#انتخابات
#انتخابات_دوازدهم
✳️ از سرشت فقر آگاهی و فقدان مسوولیت اجتماعی تا سرنوشت انتخاباتی !
✍ #لطف_الله_آجدانی
در بررسی و شناسایی رویکردهای اجتماعی در اتخاذ کنشگری ها و واکنش های اجتماعی و سیاسی به ویژه در انتخابات ، یکی از مهم ترین چالشهای جوامع توسعه نیافته ؛ فقر آگاهی و فقدان مسوولیت اجتماعی است. فقری که لزوما محدود و محصور به توده مردم نبوده و می تواند با درجات متفاوتی ، بسیاری از نخبگان و خواص سیاسی و اجتماعی احزاب و تشکلهای سیاسی و مدنی آن جامعه را نیز در بر گیرد.انباشت و تکثیر انتخاب های غلط در جوامع توسعه نیافته ، محصول فقر آگاهی و مسوولیت اجتماعی انتخاب کنندگان است. انتخاب های برآمده از تعصبات ایدئولوژیکی، قومی، طایفه ای، احساسی، منفعت طلبی های شخصی و باندی، نمونه هایی از مصادیق انتخاب های غلط و دور از آگاهی و مسوولیت اجتماعی است.
در فقر آگاهی و فقدان مسوولیت اجتماعی، وقتی یک انتخاب کننده در برابر این پرسش قرار می گیرد که مثلا چرا در یک انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس و یا شوراها ، به گزینه A رای داده است و نه به B یا C یا ...؟ بی درنگ پاسخ خواهید شنید که گزینه A را دارای صلاحیت بیشتر یافته است! اما اگر در برابر این پرسش قرار بگیرد که ادعای دال صلاحیت گزینه A بر پایه کدام دلالت ها است و اساسا برنامه ها و نه شعارهای گزینه A برای پیشبرد توسعه ای در سه سطح ملی، منطقه ای و محلی چیست، زبان انتخاب کننده گزینه A به لکنت می افتد. این همان فقر آگاهی و مسوولیت اجتماعی است که در نتیجه آن، بسیاری از کسانی که در یک انتخابات به آن مبتلا هستند، فقط یک شرکت کننده سیاهی لشکر در انتخابات هستند و نه مشارکت کننده پیشران جامعه به سوی حاکمیت اراده ملی برای رشد و پیشرفت و توسعه ی کشور و جامعه.
تفاوت اصلی یک شرکت کننده با یک مشارکت کننده در انتخابات آن است که حضور یک شرکت کننده در انتخابات ، صرفا یک حضور فیزیکی و کمی و نا آگاهانه است . یک شرکت کننده صرفا به تعلقات و مقاصد کوتاه مدت شخصی خود می اندیشد ؛ درحالی که مشارکت کننده بر اساس یک فهم و احساس مسوولیت اجتماعی نسبی ، از حضور خود در امر انتخابات ، به دنبال اتخاذ بهترین تصمیم برای ایجاد تغییرات کمی و کیفی در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کشور و جامعه و مصالح و منافع ملی و عمومی از طریق اعمال حاکمیت اراده ملی است.
در جوامع توسعه نیافته، به سبب همین فقر آگاهی و فقدان مسوولیت اجتماعی در میان بسیاری از مردم - چه در میان بسیاری از توده ها و چه در میان بعضی از نخبگان و خواص- ؛ کاندیداهای غالبا ضعیف، کم دانش ، کم مسوولیت ، بی برنامه، شعار زده ، هوچیگر و اهل زد و بند ، به مدد آن فقر توام با غلط اندیشی و کژتابی در رفتارهای سیاسی ، اجتماعی و انتخاباتی بخش هایی از اقشار و لایه های اجتماعی و سیاسی از یکسو و با به کار گیری شعارها و وعده های پوچ و دروغین و فریبکارانه و زد و بندهای خود از سوی دیگر ، از بخت بیشتری برای پیروزی انتخاباتی برخوردارند. میزان کم و زیاد بودن این گونه از انتخاب ها و انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان در هر جامعه ای، از حال واقعی و خوب یا بد آن جامعه در میزان برخورداری آن جامعه از آگاهی و مسوولیت اجتماعی یا مبتلا بودن به فقر آگاهی و مسوولیت اجتماعی و نیز میزان توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی آن جامعه خبر می دهد.
