283.1K
عمرمچهکوتاهِ،بُغضَمبراجاموندنازراهه
عمرمچهکوتاهِ،کجامشبیهدخترهشامِ..
#صبحعاشورایماحضرترقیهایها
امام باقر"ع" : در وقایع خرابه شام و دفن کردن علیاء مخدّره سیدتی رقیه"س" برای عمه مظلومه ما نه آب دادن و نه کفن . عمهی ما زینب کبری"س" بیچاره شد ..
- ریاض القدس - ج ۲ - ص ۳۴۷
نقل است که زنان مدینه هنگام بازگشت اهلبیت علیهمالسلام از شام، برای عزاداری و عرض تسلیت در خانه حضرت زینب کبری سلامالله علیها جمع میشدند و آن حضرت قضایای کربلا و کوفه و شام را بیان میفرمود و آنان اشک میریختند.
یکی از سختترین مصائب ذکر شده را در کلمات آن حضرت اینگونه بیان کردهاند،که فرمود:
و أمّا مُصیبَةُ وَفاةِ رُقَیّة فِی خَربَة الشّام،فَقَد إحدُودَبَ لَها ظَهْری و شابَ لَها رأسي
بدانید که داغ رقيه سلامالله علیها در خرابه شام،کمرم را شکست و قدّم را خمید و مویم را سفید کرد!
ناسخ التواریخ حضرت زینب کبری علیهاالسلام،صفحه ۵۲۶
#مقتل
#ریحانهیکربلارقیه
سخنرانی شب سوم.mp3
38.43M
ای پیر ترین دختر دنیا رقیه . .
پ.ن:پیشنهادمیکنمسخنرانی
آسیدعلیصادقیشبسوممحرمرو
گوشبدید . .
#میممثلمظلوم
#بند_بند_بدنم
ببخشهنوززندم..
ببخشهنوزصورتمکبودنشده..
میدونمخیلیبیحیاشدم
انقدربیحیاشدمکهبعدروضتنفسمیکشم😭
مرابهسختجانیخودانقدرگماننبود..💔
یه وقتایی هم اونقدر سرمون گرم گوشیمون
هست و یه چیزایی رو با چشم میبینیم که از
صد تا نگاه گناه آلـود بـه نامحرم هم بـدتره !!
مجـازی پـر از گودال هـای بزرگِ اگـه تو اولـی
نیفتادی حتماً و قطعا تو دومی خواهـی افتاد
حواست رو جمع کن مؤمن ..
-تو انتخابشون سرگشته موندم..
درست مثل وقتی که وسط بینالحرمین نمیدونی به کدوم سمت مایل باشی! =)
#مَه🤍
مَبهوتْ³¹⁵
السلامعلىليلىامعليالاكبر [-السادسمنشهرصفرشهادةالسيدة حضرةليلىعليهاالسلام- -ششمماهصفرشه
گفتعلیاکبرممنولیلابهرویچَشم
بُزرگتکردیم💔
برای اون هایی مینویسم که کربلاشون معلوم نیست و شاید هم نمیشه که برن . .
از تمام روایات رفتن و فضائل که بگذریم،میخوام بگم کربلا قبل از هرجایی توی قلب آدم ها اتفاق میوفته؛همونجایی که شهادت اول اتفاق میوفته . .
کربلا یک شهر نیست،یک عقیده هست که همیشه توی زندگی هامون درحال جریانه . .
توی روایت میگه که زمین بدن امام رو بعداز مرگ ظاهری سه روز بیشتر نگه نمیداره وبعداز سه روز جسم امام پنهان میشه . .
به حرف نیست،به شعار دادن نیست ولی ماها یادمون میره دل هامونو خونه چه کسایی کردیم!
دل ما اگه خونه ی امام حسین بود بعد حضرت رباب سلام الله علیها و مخدرات خودشون خونه امام رو آب و جارو میکردن . .
کربلا به رفتن نبوده و نیست که اگه بود شمر اولین کربلایی بود؛کربلا به شدنه . .
شاید خیلیا این حرفای من به مذاقشون خوش نیاد اما به قول بنده خدا من نمیام حرف حق رو نزنم که شما بگی به به چه آدم خوبی . .
منی که این حرفا رو میزنم رفتنم معلوم نیست اما میدونم که حقه . .
دل هاتونو خونه امام حسین کنید اونوقت که دیگ همینطوری نمیگیره،همینطوری وابسته نمیشه،همینطوری شکسته نمیشه . .
و خب هرکدوم زلف هاتون رو با یکی از دور و بریای سیدالشهدا گره بزنید،خیرش رو می بینید اونوخت . .
ماها صید بودیم و تو دام اباالفضل علیه السلام افتادیم؛به عقیدم ابی عبدالله قبل از اینکه ماها اینطوری درگیر شیم به جناب اباالفضل دستور شکار مارو داد و جناب اباالفضل علیه السلام ماهارو هرکدوم با یکی از اهل بیت شکار کرد . .
پ.ن:مرا مَحل بده جانا،که بی محلیِ تو
مثالِ آدمِ تنهایِ زیرِ آوار است . .
#کربلایمن
لحظاتِ آخرِ آقام حسن مجتبی
که دیگه سَم عمل کرده بود
و شهادتِ آقاجان قطعی شد،
شروع به وداع با عزیزانش کرد...
اون ها رو می بوسید و به آغوش میگرفت.
حضرت قاسم رو یه طورِ خاص
به آغوش گرفت و به سینه یِ مبارک
چسبوند و بوسه میزد :)
حضرت زینب سلام الله علیها پرسید:
داداش انگار قاسم رو بیش از همه دوست داری.
آقا فرمود بله!
خانم جان پرسیدن چرا؟
آقاجان فرمود:
چون قاسمِ من فداییِ برادرم حسینه
در روزی که بی یار و یاوره...
خانم جان پرسید:
کسی هم هست که او رو
بیشتر از قاسم دوست داشته باشی؟
آی خواهر/برادرِ من!
قدر بدونید و بدونید که شب به شب کجا میرید و در مجالس به چی اشتغال دارید! قدردانِ این لحظات باشیم...
آقا در پاسخ فرمود بله...
خانم جان پرسیدن چه کسی؟
آقام امام حسن فرمود:
کسی که بر تشنگی و بی کسیِ برادرم حسین
گریه کنه و اشک بریزه...
اون ها رو از قاسم هم بیشتر دوست دارم!