#قله
#نزدیک_قله
#به_قله_نزدیک_میشویم.
از یک نظرگاه روزمرهنگر، تاکتیکی و خبرزده، این سخن که نزدیک قله قرار داریم ممکن است غیرواقعبینانه به نظر برسد. چطور با وجود این همه مشکلات نزدیک قله قرار داریم؟ از یک منظر توجیهگر و سطحی نیز اینکه نزدیک قله قرار داریم به جای اینکه یک واقعیت عینی در نظر گرفته شود- که باید روی آن ایستاد و بر اساس آن برنامهریزی کرد- به یک شعار فروکاسته میشود که میتوان آن را روی بیلبوردهای شهری نصب کرد بیآنکه واقعا تبیینی صورت گرفته و حقیقت آن آشکار شده باشد.
آنچه جامعه ایرانی در این مقطع از تاریخ خود به آن نیاز دارد از قضا واقعبینی مضاعف است. همین که به اندازه کافی واقعبین باشیم و به قول آن فیلسوف اروپایی «سر خودمان را از پنجره بیرون بیاوریم» آن وقت خواهیم دید این جمله تا چه حد واقعبینانه و از قضا سختگیرانه است. مهمترین ویژگی رهبر معظم انقلاب در این مقطع نیز همین واقعبینی حیرتآوری است که به جامعه و جهان ما تزریق میکنند اما عموما در سطحی بحثناشده باقی میماند و حقایق مهم نهفته در پس این بیانات مکتوم نگه داشته میشود.
این سخن اکنون چه معنا دارد که ما نزدیک قله قرار داریم؟ یک شیوه بسیار راهگشا برای ارزیابی این مساله این است که ببینیم در رویارویی مستمر و عمیقی که میان ایران و دشمنانش در جریان است، آنها میخواستهاند ایران را از رسیدن به چه چیزهایی بازدارند و اکنون آن چیزها در چه وضعیتی هستند.
✅ برنامه هستهای مثال خوبی است. بیش از ۲ دهه است دشمنان ایران تلاش کردهاند ایران را از داشتن یک برنامه هستهای صنعتیشده منصرف کنند نه به این دلیل که فکر میکردند ایران روزی سلاح هستهای خواهد ساخت، بلکه به این دلیل که میدانستند برنامه هستهای به عنوان یک صنعت مادر کشور را رشد خواهد داد، عزت ملی را افزونتر خواهد کرد و از همه مهمتر وضعیت ژئوپلیتیک ایران را به نحو جهشی ارتقا خواهد داد. اکنون ایران از یک مسیر بسیار غیرمعمول (که نه شامل ساخت سلاح میشود و نه شامل اعانه گرفتن از قدرتهای بزرگ) یک قدرت هستهای نوآور است که هر تصمیم سیاسیای بگیرد، قدرت فنی دستیابی به آن را دارد و جهان نیز با این حقیقت کنار آمده است؛ این از گام اول.
✅ دومین گام رسیدن ایران به قله را زمانی میتوان درک کرد که به برنامه منطقهای ایران نگاه کنیم. شهادت سردار سپهبد سلیمانی از دید غربیها باید کمر این برنامه را میشکست اما اکنون خود معترفند و روزانه با این حقیقت زندگی میکنند که در ایجاد دوقطبی «اقتصاد - مقاومت» در کشورهای منطقه شکست خوردهاند و تمایل اجتماعی بیسابقهای در منطقه برای مبارزه با اسرائیل و آمریکا ایجاد شده است. در سطح سیاسی هم تعداد دولتهای حامی مقاومت در منطقه از هر زمان دیگری در چند دهه گذشته و حتی اوج دوران نقشآفرینی شهید سلیمانی بیشتر است. زمانی این یک رویا بود که آمریکا تصمیم به ترک منطقه بگیرد اما حالا این یک پروژه سیاسی است که آمریکاییها خود روزانه فکر میکنند بهترین فرمول برای محقق کردن آن چیست.
✅ سومین گام در نزدیکی قله، مربوط به برنامه دفاعی ایران بویژه برنامه موشکی و پهپادی است. اگرچه دورنمای هیچ جنگی در منطقه وجود ندارد لیکن امروز دوست و دشمن معترفند ایران یک قدرت نظامی متعارف در ابعاد فرامنطقهای است که برنامه دفاعی آن هم بسیار موثر و قابل صادرات و هم بسیار ارزان و بهصرفه است. دفاع در ایران هم بومی و هم کارآمد است و تلفیق ایدئولوژی شیعی با قدرت دفاعی میزانی از بازدارندگی برای کشور ایجاد کرده که در طول تاریخ چند هزار ساله ایران بیسابقه است. غربیها تا دیروز گمان میکردند فقط باید نگران سلاح هستهای ایران باشند اما امروز فهمیدهاند حتی پهپادهای چند هزار دلاری و گلولههای توپ چند صد دلاری ایران هم میتواند معادلات آنها را به هم بزند.
اینجا جای تفصیل نیست اما اگر از منظر همین برنامههای راهبردی به صحنه نگاه کنیم که آمریکا میخواسته آنها را متوقف کند اما ایران بر آنها پای فشرده، خواهیم دانست ما به بهترین شکل ممکن به آنچه از آن منع شده بودیم دست یافتهایم. گاهی برای اینکه موفقیت خود را ارزیابی کنید و ببینید کجای راه هستید، باید از برهان خلف استفاده کنید. به جای اینکه دنبال آن باشید که دریابید داشتههای شما چقدر میارزد، ببینید دشمن میخواسته چه چیزی را از شما سلب کند و آیا موفق شده است یا نه؟
👇👇👇👇👇