eitaa logo
متن اشعار کربلایی محمد عطایی نیا
59 دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
0 فایل
متن انواع مداحی ها کانال اصلی @maadahee
مشاهده در ایتا
دانلود
قله ی غیرت تویی اوج تجلی احساس جلوه ی حیدر توی معرکه حضرت عباس هر کس اومد روبروی قمر افتاده زمین بدون سر تو چشماش نمیشه نگاه کرد وقتی که غضب کنه قمر تو شمشیر نمیخای فقط یک نگاه کن یه طوفان به پا کن حریفت میفته از پا توشمشیر نمیخوای تو حیدر نشونی رجز که میخونی قیامت میشه تو صحرا ابوفاضل عباس ابوفاضل عباس_______ لقمان زانو زد به ادب در خونه ی عباس رقیه دیده آسمون رو شونه ی عباس این زلزله است یا نعره ی یلی عباس یا مرتضی علی رو در روش کسی اگه بیاد نابود میشه بی معطلی تو جوشن نمیخوای تو سینه سپر کن به دشمن نظر کن میلرزه ستون لشکر تو جوشن نمیخوای خودت ذوالفقاری حریفی نداری تو کراری مثله حیدر ابوفاضل عباس ابوفاضل عباس_______ غوغا شد صفین این ابوفاضل که رسیده مالک ترسیده تا غضب رو تو چشم تو دیده قاسم پرور جلوه ی قمری کابوس سی هزار نفری شاگرد پهلوون جمل الگوی علی اکبری تو لشکر نمیخوای خودت لشکری تو یورش میبری تو کار دشمنت الفرار تو لشگر نمیخوای علی اکبرت هست راه دشمن و بست شاگردت حریف نداره ابوفاضل عباس ابوفاضل عباس @matnashar
من مست اباالفضلم، هوشیار نخواهم شد از خواب دو چشمانش، بیدار نخواهم شد ماه بلند ام البنین گیسو کمند ام البنین اسمت رو صد و سی و سه بار میگم بخنده ام البنین زانو میزنه ادب در محضر اباالفضل پا منبر اباالفضل زندگیمو دارم از صدقه سر اباالفضل از مادر اباالفضل یااباالفضل یامولا(۲) لاحول و لا قوه، الا به ابوفاضل عالم به علی نازد، مولا به ابوفاضل باب الحوائج عالمین عباسه پسر فاطمه مارو وارد جنت کنید از باب شارع علقمه می‌نویسم از همه آقاتره اباالفضل بالاتره اباالفضل بی تعارف از یوسف بهتره اباالفضل زیباتره اباالفضل @matnashar
دارد ز دور دست سپهدار میرسد دلدار میرسد او یک نفر ولی با او علی حمزه و عمار میرسد گویا دوباره جعفر طیار میرسد نیزه به دست در دل پیکار میرسد سقای عشق سید و سالار میرسد سردار سر سپرده ی میدان کربلا میر و وزیر حضرت سلطان کربلا وقت رجز شده دارد به گوشمان صدای خوش یار میرسد می گیر و نوش کن مستانه گوش کن ذکر انا ابن حیدر کرار میرسد هشدار میرسد وقت نزول قدرت پروردگار شد حالا زمان معرکه ی ذوالفقار شد این بد مصیبتیست که کوفه دچار شد کاری نکرد او چندین نگاه کرد یک لشکری قدم به قدم تار و مار کرد دشمن که ناگزیز بی اختیار شد گفت ای بزرگوار از خشم این نگاه من زخم بدتر از ضربت گرفته ام از خون وضو برای نماز وحشت گرفته ام در پیش چشمتان لکنت گرفته من من که با باشم و در در در این میان قد قد علم علم کنم ای ای پهلوان از تر ترستان من رزم خویش فراموش کرده ام اصلاً که غط غلط کردم که من من حرف یزید را – را گوش کرده ام حا حالا به من آقا امان بده من مُرده ام به مُرده ی بیچاره جان بده های الفرار قاتل کفار میرسد فریاد و ولوله لعنت به حرمله دستش بریده باد که گفته است به گهوار میرسد غوغای خیبر است به تکرار میرسد دارد همان روز اسفبار میرسد دریای خشمگین طغیان به پا شده جولان عرصه ی شیران به پا شده گویا اجل نفس زد و طوفان به پا شده سردار میرسد آتش به دشت خشک و علفزار میرسد طوفان خشم منتقم زخمی مسمار میرسد طوفان مرگبار علی وار جهانگیر جهاندار یعنی علم به دوش علمدار میرسد @matnashar