متیٰ
رفاقت با شهدا اول راه عاشقی است سلام رفیق شهیدم 💠مجموعه مردمی متی ╭┈────────── 🚩🚩🚩 ╰─┈➤ 🆔 @MATA_
📒 کتاب : زندگی با فرمانده
⭕️ داستان اول : نبرد فتح المبین ⭕️
راویان : غلامحسین هاشمی - علیرضا صادقی - محمود جان نثاری
❇️ در عملیات فتح المبین لشکر امام حسین صلوات الله علیه از جاده ی امامزاده عباس - دهلران گذشت و تا پادگان عین خوش پیش روی کرد ، اما الحاق انجام نشد. در نتیجه دشمن از طرف امامزاده عباس به جاده ای که به دهلران می رفت وارد شد و عقبه ی ما را بست.
✅ از قرارگاه بی سیم زدند هر چه سریع تر عقب نشینی کنیم. حسین مخالفت کرد. اما قرارگاه دست بردار نبود و این بار پیکی از طرف محسن رضایی آمد و نامه ای به حسین داد که حاوی دستور عقب نشینی بود حسین نامه را که خواند، چهره اش عوض شد و با گویش اصفهانی جمله ی بسیار تندی خطاب به آقا محسن گفت طوری که پیک هاج و واج ماند نامه را هم پاره کرد و به پیک گفت: بهش بگو :😡 [...] ما به خدا اعتقاد داریم هر طور میخواد بشه بشه. بعد هم رفت پشت بی سیم و به بچه ها دلگرمی داد. 😊
❇️ عباس فنایی (شهید) آمد پشت بیسیم و گفت: «حسین آقا، خبرنگارای خارجی رو بفرست بیان این جا ببینن ما چه کولاکی کردیم. حدود سی چهل تانک عراقی که پشت باغ شماره هفت در ایلام روی خاکریز آمده بودند، هدف قرار گرفته و در آتش می سوختند دشمن از سمت چپ یعنی جاده ی دهلران به ما حمله کرد. آنها حتی با تانک و نفربر تا بالای خاکریز آمدند که بچه ها با پرتاب نارنجک به داخل تانکها و نفربرها مانع پیش روی شان شدند. 🙂
⭕️ در نهایت بعثی ها که از آن محور توفیقی به دست نیاوردند، از طرف امامزاده عباس شروع به پیش روی کردند.
🛑 حدود ساعت ده شب به دستور حسین تمام ماشین ها در سه مرحله با چراغ روشن از سمت جاده ی آسفالته به طرف امامزاده عباس حرکت کردند. عراقی ها با دیدن این تعداد ماشین که چراغ هایشان روشن بود، از وحشت این که ما در حال جابه جایی هستیم😥 و نیروهای کمکی به ما ملحق شده، عقب نشینی کردند. بعد از این که از محاصره درآمدیم روی تپه هایی قرار گرفتیم که در آن امکان دفاع وجود نداشت. قرار شد خاکریز زده شود. رفتیم زیر پای دشمن و با بولدوزر از شب تا صبح شروع کردیم به خاکریز زدن چون ده پانزده نفر بیشتر نبودیم، پشت همان خاکریز ماندیم تا بقیه ی نیروهای تأمین برسند و کار را ادامه بدهیم. من به عنوان مسئول گروه به بچه ها گفتم هر چند وقت یک بار سرتان را بالا بیاورید و خودی نشان دهید اما تیراندازی و کاری که باعث تهییج دشمن شود نکنید. 🤭
❎ چند ساعتی پشت خاکریز بودیم ناگهان با صدای تیرباری که به سمت عراقی ها تیراندازی میکرد مثل برق از جا پریدم سراسیمه بلند شدم و فریاد زدم مگه نگفتم کسی تیراندازی نکنه؟ چرا نفهم بازی در میارید؟ کی داره شلیک میکنه؟ هیچ کس جواب نداد. تیربار هم از کار نمی افتاد. 🤭
✅ خودم را رساندم نزدیک صدای تیربار که دیدم حسین آقا پشت تیرباره . تعجب کردم که این جا چه میکند تا مرا دید زد زیر خنده و گفت: چرا اینها را نمی زنین؟. گفتم: «حسین آقا مگه ما چند نفریم؟ همین یه نوار تیربار رو هم داشتیم که شما زدی تمومش کردی حالا اگه به ما حمله کنن با این ده نفر و این خاکریز نصفه و نیمه چی کار کنیم ؟ خیلی با قدرت گفت: «نترس! اونا همچین جراتی ندارن ! بزن شون پدر سوخته ها رو نذار به این راحتی راه برن باید از ما بترسن و نتونن سرشون رو بالا کنن بزنید پدرشون رو در بیارین 😊
