فقط شب میدونه راز دل هارو،حرف های نگفته رو،بغض های پنهون رو،اشک های یهویی رو . .
شب ها انگاری دلم به تو نزدیک تره!
سکوتش وقتی میشکنه که با گریه هام برات حرف میزنم . .
اینجا صدای من رو از یک قلب خراب و وصله زده ای که مال هرکس بوده الا تو میشنوی!
من سعی میکنم با گریه آروم شم اما یه جاهایی فقط با چسبیدن به قلب توعه که میتونم آرامشم رو به دست بیارم؛درست فهمیدی،آرامش من توی بغل تو خلاصه میشه؛با بغل کردنت قلبم به قلبت وصل میشه،پایین پا همون موقعی که حرفات رو زدی و سرت رو گذاشتی روی ضریح و مثل بچه ها داری با نقش و نگار ضریح ور میری،برای چند لحظه یادم میره دنیا با تمام تعلقاتش رو . .
من همیشه دلتنگتم اما شب ها بیشتر؛
من گیر کردم،گیره چشمایی که فراموشی میاره و نمیذاره حرف هایی که یه عمر آماده کردم رو برات بزنم،اصلا آدم پیش تو حرف نزنه خوبه توام منتظری تا چشمام باهات حرف بزنه وقتی که اشک هام سرازیر میشه . .
گریه ها حاکی از اینه که دل پره و باید خالی شه که جای محبوب بشه . .
گاه در رگ یه حرف باید خیمه زد!
رگ حرف این شد که
دردهایم را در آغوش میگیرم،
زیرا بوی تورا میدهند . .
#درمانم