99.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃سلسله مباحث معرفت دینی🍃
🍃 نظر به حضور اکنون بیکرانه خود🍃
🎞 شرح کتاب معاد، بازگشت به جدی ترین زندگی
https://B2n.ir/b35720
🎙 #استاد_اصغر_طاهرزاده
🍃 جلسه بیست و هشتم
🗒 چهره اعمال در برزخ (۲)
📆 سال ۸۷ - ۱۳۸۶
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
✅پی دی اف کتاب #معاد ↙️
https://eitaa.com/kotobtaherzadeh/1063
👈مقدمه سیر مطالعاتی ۱۰ جلسه فایل تصویری ده نکته از معرفت نفس بارگذاری شده در کانال باهشتگ#ده-#نکته ↙️
🎞 شرح کتاب#ده-#نکته از معرفت نفس
🎞 شرح کتاب از #برهان تا عرفان
https://B2n.ir/t15603
⏭لینک جلسه قبلی #معاد(بیست و هفتم)
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
لینک دانلود با کیفیت بالا 👇
https://www.aparat.com/v/dmqrd5u
┄┅❅📀🖥📀❅┅┅
-------------------------<><>
🍃@Matalebevijeh🍃
🇮🇷 #تولد_آوینی_ها
🦋 باز آوینیها در حال تولد میباشند...
📄 پرسش و پاسخهایی زیبا، دلنشین و در عین حال دقیق و بسیار مهم درباره نوع حیات و حضور تاریخیای که در این زمانه به کمک حاج قاسمها و آوینیها و رئیسیها و سیدحسن نصراللهها و سنوارها باید داشته باشیم...
🇮🇷 #تولد_آوینی_ها
🦋حضور در شاهراهِ نابودی اسرائیل
حضور در شاهراه نابودی اسرائیل
این حضور که انسان در شاهراهی قرار گیرد که مقصد و انتهای آن، نابودی اسرائیل باشد؛ قرارگرفتن ذیل ارادۀ الهی در این تاریخ است و مهم آن است که متوجه باشیم خداوند برای هر کدام از ما چه راهی را در آن راستا میگشاید. اینجاست که یک دانشآموز هم میتواند با فرهیختگی و پشتکار و حوصله، در مسیر دانشآموزی، خود را در آن راه قرار دهد تا خداوند قلب او را همچون شهید طهرانیِ مقدم عزیز به سویی راهنمایی کند که مؤثر باشد. آری!
«تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس/ خود، راه بگویدت که چون باید کرد».
و این راه، همان انگیزۀ نابودی اسرائیل است.
https://eitaa.com/matalebevijeh/18555
AudioCutter_بشنو از زن.mp3
38.79M
🎙#صوت
🔹جلسه گفت وگو با محوریت متن #استاد_طاهرزاده:
حضور نهایی انسان که با اسلام شروع شد.
🗓سه شنبه ۲ بهمن ماه.
#جلسه_اول
آیا وضعیت امروز غزه در طلب آنها نهفته است یا خواست اسرائیل و دنیای استکبار آنها را به اینجا رسانده است تا اینگونه حاضر شوند؟
یقینا صحنه امروز غزه در نحوه طلب آنها پیش آمده و غزه یعنی کربلای خود را بر پا کردن.
اکنون همه ما در انتظار خودمان هستیم و بر عهدی هم عزم هستیم تا حقیقت خودمان آشکار گردد و مگر مقام شهادت جایی جز نقطه آشکار شدن حقیقت ماست؟
همانجایی که #حضور_نهایی ما آشکار میگردد و جز در طی راهی که صبوری و استقامت میطلبد این حضورنهایی میسر نیست.
#استاد_طاهرزاده:
✍️سخنان حکیمانه استاد نجاتبخش که در جای خود بسیار اندیشمندانه است، علاوه بر آن چه اندازه جای امیدواری میباشد که بحمدالله خواهران محترم در اولین فراز بحث «حضور نهایی انسان که با اسلام شروع شد» بسیارخوب و اندیشمندانه وارد شدهاند. امید است که با پشتکاری که دارند با مباحثه نسبت به مطالب مذکور بابی از اندیشه با نظر به حضور نهایی انسان مدنظر کاربران محترم قرار گیرد.☘️
#انسان
#اسلام
#حضور_نهایی
📖دریافت متن مورد گفت وگو:
https://eitaa.com/ziafat_andishe/1130
https://eitaa.com/matalebevijeh/18540
💠@ziafat_andishe
#بشنو_از_زن...