❇️ ظاهراً وقتی حسین آقا به خط میرسد و اوضاع را می بیند به یکی از بچه ها می گوید: «چرا تیراندازی نمیکنین؟ طرف جواب داده بود ، جان نثاری گفته حرکتی نکنین حسین آقا هم بلافاصله تیربار را از دستش گرفته و شروع به تیراندازی میکند. 😀
#حسین_خرازی
#زندگی_با_فرمانده
💠مجموعه مردمی متی
╭┈────────── 🚩🚩🚩
╰─┈➤ 🆔 @MATA_TV8
🆔 instagram.com/mata_tv8
=================
1_1045429049.mp3
9.88M
✅ فایل صوتی درس دوم : مهم ترین رکن مسئله انتقال مفاهیم دینی(1)
مهم ترین رکن مسئله ی انتقال مفاهیم دینی به فرزندان چیست ؟
چرا فرزندان از رفتار و گفتارهای پدر و مادر خود سر باز می زنند ؟
#عشقت_را_ثابت_کن
#خانواده_دینی
💠مجموعه مردمی متی
╭┈────────── 🚩🚩🚩
╰─┈➤ 🆔 @MATA_TV8
🆔 instagram.com/mata_tv8
=================
متیٰ
✅ فایل صوتی درس دوم : مهم ترین رکن مسئله انتقال مفاهیم دینی(1) مهم ترین رکن مسئله ی انتقال مفاهیم
نکته اول : در سوره انسان داریم که خداوند میفرماید «یطعمون الطعام علی حبه مسکینا یتیما و اسیرا »
مفسران معتقدند که این آیه برای حضرت زهرا نازل شده است با این داستان که امام حسن و امام حسین مریض میشن و حضرت زهرا نذر میکند که اگر پسرانم خوب شوند سه روز روزه میگیرم.
آن دو امام بزرگوار خوب میشوند و حضرت زهرا سه روز روزه میگیرند و غذای خود را به فقیر و یتیم و اسیر داخل آن سه روز تقدیم میکنند و حضرت امیر و حضرت زهرا بقیه آن سه روز با آب افطار میکنند.
نکته دوم: نکات تربیتی این داستان به این صورت است که : وقتی بچهها میبینن که مادرشان با اون گرمای مدینه چقدر دلسوزشان هست و چقدر نگرانشون هست و حاضره برای آن دو که خوب شوند روزه بگیرند و گرسنگی و تشنگی را تحمل کند متوجه این موضوع بچهها میشوند که چقدر مادر نسبت به آنها عاشق است و آنها را چقدر دوست دارد آن را بچهها با چشم خود کامل میبینند.
نکته سوم: انعکاس این عشق مادر به فرزند کجا دیده میشود ؟! در موقع اذان مغرب
وقتی فقیر به در خونه حضرت زهرا میآید با اینکه صرفاً این نذر مخصوص حضرت زهراست وقتی حضرت زهرا غذای خویش را تقدیم فقیر میکند بچهها دنبالرو مادر خویش غذای خود را به مادر میدهند تا به فقیر بدهد و در ادامه حضرت امیر و حضرت فضه نیز همین کار را میکنند.
نکته چهارم: از این موضوع ما این رو میفهمیم که وقتی مادر عشقش رو به فرزنداش ثابت کند در ادامه فرزندان تبعیت میکنند از گفتار و رفتار این مادر.
نکته پنجم: ما توی تیپ شخصیت این خانواده به این افراد نمره کامل را میدهیم به این خانواده میگیم خانواده پیوسته
( خانواده گسسته به خانوادهای گفته میشود که زیر یک سقف قرار دارند اما بین افراد این خانواده هیچ الفتی وجود ندارد)
نکته ششم: رفتار درخشنده حضرت زهرا در این داستان:
یک . ظرف وجودی بچهها صرفا با مسائل مادی پر نمیشود و این را داره به بچهها یادآوری میکند که شفا و همه چیزها از آن خداست .
دو . این مادر با کاری که دارد انجام میدهد یک حس مشترک بین خود و تک تک اعضای خانواده دارد ایجاد میکند.
تربیتی که در آن یک حس عاشقی دلدادگی است نه تربیت اخم تهدید و ... ( تربیت عاشقانه دارد رخ میدهد)
نکته هفتم: تا مادر عشق و محبتش را به بچههاش ثابت نکند و با این کار مقبولیت خودش را ثابت نکند حرف شنوی بچهها اتفاق نمیافتد.
اگر حرف شنوی اتفاق نیفتد راههای مسائل انسانی و تربیتی و ... اتفاق نخواهد افتاد.
