🔴 عارفی که حمال شهر بود
✍در تبریز قبری مشهور به قبر حمال است و از آنِ کسی است که دعای #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه در حقش مستجاب شده است. نقل شده:
در بازار تبریز بار میبرده، یک روز بار، سر شانهاش بود که دید، بچه کارگری، از بالای داربست پایش لغزید و به طرف پایین افتاد، این حمال هم دستانش را بلند میکند، میگوید الهی نگه دارش!
این بچه کارگر بین زمین و آسمان معلق میماند، این حمال دستش را دراز میکند، این بچه را بغل میکند، زمین میگذارد، مردم دورش ریختن، تو کی هستی؟!
گفت: من همان حمالی هستم که 60 سال دارم برای شما بار میبرم، گفتند: چطور شد گفتی خدایا نگه دارش، خدا هم بین زمین و آسمان نگه داشتش،گفت: چیز مهمی نیست، 60 سال است به من گفت #دروغ نگو، گفتم: چشم، گفت #حرام نخور، اطاعت کردم، گفت: #تهمت نزن، گفتم: چشم … یک بار هم من گفتم، خدایا این کودک را حفظ کن، #خدا گفت: چشم
📚به نقل قول از علامه طباطبایی
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
👌°•°⇩⇩ داستان کوتاه ⇩⇩°•°
•✾📚 iD ➠ @Matalsara 📚✾•
🔆 عدم رعایت مال مردم و اثر #استجابت_دعا
🍃🍂در خبر است که در زمان بنی اسراءیل، هفت سال متوالی قحطی به مرتبه ای رسید که ایشان استخوان و #مردار و #فضله و مزابل و ... را می خوردند و در کوه ها می رفتند و تضرع و زاری می نمودند و باران را از خداوند مسئلت می نمودند و وحی از خداوند به پیامبر وقت رسید که " به ایشان بگوی که چرا دست خود را به جانب من بلند می سازید و به دعا یادآوری می نمایید و حال آنکه از آنچه حرام گردانیده ام خورده اید و شکم خود را از #حرام مملو ساخته اید ؟
🍂الحال غضبم بر ایشان شدت یافته ؛ اگر چنان به پاهای خود بر زمین راه روید که از راه رفتن بازمانید و دست های خود را بلند سازید تا که به آسمان برسد و این مقدار دعا نمایید که زبان هایتان کند گردد من دعای شما را مستجاب نمی کنم و این قدر گریه و تضرع نمایید که نهرها از چشم شما جاری شود . من به شما رحمت و شفقت ننمایم تا زمانی که #مال_مردمان را به صاحبانشان تسلیم گردانید . "
👈پس ایشان متوجه به دادن مال مردم شدند و انصاف را شعار و رفتار خود قرار دادند و متوجه قیامت شدند و از ابر رحمت بهره ور گشته ، آنقدر باران که لازم بود نازل گردید ، مزارع و صحرا را سیراب و سبز و خرم گردانید و از آن تنگی نجات یافتند .
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
👌°•°⇩⇩ داستان کوتاه ⇩⇩°•°
•✾📚 iD ➠ @Matalsara 📚✾•
سیلی به صورت مجتهدی زده شد
آیت الله محمد تقی بافقی از علما و مجتهدین قم بود. ایشان در حمام مشاهده کردند که #سرهنگی ریشش را می تراشد، فرمودند :((آقا ریشتان را نتراشید، #حرام است)) سرهنگ (زمان طاغوت) خشمگین شد یک کشیده زد توی صورت این عالم ربانی.
حاج شیخ بدون تامل طرف دیگر صورت را آورد و گفت:یک#سیلی هم این طرف صورتم بزن ولی دیگر ریشت را نتراشید.
سرهنگ از اخلاق و استقامت ایشان متعجب شده و از #دلاک سوال کرد این شخص کیست؟
دلاک گفت:او ایت الله بافقی است.
سرهنگ از ایشان عذر خواهی کرد.
وتا آخر عمر ریش نتراشید و از مریدان مرحوم بافقی گردید.
#ایت_الله_محمد_تقی_بافقی
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
👌°•°⇩⇩ داستان کوتاه ⇩⇩°•°
•✾📚 iD ➠ @Matalsara 📚✾•