8.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راستی اگر اسلام نبود در این زمانه چه سرنوشتی ما را تهدید میکرد؟ آیا در آن صورت ما در این تاریخ با شهیدحاج قاسم سلیمانی و شهیدسید حسن نصرالله و شهیدیحیی سنوار روبرو بودیم؟
#استاد_طاهرزاده
🆔@matalebevijeh
تهذیب شرح گلشن راز
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث درمیراث ارزشمند عرفانی مامیباشد به نام «گلشن راز» اثرشیخ محمود شبستری و شرح ارزشمند استاد لاهیجی که با بصیرت و حساسیت تمام متوجۀ ارزش اثر کار جناب شیخ محمود شبستری شد و با پشتکارِ کامل به شرح آن پرداختند.
در راستای به تاریخآوردنِ «گلشن راز»، ما احساس کردیم میتوان با خلاصهکردنِ شرح جناب لاهیجی و عبور از بعضی از نکاتی که در این زمان چندان نیاز نیست؛ آنچه در پیش رو دارید را خدمت عزیزان تقدیم کنیم، هرچند هنوز بر این باور میباشیم که میتوان مطلب را نیز از این هم خلاصهترکرد و در این رابطه توصیۀ بنده آن است که خودِ خوانندگان محترم با ورود به خلاصهای که در پیش دارند، میتوانند مطالب اصلیِ اشعار جناب شیخ محمود شبستری را محور قرار دهند و آن نکاتی را که لازم دیدند از شرح جناب لاهیجی استفاده کنند. بدین معنا که خود را مشغول نکاتی که احساس نیاز نمیکنند، ننمایند ولی از آن طرف، نمیتوان از معارف عالی و واقعا فوقالعادای که در آن اشعار و آن شرح پیش آمده، به راحتی عبور کرد.
آری! آنچه در پیش رو دارید خلاصهای است که بنده ابتدا برای استفاده و تمرکزی که باید در این آثار نفیس داشت؛ تهیه کردم و پس از آن، اکنون به این فکر افتادم که آن در معرض نگاه عزیزان قرار گیرد. به امید آنکه با تأمّل در آن از فرصتهایی که برایشان پیش میآید، بهترین بهره را ببرند.
جناب شیخ محمود شبستری عارف جوان تبریزی در سن سی سالگی دراوایل قرن هفتم در جواب سؤالات جناب امیرحسینی هروی «گلشن راز» را فیالمجلس سروده است،
انقلاب اسلامی وچگونگی تحقق آینده دینداری ما07.MP3
51.12M
.
🎙تاملی در کتاب؛ انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آینده دینداری ما
اثر #استاد_طاهرزاده
https://eitaa.com/kotobtaherzadeh/1258
⚡️
🔹به کلام استاد #نجاتبخش
🔸جلسه هفتم
📅 ۲بهمن ماه ۱۴۰۳
#آینده_دینداری
@soha_sima
⚡️متن بحث
👇🏾👇🏾👇🏾👇🏾👇🏾👇🏾👇🏾
وقتی با آنچه در پیش رو مییابیم، رابطهای وجودی برقرار کنیم و از دوگانگی بین خود و آنها عبور نماییم، خود را در همه عالم حاضر مییابیم و احساس میکنیم در سنتهای جاری در عالم که همان اراده و مشیت حق است که به صورتهای مختلف به ظهور آمده، قرار داریم و آنچه ما را فرا گرفته، که از جمله آنها تاریخ است و اراده الهی در زمانی که ما در عالم حاضر هستیم، در آن صورت حیثیت تاریخی خود را از درون و بیرون، یعنی از خودی که تقرر وجودی دارد احساس میکنیم. و امروز در انقلاب اسلامی میتوان چنین حضوری را احساس کرد، آن هم با بودن در تاریخی که شروع فرداهای ما میباشد. و اگر از این نوع حضور که اراده خاص الهی در این زمان است و با انقلاب اسلامی پیش آمده غفلت کنیم، ناخودآگاه با روبهروشدن با فرداهای تاریخ مدرن در جامعه خود گرفتار انواع بحرانهای فهم میشویم و این خطر بزرگی است که قابل مقایسه با بحرانهای اقتصادی نیست.