#عشقت_را_ثابت_کن
#خانواده_دینی
💠مجموعه مردمی متی
╭┈────────── 🚩🚩🚩
╰─┈➤ 🆔 @MATA_TV8
🆔 instagram.com/mata_tv8
=================
#ختم_نورانی
تلاوت قرآن به نیت فرج
💠مجموعه مردمی متی
╭┈────────── 🚩🚩🚩
╰─┈➤ 🆔 @MATA_TV8
🆔 instagram.com/mata_tv8
=================
متیٰ
رفاقت با شهدا اول راه عاشقی است سلام رفیق شهیدم 💠مجموعه مردمی متی ╭┈────────── 🚩🚩🚩 ╰─┈➤ 🆔 @MATA_
📒 کتاب : زندگی با فرمانده
⭕️ داستان دوم : خدایا سوختم ⭕️
راوی : علی مسجدیان
❇️ مرحله ی دوم عملیات بیت المقدس ، حسین ترک موتورم نشست و رفتیم برای سرکشی از خط . بین راه به یک نفربر پی ام پی برخوردیم که آتش 🔥 گرفته بود و چند نفر هم داشتند رویش خاک و آب میریختند . حسین گفت: «برو ببینیم چه خبره ؟» رفتیم سمت نفربر .
🔥 هرم آتش اجازه نمی داد بیشتر از دو متر نزدیک نفربر شویم، اما متوجه شدیم یک رزمنده داخل نفربر دارد زنده زنده میسوزد 😞 صحنه ی دلخراشی بود. همراه بقیه شدیم گونی سنگرها را بر میداشتیم و خاکش را روی نفربر می ریختیم ، رزمنده ی داخل نفربر با این که داشت می سوخت داد و فریاد نمی کرد، اما بلند بلند می گفت:
خدایا! الان پاهام داره میسوزه میخوام اون ور ثابت قدمم کنی ..... 😭
خدایا! الان سینه م سوخت این سوزش به سوزش سینه ی حضرت زهرا نمی رسه . 😭
خدایا! الان دستام سوخت میخوام تو اون دنیا دستام رو طرف تو دراز کنم نمی خوام دستام گناهکار باشه ..... 😭
خدایا صورتم داره میسوزه این سوزش برای امام زمانه برای ولایته اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت ..... 😭
باورش برای کسی که ندیده باشد سخت است اما این جمله ها را خیلی مرتب و سلیس فریاد میکرد آتش که به سرش رسید گفت خدایا دیگه طاقت ندارم ... 😞😭
دیگه نمی تونم .....
دارم تموم میکنم .....
لا اله الا الله ... لا اله الا الله .....
خدایا خودت شاهد باش خودت شهادت بده، آخ نگفتم ......
به این جا که رسید ، سرش با صدای تقی از هم پاشید و تمام 🖤😔
⭕️ با شهید شدن او من یکی که دوست داشتم خاک گونی ها را روی سر خودم بریزم، مخصوصاً با جملاتی که از زبانش شنیده بودم. بقیه هم چنین وضعی داشتند؛ یکی با کف دست به پیشانی اش میزد دیگری پاهایش شل شد و زانو زده بود، یکی دیگر دست روی چشم هایش گذاشته و زار می زد. صحنه ای بود که وصف شدنی نیست سوختن او همه ی ما را هم سوزاند؛ اما سوزش حسین با بقیه فرق میکرد او کمی آن طرف تر نشسته دو زانویش را بغل کرده بود . های های گریه میکرد 😭 و میگفت: «خدایا! ما چه جوری جواب اینا رو بدیم؟» رفتم دست گذاشتم روی شانه اش و گفتم حسین آقا بریم؟ نگاهی به من کرد و گفت: ما فرمانده ی ایناییم؟ اینا کجان ما کجا! اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی میدین؟ دوباره گفتم پاشید بریم. همان طور که نشسته بود، گفت: پاهام داره میلرزه نای بلند شدن ندارم» می خواست زمین را چنگ بزند نمی دانست برای خودش گریه کند یا برای آن شهید . زیر بغلش را گرفتم و هر طوری بود بلند شد و حرکت کردیم .
❇️ پشت موتور که نشست سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن کُره ای و حتی زیر پوشم از اشک چشمان حسین خیس شد. 😓😭
⭕️ بعد از یکی دو ساعت از همان مسیر بر میگشتیم که دیدیم سه چهار نفر دور چیزی نشسته و زیارت عاشورا میخوانند حسین گفت: چرا اینا دور هم نشستن برو بهشون بگو از هم جدا شن اون یه نفر بس نبود؟ رفتم طرفشان تا رسیدیم یکی از آنها بلند شد و گفت: «حسین آقا جمعش کردیما!»
حسین گفت: «چی چی رو جمع کردین؟» گفت: همه ی هیکلش شد همین یه گونی😞 . آنها جنازه ی شهید سوخته را از داخل نفربر جمع کرده و داخل گونی ای ریخته و بالای آن زیارت عاشورا می خواندند. 😞
حسین نشست و گفت: یه کم از هم فاصله بگیرین ما هم میشینیم زیارت عاشورا می خونیم ایشاالله مثل این شهید معرفت پیدا کنیم .
