eitaa logo
اطلاع رسانی مدرسه علمیه معصومیه
2.3هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
113 فایل
پایگاه اطلاع رسانی مدرسه علمیه معصومیه: https://masoumieh.ir تلفن: 02532932080 آدرس: شهر مقدس قم، بلوار امین، مدرسه علمیه معصومیه (ویژه برادران)
مشاهده در ایتا
دانلود
💐 💢پویش از مادران و همسران مجاهد و مجاهدپرور ✅ همزمان با ایام میلاد با سعادت حضرت زهرا سلام الله علیها و به یاد شهدا مخصوصا سردار رشید اسلام بنا داریم پویش اهدای کیک از طرف حاج قاسم سلیمانی به و مجاهد و مجاهدپرور راه اندازی نماییم. 🔰جهت مشارکت در تهیه کیک می توانید کمک های خود را تا روز جمعه 23 دی ماه به شماره کارت زیر واریز نموده و رسید آن را به آیدی ذیل ارسال نمایید. 🆔 @mirzakhani_M ⬅️شماره کارت : 5041721086696441 بنام سموعی_قنواتی 🔺ضمنا عزیزانی که قصد دارند با سلیقه شخصی خود تهیه کنند، می توانند کیک خود را تا روز پنجشنبه آماده و به دفتر فرهنگی مدرسه تحویل دهند. کانال اطلاع رسانی مدرسه علمیه معصومیه: @masoumieh_ir
♻️هو المحبوب 🥀با سلام و تبریک میلاد صدیقه طاهره سلام الله علیها 🥀 و تشکر از همراهی خالصانه همه ی گرامیان در پویش مبارک "" 🙏 بزرگوارانی که کیک هاشون آمادست و قصد دارند محضر خانواده شهید برای تجلیل و تقدیم کیک مشرف شوند, جهت دریافت آدرس و شماره تلفن منزل شهید, نام خانوادگی و منطقه سکونت خود را به شماره زیر پیامک یا ایتا نموده یا با همین شماره تماس بگیرند. 📌 آن دسته از همراهان عزیزی که امکان تحویل کیک به خانواده های معظم شهداء را به صورت مستقیم ندارند، می‌توانند جهت تحویل دادن شیرینی و کیک خود، با همین شماره هماهنگی نمایند 09363535219 🙏بزرگوارانی هم که وسیله نقلیه دارند و فرصت کمک و همراهی دارند، منطقه سکونت را اطلاع بدهند تا در فرایند تجلیل و تکریم خانواده های معزز شهدا از ظرفیت آنها استفاده گردد انشاءالله. 🇮🇷 کانال اطلاع رسانی مدرسه علمیه معصومیه: @masoumieh_ir
❇️ " پدر , عشق , پسر " اوائل جنگ سوریه بود , وقتی "پدر" قساوت داعش رو دید نتونست بمونه و رفت... چند وقت بعد که اومد به "پسر" گفت حالا که حضرت زینب (س) راه پرفیض مجاهدت رو باز کرده حیفه جا بمونی , اونم باهاش رفت ... "پسر" در همون اعزام اول و پیش چشمای پدر گوی سبقت از او ربود و به ارباب بی کفن ملحق شد . شنیده بودم "پدر" با اینکه قاعدتا با تمام وجود "علی الدنیا بعدک العفا" رو درک می کرد ... راضی نشد براش لباس سیاه به تن کنه ... شاید میدونست خیلی طول نمیکشه که با هم میهمان "حضرت عشق" میشن ... حالا بعد از شهادت هر دو , زیرزمین محقر خونه - ای که هنوز نیمه کارست - شده حسینیه ی باصفایی که هر گوشش نشونه ای از عاشقی داره و هر سال به نیابت از "پسر" روضه خون و "پدر" عاشقش , بساط عشقبازی دهه ی محرم و یاد "پدر, عشق , پسر" در اون برپاست حتما اینجا روضه "علی اکیر" حال و هوای دیگه ای داره ای کاش شام عید نبود و می شد با نوای "ولدی علی " چشمی تر کرد دل سپردیم به خاطرات و شهیدی که با اینکه از یک فرزند معلول هم پرستاری میکنه , با طمانینه از خدا میخواست بقیه ی پسرانش در همین مسیر بمانند... حالا "شیرینی مادری" برامون معنای جدیدی پیدا کرده بود و می‌دیدیم "مادری" برای زنی که مرد از دامن او به معراج میره چقدر شیرینه فرصت خوبی بود برای تمنای اینکه از "حضرت مادر" بخواهد که ما و فرزندانمان هم به چشم " همسر و پسرانش" بیاییم ✍️برشی از دیدار با "مادر و همسر" شهیدان جعفری 🇮🇷 کانال اطلاع رسانی مدرسه علمیه معصومیه: @masoumieh_ir
✴️ مادر ، هاجری یا لیلا نمی دانم. ... از پله های زیرزمین خونه که به نظر می‌رسید تازه تعمیرش کرده بودند به همراه مادر پایین رفتیم. داخل که رفتیم غافلگیر شدم ، زیرزمینی حدودا ۲۰ متری، با دیوارهایی مزین به تمثال مبارک شهدای مدافع حرم ایرانی و افغانستانی و چفیه و سربند ، دیوار نگاره ای زیبا که بهانه ای بود برای همراه شدن دل با قافله عشاق یادگاری های دو شهید که پدر و پسر بودند در گوشه ای توجه پسر کوچکم رو به خودش جلب کرد.، ذوق زده شده بود ، نزدیک رفت و صورت خودش رو با چفیه متبرک کرد. حس خوبی پیدا کرده بود ، می‌گفت چقدر خوبه که تونسته به خونه شهید بیاد . چند دقیقه ای مهمان حسینیه کوچک و آرام شان شدیم مادر از همسر و پسر شهیدش که مداحی میکرده گفت و ما سرا پا گوش مبهوت بودیم از حکایت پدری که اسماعیل ۲۱ ساله اش را به قربانگاه برده و زمانی هم که قربانیش قبول شده پیراهن مشکی به تن نکرده و هاجری که ابراهیم خود را هم به دنبال اسماعیل به منای ملاقات حق فرستاده و همچنان شاکر الطاف خدا است گفت دعا کنید بقیه پسرها هم راهشون رو ادامه بدهند دوست نداشتیم از پای صحبتهای شیرین مادر بلند شیم ، بچه ها با تمام وجود محو صحبت های مادر بودند .ولی دیروقت بود و باید خداحافظی می کردیم. وقتی گفتیم کیک رو خانواده طلبه ها پختن و ما به نمایندگی از اونها خدمتشون رسیدیم ،تشکر کرد و تنها یک جمله گفت : پسرهای دیگه و دختر معلولم خیلی مشتاقن خدمت حضرت آقا برسن . گفتیم الحمدالله بعد از کرونا ملاقاتها داره راه میافته و انشاءا... شما هم به زودی به آرزوتون می رسید. @masoumieh.ir