مَبهوتْ³¹⁵
میدونَم هیچیم به آدمیزاد نرفته ولی چون اینجا اتاق خلوت منه مجبورین این حال و احوال منو تحمل کنید دیگ
امشب روضه‌خون می‌گفت؛
«روضه‌یِ شما امشب تموم نمی‌شه..»
تو دلم گفتم؛
ما از اولین شبِ سوّمِ روضه؛
هرشب‌مون شبِ سوّمه..
شبِ سوّم هم تمومی نداره..
رسم‌ش تا صبح کلنجار رفتن‌ـه..
با سؤالِ «چرا نمی‌میرم؟!»
#خانوم‌آی‌خانوم
#بمیرم‌برات
#سوال‌بی‌جواب !
هرسال شب سوّم
به خودم وعده‌ی شب هشتم می‌دهم
شب هشتم هم تا صبح
از خودم می‌پرسم
«چرا نمی‌میرم ؟»
امسال بیشتر ! ..
#بمیرم‌برات
به قولِ عزیزی؛
اگه دیدی یه شبِ جمعه
دیگه نشد یا نتونستیم بهت سلام بدیم،
تو بیا به دیدنِ ما حسین‌جانم
شاید مُردیم ..
میخوام‌تا‌میتونم‌نفس‌بکشم‌تو‌هوای‌حرمت..
#بمیرم‌برات۱۲۸