#حسین_خرازی
#زندگی_با_فرمانده
💠مجموعه مردمی متی
╭┈────────── 🚩🚩🚩
╰─┈➤ 🆔 @MATA_TV8
🆔 instagram.com/mata_tv8
=================
🔴«فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ. إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحِینَ. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ لْعَظِیمِ»؛
#ختم_صلوات رو فراموش نکنید
️=================
💠مجموعه مردمی متیٰ ⬇️⬇️
🆔 @MATA_TV8
🆔 instagram.com/mata_tv8
=================
«رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت»/اینجانب پنج روز عزای عمومی اعلام میکنم
🔹پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی و اعلام عزای عمومی در پی درگذشت شهادتگونه رئیسجمهور و همراهان گرامی ایشان
🔹 حضرت آیتالله خامنهای در پیامی شهادت حجتالاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی رئیسجمهور اسلامی ایران، دکتر امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، حجتالاسلاموالمسلمین آلهاشم نماینده ولیفقیه در آذربایجان شرقی، دکتر رحمتی استاندار آذربایجان شرقی و همراهان گرامی ایشان در سانحه هوایی را تسلیت گفتند.
متن پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
انا لله و انا الیه راجعون
🔹با اندوه و تاسف فراوان خبر تلخِ درگذشتِ شهادت گونهی عالم مجاهد، رئیس جمهور مردمی و با کفایت و پرتلاش، خادمالرضا علیه السلام جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی و همراهان گرامی ایشان رضوان الله علیهم را دریافت کردم.
🔹این حادثهی ناگوار در اثنای یک تلاش خدمترسانی اتفاق افتاد؛ همهی مدت مسئولیت این انسان بزرگوار و فداکار چه در دوران کوتاه ریاست جمهوری و چه پیش از آن، یکسره به تلاش بیوقفه در خدمت به مردم و به کشور و به اسلام سپری شد.
🔹رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت. در این حادثهی تلخ، ملت ایران، خدمتگزار صمیمی و مخلص و با ارزشی را از دست داد. برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همه چیز ترجیح داشت، از این رو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمیشد.
🔹در این حادثهی سنگین شخصیتهای برجستهئی مانند حجةالاسلام آل هاشم امام جمعهی محبوب و معتبر تبریز، جناب آقای امیر عبداللهیان وزیر خارجهی مجاهد و فعال، جناب آقای مالک رحمتی استاندار انقلابی و متدین آذربایجان شرقی و گروه پروازی و دیگر همراهان نیز به رحمت الهی پیوستند.
🔹اینجانب پنج روز عزای عمومی اعلام میکنم و به ملت عزیز ایران تسلیت میگویم. جناب آقای مخبر طبق اصل ۱۳۱ قانون اساسی در مقام مدیریت قوهی مجریه قرار میگیرد و موظف است به همراهی رؤسای قوای مقنّنه و قضائیه ترتیبی دهند که ظرف حداکثر پنجاه روز رئیس جمهور جدید انتخاب شود.
🔹در پایان تسلیت صمیمی خود را به مادر گرامی جناب آقای رئیسی و همسر فاضل و بزرگوار ایشان و دیگر بازماندگان رئیس جمهور و خانوادههای محترم همراهان بویژه والد ماجد جناب آقای آل هاشم معروض میدارم و صبر و تسلای آنان و رحمت الهی برای درگذشتگان را مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۱۴۰۳/۲/۳۱
️=================
💠مجموعه مردمی متیٰ ⬇️⬇️
🆔 @MATA_TV8
🆔 instagram.com/mata_tv8
=================
...🔻اللّهُمَّعَجِّلْلِوَلیِّکَالْفَرَج🔻...
.:::اَللّهُمَّالعَنالجبتوالطاغوت:::.
❗️ مراسم هفتگی به نیت فرج❗️
سخنران
برادر سید حامد رضا جلالی
بانوای
ذاکرین اهل بیت
#زمان
سه شنبه 1 خرداد
💠 جلسه راس ساعت ۲۰:۳۰ برگزار می شود
#مڪان
بلوار توس ، توس 75 مسجد علی ابن ابی طالب علیهم السلام
=================
💠مجموعه مردمی متیٰ ⬇️⬇️
🆔 @MATA_TV8
🆔 instagram.com/mata_tv8
=================
21.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شما رفتید ...
و حالا ماییم و مرور همان حرف ها و نگاه ها و اشک ها و لبخند ها ...
سفر بخیر آقای رئیسی 🖤
دست خدا به همراهتان .....
@mata_tv8