هجران دارد
گریه اش دردِ فراق است به کنج ویران
مثلِ مادر ز غمش کلبهی احزان دارد!😭🌷