مطالب ویژه
. 🎙تاملی در کتاب؛ انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آینده دینداری ما اثر #استاد_طاهرزاده https://eitaa.co
گرفتار نوعی بیتاریخی میشویم که نه میتوانید در آن حالت، درگذشته باشید و نه در دنیای مدرن. بهخصوص که دنیای مدرن هم گرفتار بیآیندگی شده و به همین جهت است که نمیتوانیم افقی را که انقلاب اسلامی جهت حضور در این جهان و تاریخ در مقابل ما گشوده است نادیده بگیریم، زیرا چیز دیگری نیست که انسان بتواند خود را به آن راضی کند. در این خصوص بد نیست تحقیقی در رابطه با کسانی که از انقلاب اسلامی بیرون رفتند و خواستند به چیزی برسند، بشود و احوالات آنها را با خودتان مقایسه کنید تا معلوم شود آنها چه بلایی بر سر خود آوردهاند که البته بحث ما مربوط به این مسائل نیست، بحث در نسبت هستی خود با زبان است و راهی به سوی خود از طریق کلام الهی که قصه جان ما میباشد و هستی ما را به ما برمیگرداند تا در حضور خود در جهان، انسانی باشیم که اقتضای این تاریخ است و همان حضور در آخرالزمانِ توحیدی میباشد.
10- آیا میتوان به جای پرتاب تیرِ اندیشه به دوردستها، به وجود خویش که تا دوردستها حاضر است، نظر کرد؟ و حضور ابدیِ خویش را تجربه نمود و به یک معنا قبل از آنکه انسان بمیرد، بمیرد و با حضوری که خود را در ابدیت احساس میکند، خود را رو به موت احساس نماید، بدون آنکه در احتضار باشد، بلکه برعکس، در زندگی و حیات قرار داشته باشد و در درک بهترِ نسبت خود با همهچیز، که نوعی کشیک نفسکشیدن است، نَفْسی که هویتی جدا از عالَم ندارد. انسان در پهندشتِ هستی و در نسبت با ناطقبودنِ ذاتیِ خود با هستی، نحوه بودن در هستی را با کلام خود ظاهر میکند و آن بودن را میگشاید. اینجا است که تفاوت نمیکند گفته شود این مائیم که زبان شدهایم و یا هستی است که به «گفت» در آمده. این وقتی است که در راهی به سوی خود که همان شریعت الهی است، قدم گذاشته باشیم. آری! در راهی به سوی خود که جهانی است حاضر در هستی.
راستی! خداوند به زبانِ انسان سخن گفته یا انسان به زبان خداوند؟ در این همنشینی تفاوتی در میان نیست، زیرا تنها از آسمان است که سخنِ راستین سرازیر میشود و انسان با احساس وجود خود پیکِ کلام خدا میگردد و حضور در جهانبودگی را از آنِ خود میکند تا تاریخ آیندهای را که بشر در آن حاضر است بشناسد و از آن حضور غافل نباشد. یعنی حضور در آخرالزمان با توحیدی مناسب آن.بحث در آن است که چگونه حضور ابدی خویش را با خودمان تجربه کنیم که در تعبیر دینی داریم: «قبل از آنکه انسان بمیرد، بمیرد» و با حضوری که انسان خود را در ابدیت احساس میکند، هموار زندگی نماید و این قرارگرفتن در زندگی و حیات است. هایدگر در موضوع احساس حضور و وجودی که هرکس باید در پیش خود داشته باشد، به خوبی پیش آمده و دازاین را در حضوری که رو به موت است به انسان برمیگرداند ولی از آن نوع رو به موتی که عین حیات است در بحث هایدگر خبری نیست. او مرگ را از بینرفتن تمام امکانات تعریف میکند که البته منظورش مرگی نیست که ما تحت عنوان حضور در ابدیت از آن نام میبریم ولی از آن جهت که زندگی را امری میداند رو به موت، میتوان سخنان او را به روایتی نزدیک دانست که میفرماید: «اَلیَوْم یومُ العَمَل وَ غَداً یَومُ الحِساب» ولی در دل این نکته که فردا، روز حساب است و باید متوجه بود آن فردا، همان حضور ابدی ما میباشد که در همین دنیا میتوانیم خود را در آن حاضر کنیم، تا آنجایی که هماهنگ با مولایمان علی علیهالسلام به حضوری نایل شویم که بگوییم: «لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِينا» اگر پردههای دنیا عقب رود آنچنان در ابدیت حاضرم که یقینی بر یقین امروزین من نسبت به فردا اضافه نمیشود. به همان معنایی که در قرآن در خطاب اهل قیامت که از آن صحنهها تعجب میکنند گفته میشود: «فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديد»(ق/22) پس ما تنها پردهها را از مقابل تو عقب زدیم و چشم تو بینا شد. به این معنا که این صحنهها پیش چشم شما بود و با خویشتن خود در آن صحنهها بودید، ولی شما رابطه وجودی با خود نداشتید تا خود را در بیکرانه هستی که تا ابدیت همچنان ادامه دارد بیابید. به همین جهت قرآن مکرراً در توصیف قیامت واژه «لا رَيْبَ فيه» را آورده است، از آن جهت که قیامت مربوط به وجود خود انسان است و قابل شک و تردید نیست، زیرا تنها چیزی که هرگز نمیشود به آن شک کرد، احساس وجود خودمان است. در همین رابطه عرض شد: «آیا میتوان به جای پرتاب تیرِ اندیشه به دوردستها، به وجود خویش که در دوردستها حاضر است نظر کرد؟ و حضور ابدی خویش را تجربه نمود؟» این همان تذکری است که میفرماید شما از حضور خود که تا ابدیت ادامه دارد غافل نباشید تا معنای «مُوتُوا قَبْلَ اَنْ تَمُوتُوا» برایتان روشن شود و حالت احتضاری که در سکرات برای بعضیها پیش میآید برایتان پیش نیاید، زیرا در حین زندگی از درّههایی که میخواهد ما را زمینگیر دنیا کند با عبور از نسبتهای کاذبِ دنیا، عبور میکنید.
