211.9K
امشب زیاد خوب نبودم از رفتار یه عزیزی دلخور بودم..
آخره شبی رِزقَم بود رفتم هیئت یهو جلسه رفت سمت خانم سهساله💔
منم تا اسم خانم میاد حالم دستِ خودم نیست اشکام خود به خود سرازیر میشه..
دورت بگردم من قول دادم
تا غم تو و داداش علی اکبرت هست الکی الکی اشکامو هدر ندم
من قول دادم دخترمو نذرت کنم
من به دلم قولِ شب سوم رو دادم ..
میشه تنهام نذاری ؟
تو واسطهِ منو باباتی :)
من در یمن، سوریه، عراق، لبنان و فلسطین هموطنانی دیدم ؛ و همچنین بیگانگانی در کوچه و خیابان..
#مَه
راستش من نگران لحظهیِ نماز خوندن حضرت آقا هستم. یه بار تجربشو داریم؛ من هنوزم وقتی میرم فیلم لحظهیِ ترکیدن بغض آقا موقع نماز برای حاج قاسم رو میبینم، قلبم درد میگیره و مثل روز اول گریه میکنم. دلم نمیخواد یه بار دیگه ببینم. خیلی سخته..
May 11
تشييع پیکرتون مثل شهید بهشتی میشه
قطعا خیلیها برای عذرخواهی میان..
بالخصوص اونی که گفت شما ۶ کلاس بیشتر سواد نداری!💔
#مَه
کاش میشد به حضرت آقا بگیم
آقاجان تروخدا فردا سرنماز گریه نکنیا
یه ملّت حاضرن پیشمرگت شن، ما رئیسی و بهشتی و رجایی زیاد داریم
سرت سلامت باشه انشاالله..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخه اینا چیه برام میفرستید همینجوری حالم بد هست تورو خدا اینارو دیگه نشون من ندید..😭
وداعِ دخترِ شهید کَرَمی شهیدِ امنیتِ تهران
با پیکرِ پدرش.
بعد از شهادتِ خانم سه ساله امام سجاد سر به دیوارِ خرابه گذاشت و به شدت گریه میکرد و میگریست!
عمه جان زینب"سلام الله علیها"بهش فرمود:
برادرزاده جانم شما امامی! حجتِ خدایی!
برای چی اینطور بی تابی؟
آقاجان فرمود:
عمه جان...
دلم برای این میسوزه که دیروز رقیه سر به دیوار گذاشته بود و رنگ به رخسارش نداشت! به گفتم رقیه خواهرم؟ چی شده که سر به دیوار گذاشتی و رنگِ صورتت پریده؟ رقیه جوابی داد که دلم رو سوزوند عمه جان! بهم جواب داد:
داداش...؟
تویِ این شهر بچه ای مثلِ من گرسنه هست؟😭
جمعیت خیلیه . .
به قول آسید مرتضی آوینی خدا مارو بیامرزه چرا که وقتی شهید بشی زنده میشی؛ما ها مردیم و شهادته که زندمون میکنه . .
اما ناخودآگاه یاد سیدالشهدا افتادم . .
یکی عصا میزد،یکی دیگ به صورتت آقا با کف پا میزد،یه مادری هم گوشه ی گودال تورو صدا میزد . .
آه ابا عبدالله . .
وجه تشابه این شهدا و سیدالشهدا شاید فقط این بود که جفتشونو دهاتیا پیدا کردن ..
#کربلا
#آوینی
همه نگران بغض دم «اللهم انا لانعلم منهم الا خیرا»ی آقا بودند ابراهیم. همه نگران بودند. همه از دیشب میگفتند دعاکنید آقا سرنماز بغض نکند یکهو. در لحظه این فراز، همه بلند گریه کردند، تمام صفهای قامت بسته پشت شانههای آقا. صفهای توی خیابان. همه بلند گریه کردند که بغض آقا توی صدای جمعیت گم شود. آقا اما بغض نکرد ابراهیم. در تکرار دوم و سوم هم همه مویه سر دادند. میلیونها گریه بلند، برای شنیده نشدن یک بغض آرام؛ آقا اما بغض نکرد ابراهیم. هیچ شانههایش نلرزید. کوه انگار. مشکی هم نپوشید حتی. و بر تابوت شما کمر خم نکرد حتی برای بوسهای یا فاتحهای. رفت و توی دفتر شخصیاش نشست به دیدارهای سران و سرسلامتیهای همسایهها. آقا حواسش هست ابراهیم. مراقب است که توی دل ما خالی نشود. بچهها را بغل میکند. به آدمبزرگها میگوید هیچنگران نباشید. خللی پیش نمیآید. سکنات او آراممان میکند. ابراهیم تو توی دامن کوهها گم شدی، و ما تکیه بر کوهی دادهایم این داغ را. حالمان خوب است، کوهمان استوار هنوز. نگران ما نباش.
"مهدی مولائی"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم..
دیدی مکثای آقا رو که گریه ش نگیره؟
میدونست ما داریم میسوزیم
میدونست اگه گریه کنه دیگه سر پا نمیشیم💔
جز برداشتنِ مفاتیح و باز کردنِ زیارتعاشوراء
در اوقاتی که قلبم به تپش میوفته،
چارهای ندارم؛
من اگر تو رو نداشتم اگر اهلِ تو نبودم
میخواستم چه کار کنم؟ کي رو صدا میکردم؟
تهِ دلم با یادآوریِ بودنِ چه کسی میخواست
قرص و آروم بشه؟
shur10.mp3
42.63M
۱۶ دقیقه #زندگی :
3:22 -
جون ناقابلی داریم
به تو بیشتر از این بدهکاریم ..
3:49 -
دلمو کشته دل تنگی
یه حرم بهم بده …
8:41 -
دل به دل داره راه
قربونِ گریههات یا اباعبدالله …
9:48 -
بذار محرم برسه
واست قیامت میکنم
من شب سوم جونمو
نذر رقیهات میکنم ..
10:40 -
اگه زمونه بی رحمه
فقط حالِ منو رقیه میفهمه …
“ اصلا همشو گوش کنید
همشوووو ((((((((: “
قابلیت اینو دارم برای این فایل جون بدم*
#گلچین