eitaa logo
موسسه مطاف عشق
196 دنبال‌کننده
169 عکس
79 ویدیو
0 فایل
ناشر تخصصی حوزه جهاد و مقاومت سایت انتشارات https://mataf.ir/ ________ ☎️ شماره تماس: 02537839373 🙋 ارتباط با ادمین: @Mataff_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑🔖«بیست» و یک و نیم! با مهندس بازرگان درس ترمودینامیک داشتیم. برای نمره پایان ترم، یه امتحان کتبی می گرفت که 18 نمره داشت؛ و 2 نمره هم به امتحان شفاهی و نحوه جزوه نوشتن می داد؛ که جمعا می شد 20 نمره ولی سال قبل از اون، عباس چمران برادر مصطفی از این درس نمره 21/5 گرفته بود! این قضیه کلی سر صدا راه انداخته بودکه چطور ممکنه یه نفر از 20 نمره 21/5 بشه؟! مهندس بازرگان گفته بود: من به جزوه و امتحان شفاهی 2 نمره میدم؛ اما جزوه عباس چمران آنقدر دقیق و خوش خطه که 2 نمره براش کمه !» اون سال قرار بود دو نفر دو نفر بریم تو اتاق استاد تا هم امتخان شفاهی بدیم و هم جزوه هامون رو نشون استاد بدیم. بعد از این که من و مصطفی رفتیم تو مهندس بازرگان با دقت زیادی شروع به ورق زدن جزوه مصطفی کرد بعد سرش رو بالا برد و بهش گفت: « باید به تو هم مثل برادرت نمره 21/5 بدم » 🔸 برگرفته از فلش کارت ترم آخر خاطرات دوران دانجشویی شهدا برای دسترسی آسان جهت خرید فلش کارت جای پای باران میتوانید روی این متن ضربه بزنید. ┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ مطاف عشق ناشر تخصصی حوزه جهاد و مقاومت https://eitaa.com/joinchat/198443804C58855f814f
🛑🔖خودمان میسازیم رفته بودیم برای بازدی از موشک های فوق پیشرفته‌ی روسی. وقتی بازدیدمان تمام شد، حسن رو کرد به کارشناس موشکی روسیه و گفت: «اگه میشه فناوری این موشک را در اختیار ما قرار بدید!» ژنرال ها و کارشناسان روسی خندیدند و گفتند: « امکان نداره این فناوری فقط در اختیار کشور ماست.» حسن خیلی جدی گفت و محکم گفت: ولی ما خودمان این موشک را میسازیم» و دوباره صدای خنده ها بلند شد. وقتی برگشتیم ایران خیلی تلاش کردیم نمونه‌اش را بسازیم ولی نشد وقتی از ساختنش ناامید شدیم، حسن راهی مشهد شد خودش تعریف می کرد به امام رضا «ع» متوسل شدم و سه روزی توی حرم ماندم . روز سوم بود که عنایت امام رضا «ع» را حس کردم و حلقه مفقودی کار به ذهنم خطور کرد. وقتی زیارتم تمام شد؛ دفتر چه نقاشی دخترم را برداشتم و طراحی را که به ذهنم رسیده بود ؛ کشیدم تا وقتی رسیدم تهران عملیاتی شود.» وقتی حسن از مشهد برگشت، سریع دست به کار شدیم و موشکی ساختیم که به مراتب از مدل روسی، بهتر و پیش رفته تر بود. 🔶برگرفته از فلش کارت پابوس خاطراتی پیرامون مدد گرفتن شهدا از امام رضا «ع» ┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅ مطاف عشق ناشر تخصصی حوزه جهاد و مقاومت https://eitaa.com/joinchat/198443804C58855f814f
🛑🔖 مرد عمل اوایل جنگ بنده رفتم اهواز. اولین بار این لباس را شب ورود به اهواز پوشیدم؛ معمول هم نبود آن‌وقت معممین لباس نظامی بپوشند! من دیدم لباس سربازی را ریخته‌اند آن‌جا؛ با مرحوم چمران رفته بودیم و از تهران هم یک عده با ما بودند... دیدم دارند آن لباس‌ها را می‌پوشند، به چمران گفتم چه طور است من هم یکدانه بپوشم؟ گفت چی!؟ یکدانه لباس سربازی برداشتم پوشیدم و عمامه و عبا را گذاشتم کنار؛ تفنگ هم داشتم، تفنگ را هم برداشتم. همان شب ورود ما به عملیات ایذایی علیه دشمن، بنده هم با این‌ها راه افتادم رفتم، هنوز شاید یک ماه هم از جنگ نمی‌گذشت. پا شدیم رفتیم و چندین شب متوالی بنده در عملیات ایذایی علیه تانک‌های دشمن شرکت کردم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔸 برگرفته از فلش کارت جای پای باران خاطرات دفاع مقدس رهبر معظم انقلاب اسلامی 🛑 برای دسترسی آسان جهت خرید فلش کارت جای پای باران میتوانید روی این متن ضربه بزنید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ مطاف عشق ناشر تخصصی حوزه جهاد و مقاومت https://eitaa.com/joinchat/198443804C58855f814f
🛑🔖 حق همیشه درسته داخل پمپ بنزین بودیم که برادر آقا مهدی با یک مرد غریبه بحثش شد. دعوایشان سر نوبت بود. مهدی متوجه شد که حق با آن آقاست. رفت وشلنگ را از برادرش گرفت و داد به او. یعنی واقعا فکر نمی‌کرد که این برادر، دوست یا آشناست. نگاه میکرد ببیند حق با چه کسی است. همانجا پرسیدم:«اگه من به جای برادرت بودم چیکار میکردی؟» گفت:«طرف حق رو میگرفتم». گفتم:«پس معلومه من رو دوست نداری!» گفت:«بحث این حرفا نیست. حق همیشه درسته». شهید مهدی قاضی خانی شهادت1394/09/16 🔶برگرفته از فلش کارت شهدای مدافعان حرم «خاطراطی از سبک زندگی شهدای مدافع حرم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔸برای دسترسی آسان جهت خرید فلش کارت جای پای باران میتوانید روی این متن ضربه بزنید. ┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ مطاف عشق ناشر تخصصی حوزه جهاد و مقاومت https://eitaa.com/joinchat/198443804C58855f814f
🛑🔖 پنج شهید «شهیده فاطمه نیک» 💠 مادرم چند داغ دیده بود! برادر، دو پسر، برادر زاده و خواهر زاده. همه این ها باعث شده بود قلبش دچار مشکل شود. زن های همسایه آمده بودند خانه تا خبر شهادت پسر کوچکش را بدهند ولی کسی جرات نکرد. معلوم نبود بتواند بعد از پنج داغ، خبر پسر کوچکش را تحمل کند. 🔸️ امام جمعه، نماینده مجلس و چند نفر دیگر صبح امدند خانه، اما آن ها هم نتوانستند چیزی بگویند؛ مادر خودش گفت: «میخواهید چه بگویید؟ خودم فهمیدم که غلام شهید شده؛ دلم آگاه است. لازم نیست از من پنهان کنید». بعد هم بدون اینکه اشک بریزد بلند شد و از مهمان ها پذیرایی کرد. روز تشییع جنازه هم با آرامش بر بدن پسرش گلاب می پاشید. 🖋تعبیر یک خواب، ص 40 و 41 🔶 فلش کارت "ایستاده در باد" خاطراتی کوتاه از پایداری زنان مقاوم در دفاع مقدس 🔹️ برای دسترسی آسان جهت خرید فلش کارت جای پای باران میتوانید روی این متن ضربه بزنید. ┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔺مطاف عشق ناشر تخصصی حوزه جهاد و مقاومت https://eitaa.com/joinchat/198443804C58855f814f
🛑🔖 روایت لحظه ها 💠سرهنگ 2 بود یا سرگرد. در ارتش برای خودش جایگاهی به حساب می آمد. در لشکر 92 مستقر بودیم. آمد و اصرار کرد که کاری خصوصی دارد. گفتم شاید در این اوضاع نابسامان آمده است دنبال مرخصی. 🔶بغض کرده بود. التماس می کرد شب ها که با بچه های دکتر چمران به عملیات می روید، مرا هم با خود ببرید. دوست داشت همراه بچه های داوطلب بسیج و سپاه و نیروهای دکتر چمران به شکار تانک برود؛ آن هم در عملیات های چریکی و پر خطر. این یک بعد از ظرفیت عظیم ملت است. 🖋بر اساس خاطره ای از زبان مقام معظم رهبری «حفظه الله» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔸 برگرفته از فلش کارت جای پای باران خاطرات دفاع مقدس رهبر معظم انقلاب اسلامی �� برای دسترسی آسان جهت خرید فلش کارت جای پای باران میتوانید روی این متن ضربه بزنید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔺مطاف عشق ناشر تخصصی حوزه جهاد و مقاومت https://eitaa.com/joinchat/198443804C58855f814f💠
