eitaa logo
اشعار معصومه شریف
260 دنبال‌کننده
76 عکس
46 ویدیو
0 فایل
مکانی برای جمع آوری اشعارم .. خوش حال می شوم بخوانید .... @masoomesharif
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ما هم راهی شدیم به امید خدا .... حلال کنید ان شاالله اگه لایق باشم به یادتون قدم برمی دارم الهی هیچ کس از سفر جا نمونه ..... 😭😭😭😭😭
که هستم به سوی که می روم چه قدر از تو دورم حسین چه قدر شوق رسیدن دارم چه قدر به تو نمی آیم وصله ناجورم برایت غرقم کن در دریای عشق بی کرانت‌ که نجات این است حسین جان بیش از چهل روز است که شب و روزم گره خورده به نام زیبایت اشکی اگر ریختم جایی اگر رفتم آبی اگر نوشیدم غذایی اگر خوردم لباسی اگر پوشیدم قلمی اگر زدم تمامش رنگ و بویی از تو داشت چله عاشقانه ای که با تو داشتم را با هیچ عشقی در عالم عوض نمی کنم می دانم که لایق عشقت نیستم می دانم که لایق مهربانی هایت نیستم اما تو کریم تر از این حرف هایی دستی به سویت دراز شود و ردش کنی؟؟؟! حاشا و کَلّا !!!! حالا که بعد از چهل روز عزاداری مرا به خانه ات دعوت کردی از تو می خواهم که تمام دلهای عاشقی که با آه حسرت بدرقه مان کردند را به آغوش مهربانت مهمان کنی آغوش مهربان تو حسین آتش تمام اندوه های عالم را خاموش می کند گر چه عشقت جان معشوق را می سوزاند و می سوزاند ...و لاتبرد ابدا .... قبل از مرز .. @masoome_sharif
با کوله ای تقریبا سبک راهی سفر شدم با دلهره ی اینکه چیزی جا نگذارم امید می دادم به خودم که سفر کوتاه است که خیلی مهم نیست که چه طور می گذرد که اصل مقصد است حضرت عشق ! اما آنچنان دلبسته ام به این دنیا که نمی دانم چگونه می خواهم دل بکنم سفر کی به پایان می رسد خیلی زود.... اما نمی دانم چرا نمی توانم شبی آسوده بخوابم از دغدغه های پیش پا افتاده.. دنیا دنیا دنیا چگونه مرا بازیچه هیچ و پوچ خودت کردی ... چگونه اسیرت شدم .. می بینی مگر آدم عاقل از حسین می گذرد تو را بچسبد کاش بتوانم بی خیالت شوم کاش دل کندن را تمرین کنم پیش از آنکه خدا بخواهد امتحانم کند کاش تا ابد در آغوش حسین بمانم کجا بهتر از آغوش حسین مگر داریم مگر می شود ؟ کاش قبل از آنکه بخواهم دورهایم را بزنم قبل از اینکه از این و آن زخم بخورم تنها به او امید ببندم درد و دلهایم که تمامی ندارد فقط این را بگویم می ترسم از تنهایی این دنیا و آن دنیا رهایم نکن ................ از مرز ردم کن از پل صراط از ..... من نمی دانم خودت حواست باشد دیگر ... @masoome_sharif
نمی دونم اون ور مرز نت دارم یا نه اگر داشتم به قید حیات دوست دارم لذت این سفر رو با شما شریک شم شما هم دعا کنید برای من و همسفری هام
روزمون و با آبمیوه های سمی عراقی شروع می کنیم البته که شب و روزمون به هم پیوسته الان از ساعت ۱۰شب از مرز سوار ماشین شدیم به سمت نجف که راننده گفت پنج ساعت راهه هرسه ساعت یه بار ازش می پرسیم چند ساعت مونده میگه پنج ساعت ولی خدا روشکر از مرز مهران خیلیییییی خیلی راحت و روون رد شدیم بعد از مرز @masoome_sharif
جاتون خالی رفتیم حرم امیرالمومنین ضریح و که بستن قسمت زنونه ما رفتیم صحن حضرت زهرا سلام الله علیها دعاگوی همه بودم حال و هوای حرم یه جوریه آدم دوست نداره بیرون بیاد انگار اومدی خونه بابات دوست داری ساعت ها بشینی گریه کنی ،درد و دل کنی ،فکر کنی، به آدما نگاه کنی،دونه دونه آدمایی که التماس دعا گفتن و تو ذهنت مرور کنی و براشون دعا کنی،زیارت بخونی، قرآن بخونی، اصلا بشینی و هیچ کار نکنی یعنی هرکاری بکنی جز اینکه بلند شی بری... اما باید زود می رفتیم 🙃 @masoome_sharif
رفتیم... ناهار فراوونه تو حرم تو موکبا یک سره تو حرم اسم گمشده ها رو می خونن راستی اینجا محل گم شدنه یا پیدا شدن ؟.. من اصلا می خوام گم بشم من می خوام جا بمونم برای همیشه یه تیکه از روحم یه تیکه از وجودم بمونه اینجا پرواز کنه تو حرم دور و بر گنبد زیر ایوون طلا تو صحنا برای خودش پرسه بزنه چه اشکالی داره ؟ یه تیکه از روحم کبوتر صحن تو بشه من تو شهر خودم تو خونه خودمون احساس غربت می کنم میشه اینجا بمونم ؟؟؟... @masoome_sharif
🍊🍎🍋
اینجا توی یکی از پس کوچه های نجف داشتن چایی می دادن به امید چای عراقی رفتم ولی چایی ایرانی بود اصلا نمی چسبه چایی ایرانی تو عراق ...
عمود اول شروع مستی شروع عاشقی 😭😭😭😭😭😭 منزل چهارم
شهدا زنده اند 🥲 و حضور دارند تو این مسیر‌... و رهبر عزیز تر از جانمون که دورش بگردم هرسال دلشون با سیل عشاق اباعبدالله همراهه ان شاالله با ظهور امام زمان پشت سر حضرت و همراه با آقا و شهدا بیاییم کربلا ... @masoome_sharif
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحانه املت عربا تو مهمون نوازی کم نمی ذارن @masoome_sharif
بفرمایید کباب البته هنوز درست نشده بود به ما هم نرسید 😶
می دونید چی شد دیشب نزدیک ۲۰۰عمود تو بهشت پیاده روی بودیم بعد باید خودمونو می رسوندیم کربلا چون همسرم به یه موکب قول داده بود برای سخنرانی و نماز جماعت دیگه صبح ماشین سوار شدیم😭😭 البته الان کربلاییم و بهشت اصلی اینجاس ولی از پیاده روی دل کندن خیلییییییییی سخته حسرتی که هرسال نصیبم میشه 😢 @masoome_sharif