مطالب ویژه
. 🎙تاملی در کتاب؛ انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آینده دینداری ما اثر #استاد_طاهرزاده https://eitaa.co
. قصه آن جوان که واسطهای بود بین ما و برزخ را برای رفقا عرض کردم که چگونه وقتی حضرت عزرائیل میآیند تا جان حضرت امام خمینی را به سوی برزخ قبض کنند؛ حضرت امام میگویند منکه اینجا هستم. - منظورشان از اينجا برزخ بود.- این نشان میدهد حضرت امام«رضواناللهتعالیعليه» با نظر به وجه وجودی خود همواره در زندگی و حیات قرار داشتهاند، آن هم با کشیک نفسکشیدن. نَفْسی که هویتی جدا از عالم ندارد و در پهندشت عالم هستی حاضر است و با کلام خود که بسط وجودش میباشد، خود را در عالم، گشوده و گشودهتر حاضر و حاضرتر میکند از آن جهت که هستی انسان همان زبان و کلمات اوست؛ با توجه به اینکه در عرفان روشن میشود یکی از صفات ذاتی انسان کلام است و کلام از ذات او و وجود او جدا نیست؛ امری که در حضرت امیرالمومنین در نهج البلاغه ملاحظه میکنید. مشکل در ورّاجیهای ما میباشد که ریشه در وجود ما ندارد تا ما را در عالم گسترش دهد. ای کاش ما به جای ورّاجیهای توهّمی در سلامت نفسی بودیم که گفتمان، گفتِ ذاتی میشد که در هستیِ خود مستقر است. چیزی که روی هم رفته میتوانیم در امثال جناب مولوی و جناب حافظ تجربه کنیم که چگونه وجود خود را در گفتی که برایشان پیش آمده است تجربه میکنند. اینجا است که تفاوت نمیکند گفته شود این ماییم که زبان شدهایم و یا هستی است که به «گفت» در آمده، این در صورتی است که در راهی قدم گذاشته باشیم که شریعت الهی در مقابل ما گذارده ولی بهسوی وجودِ خود.وقتی در راهی به سوی خود که جهانی است حاضر در هستی، قدم گذاشتیم زبان انسان که ظهور هستی اوست، زبانی میباشد الهی، از آن جهت که «وجود» در صحنه است و «وجود» جدا از خداوند نیست. با توجه به این امر در متونی مانند نهج البلاغه و حتی سخنان شهید آوینی میتوان گفت: راستی خداوند به زبان انسان سخن گفته یا انسان به زبان خداوند؟ در این همنشینی تفاوتی در میان نیست، زیرا تنها از آسمان است که سخنِ راستین سرازیر میشود. البته همچنان که عرض شد این سخنان غیر از سخنان پیامبر خدا است که با شریعت، تکالیف انسانها را تعیین میکنند. انسان با احساس وجود خود در این کلمات، پیکی میشود برای توجه به حضور حقیقت در جانش و متذکر افقی میگردد که در پیش روی اوست و این همان حضور آخرالزمانی توحیدی میباشد که در کلام حضرت سجاد به آن اشاره شد و آیندهای که در راستای آن توحید برای بشریت در پیش است، وگرنه انسانها بیآینده خواهند ماند.