🛑🔖آرزوی زیارت 🔶انگار می دانست ماندنی نیست. وقتی برای ملاقاتش به اصفهان رفتیم به ما گفت:«آرزو داشتم از عملیات والفجر هشت برم پابوس آقا امام رضا علیه السلام؛ ولی افسوس که حالا نمی توانم.» 💠این را گفت و بعد از لحظاتی به شهادت رسید. بدن مطهرش را توی تابوت گذاشتیم و رویش نوشتیم «محمدرضا عاشور، اعزامی از گرمسار» و خودمان مهایا کردن مراسم تشییع جنازه به گرمسار رفتیم. بعد از یکی دو روز رفتیم تا جنازه را تحویل بگیریم ولی پارچه ای که روی بدن محمد رضا گذاشته بودیم، روی یک تابوت دیگر گذاشته بودند. وقتی پیگیر شدیم فهمیدیم که در تهران، پارچه ی روی بدن محمد رضا اشتباه با یک شهید مشهدی جابجا شده و محمد رضا را برای غسل و طواف حرم امام رضا «علیه السلام» به مشهد فرستادند. 🔶برگرفته از فلش کارت پابوس خاطراتی پیرامون مدد گرفتن شهدا از امام رضا «علیه السلام» ┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅ 🔺مطاف عشق ناشر تخصصی حوزه جهاد و مقاومت https://eitaa.com/joinchat/198443804C58855f814f
🛑🔖 نامه ای با آب پیاز 📝 مدتی بود که در اردوگاه عراق اسیر بودم به فکرم رسید برای امام نامه بنویسم. اما عراقی ها متن نامه های ما را می‌خوانند و نامه نگاری با امام میتوانست حکم اعدام مرا به همراه داشته باشد. باید طوری نامه را می‌نوشتم که عراقی ها نبینند یا متوجه نشوند. 🧅 پیازی را از آشپز خانه به صورت مخفیانه آوردم و با آب پیاز و یک چوب کبریت شروع به نوشتن نامه کردم. متن نامه های اینجوری فقط وقتی در نور بگیرند قابل خواندن است و به صورت عادی چیزی دیده نمی شود. 🔸️ برای احتیاط بیشتری کرده باشم نامه را با استفاده از نام یکی از اهالی روستا که «روح الله» نام داشت نوشتم اما طوری که خانواده ام متوجه شوند منظورم امام است. به هر صورت نامه به دست امام رسیده بود و ایشان جواب داده بودند که وقتی خواندم تا چند دقیقه بدنم از فرط خوشحالی، می لرزید؛ 🔹️ نوشته بودند: من برای آزادی شما دعا می کنم و شما اسوه های صبر و اعتقاد هستید و امیدوارم روزی به آغوش وطن باز گردید و از نزدیک با شما دیدار کنم. 🔶برگرفته از فلش کارت "نسل روح الله" مجموعه خاطراتی از امام خمینی رحمة الله علیه 🔸برای دسترسی آسان جهت خرید فلش کارت جای پای باران میتوانید روی این متن ضربه بزنید. ┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ مطاف عشق ناشر تخصصی حوزه جهاد و مقاومت https://eitaa.com/joinchat/198443804C58855f814f
🛑🔖مراقبت از ارزشها 🔶خیلی جدی به راننده گفت: بایست! کمی ناراحت به نظر می رسید. بلافاصله رو به من کرد و فرمود: از ماشین دومی به بعد یا به اهواز برگردند و یا اگر قصد آمدن دارند، خودشان تنهایی بیایند. ��چه دلیلی دارد پشت سر ما راه بیفتند؟ وقتی من که رئیس جمهور هستم با یک کاروان ماشین حرکت کنم، دیگران سر مشق می گیرند و این کار، رسم می شود. برای من دو محافظ در یک یا دو ماشین کافی است. 📚کتاب در سایه خورشید ص 89 سردار شوشتری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔸 برگرفته از فلش کارت جای پای باران خاطرات دفاع مقدس رهبر معظم انقلاب اسلام �� برای دسترسی آسان جهت خرید فلش کارت جای پای باران میتوانید روی این متن ضربه بزنید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔺مطاف عشق ناشر تخصصی حوزه جهاد و مقاومت https://eitaa.com/joinchat/198443804C58855f814f💠