به یاد داشته باشیم، فقر آگاهی و فقدان مسوولیت اجتماعی در هر کشور وجامعه ای، یکی از مهمترین و بلکه مهم ترین دشمنان توسعه یافتگی مدنی و جدی ترین موانع رشد و پیشرفت و توسعه ی پایدار فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در آن کشور و جامعه است. نیست ؟!
(۱۷ اسفند ۱۴۰۲)
https://t.me/joinchat/09L4N7f8UzsyYjFk
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#محمدرضاقربانی
#کانال_مطالب_تحلیلی در #ایتا 👇
🆔 eitaa.com/mrgh110
#کانال_مطالب_تحلیلی در #تلگرام 👇
🆔 https://t.me/mrgh110
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
✳️ #پزشکیان، بازتولید و تکرار تاریخی بدفهمی های اندیشه تقلیل گرایانه آشتی دین و دموکراسی در عصر مشروطه است!
✍ #لطف_الله_آجدانی
در سپهر تعارض و ستیز تجدد خواهان و دموکراسی طلبان سکولار عصر مشروطیت با ارکان قدرت دینی و اختیارات روحانی در امر حکمرانی در ایران ؛ گروهی از روشنفکرانی چون میرزا ملکم خان ناظم الدوله و میرزا یوسف خان مستشارالدوله و نیز روحانیانی چون محمد حسین نائینی و آخوند خراسانی ؛ برای حل و حداقل کاهش تعارض و تقابل میان متجددان و دموکراسی خواهان سکولار دین ستیز و دین گریز و رهبران و نیروهای شریعت گرا و توجیه شرعی مشروطیت و دموکراسی، ذیل تفکر همانند سازی اسلام و دموکراسی و داعیه داری مردم سالاری دینی، به توجیه شرعی نطام سیاسی مشروطیت در ایران و انطباق آن با شریعت دینی برخاستند. اندیشه همانند سازی و این همانی و آن همینی دین و دموکراسی در نزد این گروه از متفکران، از آن رو که به نام بومی سازی، از گذرگاه تقلیل مفاهیم دموکراسی غربی و تطبیق دادن آن با آیات قرآن و احادیث و روایات دینی و شیعی عبور می کرد، اندیشه عقیم و نازایی بود که به سبب بنیاد های نه فقط غیر دموکراتیک آن، که به سبب غیر تاریخی بودن آن، یک همانند سازی ها و انطباق دادن های بی بنیاد متکی بر بدفهمی و بدخوانی از نظام سیاسی مشروطیت پارلمانی و دموکراسی در فلسفه سیاسی جدید غرب و نسبت آن با شریعت دینی بود، که به تناقض تجدد ایرانی در ذهن و زبان بسیاری از ایرانیان انجامید ،نه تنها نتوانست و نمی توانست و نمی تواند ، به چالشهای ماهوی و بنیادی میان دین و دموکراسی غربی انجامد، بلکه جامعه ایرانی را به کژ راهه برزخ سنت و تجدد کشاند. برزخی که در آن ، جامعه ایرانی نه سنتی است و نه متجدد.
بر اساس همین بدفهمی ها و بدخوانی های تاریخی تقلیل گرایانه از مفاهیم دموکراسی و همانند سازی های بی بنیاد میان اسلام و دموکراسی بود که روشنفکرانی چون ملکم خان و مستشارالدوله و روحانیانی چون نائینی و خراسانی ، مفهوم آزادی های دموکراتیک را به امر به معروف و نهی از منکر در اسلام فرو کاسته و اصل شورا در نظام مشروطیت پارلمانی را به اصل شورا در اسلام تقلیل دادند و حتی در شکل مبالغه آمیز بدفهمی خود از نسبت میان اسلام و مشروطیت و دموکراسی غربی ، گروهی از آنان، در رسائل و مکتوبات دینی و سیاسی خود ، نه تنها بر این پندار شدند که نظام سیاسی مشروطیت و اصول دموکراسی غربی مترتب بر آن، موجب دوام و قوام شریعت اسلامی می شود، حتا مدعی شده اند که" اسلام همان مشروطه خواهی و مشروطیت همان اسلام خواهی و این دو عین یک دیگر" و اساسا " مشروطیت غربی، از اسلام و قرآن و احادیث و روایات شیعی " اخذ شده است و...!
