#مهسا_امینی #مهسادخترایران #مهساخواهرایران 🌹 مهسا، خواهر پلیس ایران اسلامی 🌹 هزاران درود و سلام به شرافت صاحب این قلم.. 👇 🔹 ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، مرگ‌ مظلومانه ژینای کردستان و مهسای ایران اسلامی دلها را داغدار و قلب ها را محزون ساخت. این مصیبت وارده را به خانواده معزّز، والدین، منسوبین، دوستان و آشنایان آن مرحومه مغفوره، مردم شریف ایران عزیزمان تسلیت عرض می کنم. غمگینانه ترین تسلیت را به افسران، درجه داران، سربازان سرافراز پلیس ایران تقدیم می کنم. 🔹 آری! پلیس نجیب و شریف ایران، هم برادر مهسای مرحومه بودند و هم برادران شجاع و غیرتمند میلیون ها مادر، خواهر و دختر ایرانی بوده و هستند. مگر نه این است که هنگام استراحت ما در شب و روز، هنگام سفر سیاحتی خانوادگی ما در ایام مختلف، هنگام جشن و سرور فرزندان مان، هنگام تهدید اراذل و اوباش، همه مادران و خواهران و دختران مان به اعتماد و اطمینان حضور ، بیداری و هوشیاری پلیس در امنیت و آرامش بسر می برند.؟ کدام برادرمان در خانواده خویش، راحتی و سرور و خوشی همسر و فرزندانش را فدای خواهرش می کند؟ اما پلیس چنین می کند؛ همین منش پلیس، اوج نشان برادری او نیست؟ 🔹 جناب روئسای جمهور سابق.. آقایان وزیر و وکیل و حکاّم دیروز چه خبرتان است؟ سوداگران حزبی و جناحی و فتادگان از مَرکَب پُست و مَقام بی ارزش تر از " آب بینی قُطور کِچی" این هیاهو و جنجال برپا شده بهر چیست؟ مگر در بیست سال گذشته خودتان در مصدر تصویب قانون و منصب اجرای امنیت داخلی و امور سیاسی و اجتماعی نبودید؟ مگر خود شما واضع و مجری " طرح ارتقای امنیت اجتماعی" ؛ " طرح حجاب و عفاف" و ماموریت های نهفته در دل آن طرح ها نبودید؟ در سطح کشور کدامین ارکان قانونی مرتبط با گشت ارشاد و حجاب و عفاف وجود دارد که شما رئیس جمهور، وزیر، وکیل، استاندار، فرماندار در آن عضو نبوده اید. مگر عضو اصلی شورای فرهنگ عمومی کشور، استان و شهرستان ها شما نبودید؟ چرا هنگام مزد گرفتن، بر همه چیز لب فرو بسته بودید، حال برای ضربه زدن به رقیب، به هر بهانه مشروع و نامشروع متوسل می شوید؟ 🔹 به عنوان یک جانباز جنگ تحمیلی و رزمنده دوران دفاع مقدس که پدر و مادرم مرا در کنار و همراه پنج فرزند دیگرش به میدان رزم فرستاد تا پاسدار ناموس مهساهای وطنم در کردستان، غرب و جنوب غربی کشور باشم، ایمان دارم به صداقت و نجابت و مردانگی نیروهای ژاندارمری هم رزم، نیروهای شهربانی همسنگر، نیروهای کمیته ای فداکار؛ پاسدار و ارتشی دلاور و نیروی انتظامی شهادت طلب میدان رزم و نگهبان امنیت شهر و روستا و ایلات. من رزمنده که جان خود را در آن عرصه های سخت، فدای ناموس وطن، ناموس ملّت، ناموس انقلاب می کردم. هنگام غرق شدن در فواره خون پیکرم، از حرارت و نفس خون پلیس شهید در سنگرم، جان می گرفتم و دوباره به جنگ دشمن می رفتم. اینها مسائلی نیست که در معادلات سیاسی کثیف جناحی ویرانگر وطن، درک شود. اما ژینای کردستان از نزدیک با این برادری ها آشنا بود.‌ ژینا در سخت ترین شرایط زندگی شان که در دست سلطنت طلب ها و ساواکی ها، منافقین و فدائی ها و پیکاری هایِ پنهان شده در پشت عنوان " کُرد" ؛ چشم امیدش تنها به پلیس و پاسدار و بسیجی بود. برای برخی" آواز دهل از دور خوش است." من جانباز جبهه سومار و جبهه سقز - بانه و غلطان در خون خویش در تپه بلفت به چشم خویش پیوند استوار پلیس ایران اسلامی و ژیناها و مهساهای وطن را دیدم و می بینم. 🔹 بلی! برای من جانباز موج گرفته، شنیدن مرگ‌ مهسا، از شما سوداگران سودجوی عرصه سیاسی سخت تر است. جان یک فرزند عزیزمان را از دست داده ایم. من و همسنگرانم در اوج دوران جوانی مان، راضی نبودیم یک تار موی خواهران مان به دست منافقین کوردل بیفتد، حال چطور تحمل کنیم که آن صاحب تار موی با ارزش از خانوده عاطفی ما برود. از یک سو، درد رفتن مهسا، از سوی دیگر درک احاطه غم و غصه بر دل رئوف پلیس همیشه نگهبان وطنم، حالات سخت بر جان و روانم مستولی می گرداند. بالاتر از اینها، آسیب دیدن ارزش اعتماد و اطمینان ملّت فهیم ایران به نظام اسلامی جگرم را آتش می زند.‌ سنگین تر از اینها ملامت و قهقهه خبیثانه دشمنان قسم خورده خارجی، آنان که خوی و مسلک شان کودک کشی و قتل زنان و دختران بی گناه در برابر چشمان مان هستند؛ روح زخمی ام را آزرده تر می کند. 👇👇👇👇👇