دیدم این مشهد چرا هی بیقراری میکند؛
جای باران؛ سیل در این شهر جاری میکند
دیر فهمیدم که او اندر فراق خادمش؛
عزم خود را جزم و دارد گریه زاری میکند.😞
۳ سال پیش روز ولادت امام هشتم
هشتمین رئیس جمهور ایران شد..
و امروز ۳۱ اردیبهشت در روز ولادت امام هشتم،امام هشتم اورا در آغوش کشید💔
امامرضایی باشی ..
امامرضا هم تو روز تولدش برات سنگ تموم میزاره ..
اره عزیز ؛ بخواه تا بخوانت ..
جنسشون جور شد
بنر بهشت :
سخنران آیت الله رئیسی
ذکر مصیبت حسین بختیاری
سید مهدی ماهم میونداری میکنه🥲
میپرسه چرا اینقدر دوستش داشتی
اولین جوابی که به ذهنم میرسه اینه :
روضه خون امام حسین بود💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضهخوانیشهیدابراهیمرئیسی
دلتنگ صدای گریه هات،دلتنگ سینه زدنات،دلتنگ مرام و معرفتت..
خیلی دلتنگتم آسیدمهدی..
دلم برای لبخندات تنگ شده..
همه ی حرف اینه که چشمش مارو نگرفت،ما اونی نبودیم که اون میخواست..
به حرمت اشکی که باهم تو روضه ریختیم دست مارم بگیر؛دنیا زندانم شده..
#دلتنگم
211.9K
امشب زیاد خوب نبودم از رفتار یه عزیزی دلخور بودم..
آخره شبی رِزقَم بود رفتم هیئت یهو جلسه رفت سمت خانم سهساله💔
منم تا اسم خانم میاد حالم دستِ خودم نیست اشکام خود به خود سرازیر میشه..
دورت بگردم من قول دادم
تا غم تو و داداش علی اکبرت هست الکی الکی اشکامو هدر ندم
من قول دادم دخترمو نذرت کنم
من به دلم قولِ شب سوم رو دادم ..
میشه تنهام نذاری ؟
تو واسطهِ منو باباتی :)
من در یمن، سوریه، عراق، لبنان و فلسطین هموطنانی دیدم ؛ و همچنین بیگانگانی در کوچه و خیابان..
#مَه
راستش من نگران لحظهیِ نماز خوندن حضرت آقا هستم. یه بار تجربشو داریم؛ من هنوزم وقتی میرم فیلم لحظهیِ ترکیدن بغض آقا موقع نماز برای حاج قاسم رو میبینم، قلبم درد میگیره و مثل روز اول گریه میکنم. دلم نمیخواد یه بار دیگه ببینم. خیلی سخته..
May 11
تشييع پیکرتون مثل شهید بهشتی میشه
قطعا خیلیها برای عذرخواهی میان..
بالخصوص اونی که گفت شما ۶ کلاس بیشتر سواد نداری!💔
#مَه
کاش میشد به حضرت آقا بگیم
آقاجان تروخدا فردا سرنماز گریه نکنیا
یه ملّت حاضرن پیشمرگت شن، ما رئیسی و بهشتی و رجایی زیاد داریم
سرت سلامت باشه انشاالله..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخه اینا چیه برام میفرستید همینجوری حالم بد هست تورو خدا اینارو دیگه نشون من ندید..😭
وداعِ دخترِ شهید کَرَمی شهیدِ امنیتِ تهران
با پیکرِ پدرش.
بعد از شهادتِ خانم سه ساله امام سجاد سر به دیوارِ خرابه گذاشت و به شدت گریه میکرد و میگریست!
عمه جان زینب"سلام الله علیها"بهش فرمود:
برادرزاده جانم شما امامی! حجتِ خدایی!
برای چی اینطور بی تابی؟
آقاجان فرمود:
عمه جان...
دلم برای این میسوزه که دیروز رقیه سر به دیوار گذاشته بود و رنگ به رخسارش نداشت! به گفتم رقیه خواهرم؟ چی شده که سر به دیوار گذاشتی و رنگِ صورتت پریده؟ رقیه جوابی داد که دلم رو سوزوند عمه جان! بهم جواب داد:
داداش...؟
تویِ این شهر بچه ای مثلِ من گرسنه هست؟😭