بی هیچ تعارف و پنهان کاری ، آشکارا بر این اندیشه ام که دکتر مسعود پزشکیان ، رئیس جمهوری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی دینی ؛ و دیگرانی چون سید محمد خاتمی و همه آنانی که از دو اردوگاه منسوب به اصلاح طلبی و اصولگرایی در ایران ، مدعی همانند سازی دین و دموکراسی غربی در ایران بوده و بر طبل پندار تولید مردم سالاری دینی می کوبند ، در واقع و با درجات متفاوتی، با پنهان نگاه داشتن تناقض های بنیادین موجود میان اسلام و دموکراسی غربی ، باز تولید و تکرار تاریخی اندیشه غیر تاریخی و غیر دموکراتیک اسلاف خود در عصر مشروطیت ایران هستند. اسلاف و اخلافی که تلاش آنان برای آشتی سنت و تجدد و دین و دموکراسی، به سبب عبور از کژراهه تقلیل مفاهیم و نهادهای دموکراتیک و تهی کردن آن مفاهیم و نهادها از بار معنایی دموکراتیک برای همانند سازی های بی بنیاد و غیر واقعی ، دستاوردی جز انباشت بحران برزخ سنت و تجدد در ایران و پیامدی جز ایجاد سد راه پیش روی تجدد و دموکراسی در ایران و تاخیر تاریخی ادراک درست اندیشانه ایرانیان در بازخوانی متعادل از سنت و تجدد و دین و دموکراسی و نسبت واقعی میان آنها با یکدیگر ، نداشته و نخواهد داشت.
(۷ مرداد ۱۴۰۳ ، ایران، مازندران، آمل)
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#محمدرضاقربانی
#کانال_مطالب_تحلیلی در #ایتا 👇
🆔 eitaa.com/mrgh110
#کانال_مطالب_تحلیلی در #تلگرام 👇
🆔 https://t.me/mrgh110
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
✳️ ایران درکشاکش سنت وتجدد؛ودین و دموکراسی !
✍ #لطف_الله_آجدانی
بارهاوازآن جمله درسه کتاب منتشرشده: " علما وانقلاب مشروطیت"؛ " روشنفکران ایران درعصر مشروطیت"؛ و " اندیشه های سیاسی ایران درعصر مشروطیت"؛ به تفصیل تاکیدکرده ام که یکی ازاساسی ترین وجدی ترین بحران های فکری و سیاسی واجتماعی درایران،محصول و برآمده ازرویکردافراطی تجددستیزانه وتجدد گریزانه درمیان بسیاری ازسنت گرایان و شریعت خواهان ایران ازیکسو ؛ ورویکرد افراطی سنت ستیزانه وسنت گریزانه بسیاری ازتجدد خواهان وپیامدهای بدفهمی های ناشی ازاین افراطی گری در نگاه ورفتارفکری و سیاسی و اجتماعی و یکسونگری های مطلق گرایانه وجزم اندیشانه دو سویه متقابل درمیان هردو اردوگاه سنت گرایان وتجدد طلبان در ایران ،نسبت به یکدیگراست.
افراطی گری های دوسویه ومتقابل سنت گرایان وشریعتمداران دینی ازیکسو وتجدد گرایان وغرب گرایان وخواستاران دموکراسی به شیوه پذیرفته شده آن درفلسفه و اندیشه سیاسی جدیدغرب ازسوی دیگر، که چهره خودرا آشکارا درشیفتگی عمیق نسبت به خودو نفرت شدیدازدیگری،نشان داده و می دهد،یکی ازموانع مهم دستیابی حوزه فکری واندیشگی درایران به بازخوانی نقادانه ومتعادل سنت گرایان ودین خواهان در ایران نسبت به تجددوغرب ودموکراسی غربی ازیکسووتجدد خواهان وغربگرایان و دموکراسی خواهان ایرانی نسبت به سنت و دین ،ازسوی دیگرشده است.ستیزوگریز جزم اندیشانه دوسویه ومتقابل سنت گرایان و دین گرایان و نیز تجددخواهان دموکراسی طلبان ازسوی دیگر،عامل مهمی است که اگرنگوییم به امتناع گفت وگو و تعامل متعادل این دوبایکدیگرانجامیده است،حداقل سدراه مهم وجدی پیش روی جامعه ایرانی برای دستیابی به فهم درست ازسرشت سنت وتجدد و نیزدین و دموکراسی غربی و نسبت واقعی میان آنها است.
