🔰داستان زندگی حاج قاسم سلیمانی (دوران کودکی) ✅قسمتی از داستان: دستای قاسم بخاطر سرمای هوا و زیاد کارکردن سیاه شده بود.😞 یه روز معاون مدرسه، فکر کرد دستای قاسم کثیفِ😩 سریع بهش گفت از صف بره بیرون، بعد ....😢 #حاج_قاسم_سلیمانی #قسمت_اول جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha❥

🔰داستان زندگی حاج قاسم سلیمانی (دوران نوجوانی) ✅قسمتی از داستان: قاسم راه افتاد و به طرف مرکز شهر رفت. وارد یه هتل شد🏨. وقتی وارد شد دید بوی خوب غذا پیچیده 🍲 قاسم هم که یکی دو روز بود غذای درست حسابی نخورده و حسابی گرسنه ش شده بود، داشت ضعف میکرد.😣 یه مرد چاقی رو دید، حدس زد مسئول هتل باشه، رفت جلو و بهش گفت:....😔 #حاج_قاسم_سلیمانی #قسمت_دوم جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha❥

🔰داستان زندگی حاج قاسم سلیمانی (دوران جوانی) ✅قسمتی از داستان: عکس رو از جیبشون درآوردن😌 تا به قاسم نشون دادن، قاسم یک دل نه صد دل عاشق شد.😍 به دوستاش گفت: «میشه این عکس رو بدین به خودم؟ برای خودم باشه؟»🤩🥲 #حاج_قاسم_سلیمانی #قسمت_سوم جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha❥

🔰 داستان زندگی ام البنین ✅قسمتی از داستان: هنوز چند روزی از زندگی امام علی(ع) و فاطمه نگذشته بود، که فاطمه بنت حزام رفت پیش امام علی(ع) و گفت: «مولا جان یا امیرالمومنین، اگر میشه منو با اسم کوچیکم صدا نکنید.»😞 امام فرمود: چرا فاطمه، مشکلی پیش اومده؟🤔 #ام_البنین #مناسبتی جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha❥

┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔰قصه زندگی محمد تقی فراهانی (#امیر_کبیر) 👌🏼ویژه کودکان ۵ تا ١٢ سال ✅از ولادت تا شهادت ((تنها در ۵ پادکست صوتی)) 📌البته، اینجا میتونید متن📜 این قصه‌ ها را مطالعه کنید🧐🤓 پس همین الان در کانال قصه قهرمان ها (متن) عضو بشوید👇👇 https://eitaa.com/matn_ghese_ghahremanha

🔰 داستان زندگی امیرکبیر ✅قسمتی از داستان: محمدتقی سینی غذا رو برد برای بچه ها، بعد با خودش گفت:" این مرد داره به بچه ها چی میگه؟!"🤔 مُنتها اجازه نداشت اونجا بایسته🙄 برای همین، سینی غذاها رو گذاشت و رفت بیرون دم در نشست؛ یواشکی به درسایی که اون روز معلم به بچه ها میداد، گوش داد.😬 #قسمت_اول #امیر_کبیر جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha❥

🔰 داستان زندگی امیرکبیر قسمت دوم ✅قسمتی از داستان: روزی که ناصرالدین شاه از تبریز میخواست به تهران بره، یک قرون تو بیت المال نبود💰که بتونه باهاش به این سفر بره.😫 برای همین محمدتقی مجبور شد از یکی از تجار بزرگ تبریز پول قرض بگیره و بگه من پادشاه رو به تهران میبرم و بعدا پولت رو پس میدم.🥴 #امیر_کبیر #قسمت_دوم جهت مطالعه متن قصه ها📖: ❥@matn_ghese_ghahremanha❥