🛑🔖 تواضع امام دیدارمان با امام ره کمی متفاوت با بقیه دیدار ها شده بود. قیافه و سر و ضع بچه ها بیشتر به نیروهای آماده عملیات شبیه بود تا ملاقات کنندگان امام. طبیعی هم بود؛ تازه از میدان نبرد برگشته بودیم و به مناسبت پیروزی بزرگ در «عملیات فتح المبین» موافقت شده بود تا با امام ملاقات کنیم. وقتی صحبت های امام شروع شد، بچه ها از شدت شور و اشتیاقی که داشتند شروع به گریه کردند و صدای گریه شان چند باری صحبت امام را قطع کرد. 💠امام همان طور که به حال و هوای فرزندشان نگاه می کردند جمله ای فرمودند که نشان از تواضع ایشان دربرابر رزمندگان بود و با شنیدن صدای گریه بچه ها بلند تر شد. امام فرمودند: 🔹«ما افتخار می کنیم از هوایی استنشاق می کنیم که شما در آن هوا استنشاق می کنید.» 🔶برگرفته از فلش کارت "نسل روح الله" مجموعه خاطراتی از امام خمینی رحمة الله علیه ��برای دسترسی آسان جهت خرید فلش کارت جای پای باران میتوانید روی این متن ضربه بزنید. ┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔺مطاف عشق ناشر تخصصی حوزه جهاد و مقاومت https://eitaa.com/joinchat/198443804C58855f814f
🛑🔖می دود تا شیطان دور شود تو بولتن خبری پایگاه «ریس» یه خبر جالب نوشته بودن: «دانشجو بابایی» ساعت 2 بعد از نیمه شب می دود تا شیطان را از خود دور کند!» 🔶وقتی خبر را دیدم؛ با اینکه با عباس هم اتاق بودم نفهمیدم موضوع چیه. وقتی ازش پرسیدم، برام تعریف کرد که چند شب پیش میره تو میدون چمن پایگاه شروع میکنه به دویدن. از شانسش فرمانده پایگاه هم همون موقع داشته با همسرش از مهمونی بر می گشته. وقتی عباس رو میبینه ازش میپرسه که اون وقت شب اونجا چی کار میکنه. عباس بهش میگه که خوابش نمی اومده و میخواسته با دویدن خودش را خسته کنه تا خوابش ببره. ولی فرمانه از این جواب قانع نمی شه و بهش شک می کنه و ازش میخواد تا حقیقت رو بگه اون هم به ناچار میگه: 💠«بعضی وقتا اتفاق هایی اطراف ما می افته که باعث میشه شیطون آدم رو وسوسه کنه، تو دین ما توصیه شده این جور وقت ها برای اینکه شیطون رو از خودمان دور کنیم، بدویم؛ یا اینکه دوش آب سرد بگیرم». 🔸 برگرفته از فلش کارت ترم آخر خاطرات دوران دانجشویی شهدا برای دسترسی آسان جهت خرید فلش کارت جای پای باران میتوانید روی این متن ضربه بزنید. ┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅┄ 🔻مطاف عشق ناشر تخصصی حوزه جهاد و مقاومت https://eitaa.com/joinchat/198443804C58855f814f
🛑🔖وقت ادای نذر 🔸می دانستم چقدر امام رضا «علیه السلام» را دوست دارد اما از قول و قرارش با امام رضا خبر نداشتم. وقتی گفتم: « توتازه رسیدی، هنوز خستگیت در نرفته کجا می خوایی بری؟» 💠گفت: اون بار که رفتم پیش امام رضا « علیه السلام» و تو رو خواستم، همون جا گفتم اگه جور شد و خدا بهم یه پسر داد اسمش رو می دارم علیرضا؛ نذر کردم اولین روزی که بفهمم خدا بهم بچه داده برم پابوسش. الان وقت ادای نذرمه.» 🔹«شهید ناصر کاظمی» نیمه پنهان ماه، جلد7 ، ص 61_60 🔶برگرفته از فلش کارت پابوس خاطراتی پیرامون مدد گرفتن شهدا از امام رضا «علیه السلام» ┄┅┄┅ •✾• ┅┄┅ 🔺مطاف عشق ناشر تخصصی حوزه جهاد و مقاومت https://eitaa.com/joinchat/198443804C58855f814f