جامعه ایرانی، به ویژه متفکران و اندیشه گران آن،چه ازاردوگاه سنت گرایان ودین خواهان وچه ازجبهه تجددخواهی و دموکراسی طلبی غربی؛ هنوز درنیافته اند که نه می توان چنان غرق درتعلقات و تمایلات سنت گرایانه و دین مدارانه شد که به نام سنت گرایی و دین مداری، برهرآنچه که نام تجددوغرب ودموکراسی غربی را دارد شورید و خود را به طور مطلق از آن بی نیاز دانست و نه می توان به نام تجدد و دموکراسی، با هر آنچه که نام سنت و دین را دارد به ستیز و گریز مطلق برخاست.جامعه ایرانی به شدت نیازمند بازخوانی انتقادی و متعادل نه تنها تجدد گرایان و دموکراسی خواهان از خود و سنت قدمایی و دین و کارکردهای مثبت و منفی آن در ایران، که محتاج بازخوانی انتقادی و متعادل سنت گرایان و دین خواهان از خود و تجدد و دموکراسی غربی و کارکردهای مثبت و منفی ان متناسب با پاره ای تفاوت ها و شباهت های موجود یا ممکن در جامعه ایرانی و جوامع غربی است.
جامعه ایرانی باید یاد بگیرد با صحیح و سقیم کردن همزمان و توامان و دو سویه سنت گرایان و تجدد خواهان نسبت به کارکردهای سنت قدمایی و قرائت های دین مدارانه از یکسو و تجدد و دموکراسی غربی از سوی دیگر، راه عقلانیت محور و متعادلی را برای نزدیک شدن جامعه ایرانی به آموزه و آمیزه همزیستی مسالمت آمیز عناصر مطلوب و کارامد سنت و تجدد در ایران و دوری از عناصر نامطلوب نهفته در بخشی از منظومه فکری و نهادهای سنت محور و دین مدارانه و نیز تجدد خواهانه و دموکراسی طلبانه ، برگزیند. تنها به مدد کوشش برای بهره گیری توامان از کارکردهای مثبت سنت قدمایی و تجدد غربی، می توان به برساختن و برنشاندن ایرانی که در عین متجدد بودن نشانه هایی از کارکردهای مثبت و کارآمد سنت را نیز در خود و بر خود داشته باشد ، امید بست.
اما شوربختانه ، راهی که از سوی بسیاری از روشنفکران و روحانیان ایرانی عصر مشروطیت و هم اندیشان آنان در ادوار تاریخی پس از مشروطیت تا اکنون تاریخی ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، به نام بومی سازی تجدد و تئوریزه کردن مردم سالاری دینی برگزیده شده است، بدان سبب که از گذرگاه تقلیل مفاهیم غربی و همانند سازی های بی بنیاد و غیر واقعی عبور کرده است، دستاوردی جز قرار گرفتن ایران در بن بست و بحران برزخ سنت و تجدد به دنبال نداشته است. برزخی که در آن ، به جای گشودن صفحاتی در بازخوانی نقادانه و تعامل متعادل سنت و تجدد و باز کردن راهی به سوی تجربه تاریخی ایران برای بهره گیری از مفاهیم و کارکردهای پالایش شده و مثبت و کارآمد سنت های قدمایی ملی و دینی و نیز استفاده سودمند از وجوه و عناصر مثبت و کارآمد تجدد و دموکراسی متناسب با شرایط تاریخی، اجتماعی و فرهنگی ایران ؛ جامعه ایرانی با فرو افتادن در گردابی از بدفهمی ها و بدخوانی ها و کژتابی های فکری درمواجهه ی با سنت و تجدد، به بیراهه ای منحرف و دچار شده است که نه سنتی است و نه متجدد.
( ۷ مرداد ۱۴۰۳)
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#محمدرضاقربانی
#کانال_مطالب_تحلیلی در #ایتا 👇
🆔 eitaa.com/mrgh110
#کانال_مطالب_تحلیلی در #تلگرام 👇
🆔 https://t.me/mrgh110
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️