یه وقتایی حال دلت ، بعدِ یه عالمه سختی، اونقدر خوب میشه که از ذوق ، اشک تو چشات حلقه میزنه... من اون حال‌ رو هزار بار هم واسه خودم هم واسه شما آرزو میکنم

چهل روز گذشت ولی ما اندازه یه عمر دلتنگ صدات شدیم؛ #حسین‌آقا‌بختیاری ارباب بغلت کرد باشه نوش جونت، ولی بگو ما رو هم بغل کنه!❤️‍🩹 بخدا دل مام بغلشو میخواد خب...

+پایِ روضه‌ی امشب؟! -چه خودکشی که نکردم به کویِ تو و جریان اشك و غلیانِ آه ..‌ گواهی می‌دهند که آمدی به تماشا ! ... #ابی‌عبدالله #روایت_روضه

چه انتظار جز هق‌هق و نفس زدن وقتی فضا مُلتهبِ گودال و تلّ خاك است و ... دستی دگر کُجاست که خاکی به سر کنم؟! #روایت_روضه

عارفان علم عاشق می شوند بهـترین مردم معلـم می شوند عشق با دانش متمم می شود هر که عاشق شد معلم می شود روز معلم مبارک🌸

من از آن روز که در بنده توام آزادم چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم.. راه و روش و نکات شما باعث شد که تو دم و دستگاه امام حسین نوکری خالصانه رو یاد بگیرم🥲 #روزتون‌مبارک💛

تازه از بهشت اومده روی زمین؛ لیک هنوز بوی بهشت رو می‌ده.. گَرد زمین به تنش نخورده:)🤍👼🏻 #مَه

محبوبم¹²⁸ ! امروز به چشم‌هایت مبارک، که به ما عاشقي را آموخت .

خوشبخت اونيه كه داره به اميد امام حسين(ع) اين روزهاىِ سخت رو ميگذرونه💔

و‌روز‌معلمی‌که‌به‌این‌صورت‌تموم‌شد:))

اذان صبح که دادند تازه فهمیدم شب از خیالِ وصالت نبرده خواب مرا ..

صبح پنجشنبه یه جنب و جوش زیبایی تو کربلا هست، همه حرم رو آماده میکنن میگن صاحب این خونه مهمون داره میگن مهمونش کیه؟! میگن امشب مادرش میاد کربلا... بی بی که میاد از اول شب هی با مشت میزنه تو سینش میگه، ولدی قتلوک و ما عرفوک!!!💔

و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ... کشتند تو را! گمان کردند نه نامی می‌ماند... نه نشانی! و خدا محبت تو را در دل آدم‌ها انداخت! #شب‌جمعه

يني توام دلت برام تنگ شده عزیزم كه يادم ميكنن كنارت؟🇮🇶😭

چه خوبه کربلاء، مخصوصاً غروب کربلاء ..

برايش نوشتم هیچ شبی نیست مگر یاد آن شبی که در هوایِ تو گذشت ... می‌دود میانِ چشمانم و بعد ... تا صبح باران می‌بارد .. به حال و روزِ شب‌های دلتنگِ من .! براىِ سيد غريبم پ.ن؛ شبآی کربلآی تو ...

دروغ چرا.. دلم به حالِ قلبِ طفلکی‌َم که دوری تو سنگین‌ش کرده ... می‌سوزد‌‌.. #آشفتگی

وتـرالـمـوتـور.اي‌غريـب‌تك‌و‌تنها‌مـانـده١٢٨/.

ولی اگه منو می‌خواستی امشب پیشت بودم؛ نخواستی .. .

و آخرش... چه انتظار جُز اشك.. جز آه و آه و آه ... جز زارزار و هق‌هق .. جز نفس برآمد و کام از تو برنمی‌آید پایِ شعر و زمینه و شور ... وقتی فراق پای‌ش را گذاشته پسِ حلق ما و ... دلتنگی دست انداخته دور گردن‌مان ... خبر کوتاه است؛ نفس برآمده!!!‌ و ما دور از کربلا داریم می‌میریم! ابی‌عبدالله #پادکست #خراباتی #مبهوت