|⇦•این سو مغیره..
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
این سو مغیره گرم بگو بخند شد
این سو صدای ناله زهرا بلند شد بلند شد
علـــــــی ســـــــوختــــــم علـــــــی ســــوخـــــــتم
*آدم وقتی پشت در دستش و ول میکنه اون نفری که پشت دره نمیبینه اونطرف در، داره به کجا ضربه میزنه هر چی که این تازیانه را میزد بی بی دستشو بین در قرار داد یکی دوتا از این تازیانه ها...*
چیزی نمونده بود فضا ملتهب شود
با گریه های فاطمه دل منقلب شود
*دیدم صدای ناله خانم از پشت در بلند شد بعضیا گفتن: دختر پیغمبره چی کار داره میکنه .. این قرار بود با علی بیاد بجنیگم این داره چی کار میکنه.. تو هم مثل من دلت رفت کربلا آره، همچین که بچه را به دست گرفت بعضیا میگن ما نیومده بودیم با شیر خواره بجنگیم، داره لشگر به هم میریزه..حرمله را صدا زدن :حرمله بدو ...
لشگر داره به هم میریزه چی کار کنم؟؟
امیر گفت: مگه نمیبینی بچه را سر دست گرفته، این بچه سیبل خوبیه زودتر بزن تا لشگرم به هم نریخته..*
چیزی نمونده بود فضا ملتهب شود
با گریه های فاطمه دل منقلب شود.
اما علی و شوکتش آمد به خاطر
شور و شکوه ضربتش آمد به خاطرش،
*اینا رو همه رو توو نامه داره مینویسه
برای معاویه لعنت الله. میگه یه مرتبه دلم سوخت گفتم دارم چی کار میکنم ؟صدا، صدای فاطمه هست،اومدم بر گردم ولی یه مرتبه کینه ای که از علی به دل داشتم اومد تو ذهنم،نه الان وقتشه هر کاری میخوای بکنی الان باید بکنی،اگر میخوای علی رو زمین گیر کنی راهش همینه، علی رو جور دیگه ایی نمیشه زمین گیرش کرد
فاطمه اش رو زمین بزن علی زمین میخوره. گفت امیر کیو بزنم؟؟ گفت اونی را بزن که دیگری هم باهاش زمین میخوره کنایه از اینکه بچه رو بزنی پدرم هم خودش میمیره ..*
اما علی و و شوکتش آمد به خاطرش
شور و شکوه ضربتش آمد به خاطرتت
تیغ دو دم به خاطرم آمد چکار کرد
اهل قریش را به مصیبت دچار کرد .
پس با تمام کینه و بغضی که داشتم
آنجا همه توان خودم را گذاشتم
بر سینه ی زمین و زمان دست رد زدم
بر درب نیم سوخته محکم لگد زدم
طوری لگد زدم که همان پشت در نشست
طوری لگد زدم پس از آن پهلویش شکست
طوری زدم که داغ دلم بیشتر شود
طوری زدم که علی بی پسر شود
حتی کنار ضربه ی سنگین کاری ام
مسمار درب سوخته آمد به یاری ام
ریحانه رسول که رنگش پریده بود
داغی میخ در نفسش را بریده بود
یه ضربه روزگار علی را سیاه کرد
سیلی زدم به فاطمه حیدر نگاه کرد.
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#سید_رضا_نریمانی
#فاطمیه
#متن_اشعار_مداحان
#باب_الحرم
#مداحی_آنلاین
#ذاکرین
#لبیک_یا_مهدی
#سبک_مرثیه
╭═⊰🍂🌺🌼🌸🍂⊱━╮
@matnemadahi315
╰═⊰🍂🌺🌼🌸🍂⊱━╯ 👈
بروزترین کانال #متن_اشعار_مداحان
|⇦•هر دیدی یه بازدیدی...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی مهدی رعنایی •✾•
گفتم:آقا بچه اس خوب حق داره مادرش رفته امشب ببرش سر قبر مادرش، آروم بشه.آقا فرمود:اصبغ همین کار و میکنم بهش قول دادم امشب ببرمش کنار قبر مادرش.. همون جا حسین و صدا کرد.حسیـــــن بــــابــــا! جانم بابا،اومد کنار مولا دوست داری امشب بریم کنار قبر مادرت؟بله بابا..فقط یک شرط داره ها.جانم بابا!شرطش اینه رفتیم بلند بلند گریه نکنیا چشم چشم بابا.. به روی چشمم بابا..امیرالمومنین میگه دستم حسینم و گرفتم «همه رو گفتم برا اینجا» بردم کنار قبر زهرا ..تا قبر و نشون دادم صدا زد.. بابا میشه دستم و رها کنی؟ گفتم: بله.. دست حسین و که رها کردم بچه ای که اونجوری تو خونه گریه میکرد گفتم الان میدوئه خودش رو پرت میکنه رو قبر مادر های های گریه میکنه.. امیرالمومنین میفرماید دست و که رها کردم« قربون ادبت برم» دیدم دست گذاشت رو سینه.."السلام علیک ِیا اُمّاه یا فاطمه" علی میگه : به خدایی که جونم تو دستشه دیدم از تو دل قبرِ زهرا یه صدایی بلند شد "و علیکِ الســـــــــلام یا ولدي یا اباعبــــــــدالله"هر دیدی یه بازدیدی داره بچه اومد دیدن مادر، مادر هم اومد دیدن بچه.. کجا ؟اول جایی که اومد تو گودی گودال، شمر میگه هیچکی ندیدم اما تا سر و بریدن دیدم صدای زنی میاد.."بنیّ.. قتلوک" یه جا دیگه اومد بازدید کجا ؟دست کرد تو تنور خولی سر و به سینه چسبوند.. مادر برات بمیره..یازهرا ...
دستا رو بلند کنید تسلای دل زهرا، تا جایی که حنجره ات کمکت میکنه این صدای کشیده رو رها کن «حسیــــــن جان حسیــــن جان»
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_مهدی_رعنایی
#فاطمیه
#متن_اشعار_مداحان
#باب_الحرم
#مداحی_آنلاین
#ذاکرین
#لبیک_یا_مهدی
#سبک_مرثیه
╭═⊰🍂🌺🌼🌸🍂⊱━╮
@matnemadahi315
╰═⊰🍂🌺🌼🌸🍂⊱━╯ 👈
بروزترین کانال #متن_اشعار_مداحان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
4_5791840630757921061.mp3
19.31M
|⇦•ای گلِ زیر گِلم...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس کربلایی مهدی رعنایی •✾•
ای گُل زیر گِلم، یا زهرا
به تو خوش بود دلم، یا زهرا
رفتی و ترک عزیزان کردی
جمع ما را، تو پریشان کردی
مَحرم راز علی، باز بیا
راز دل تا کنم اِبراز بیا
خبر داری سر تو چاه میکنم؟ خبرداری دیگه نمیتونم حرفام رو به کسی بزنم؟
ماندهام بیکس و تنها، چه کنم؟
دور از فاطمه آیا، چه کنم؟
*مثل دیشبی سلمان میگه دیدم در خونه ام رو میزنند. نصفه های شب در رو باز کردم دیدم دو تا آقازاده هستند.سلمان! بابام میگه بیا.. الان وقتشه.. اگه میخوای کمک علی کنی بیا. بالاخره پیرمرده .معمولا بچه داغ ببینه میدوه، اما پیرمرد نمیتونه بدوه ..درِ خونه رو که باز کرد دنبال این دوتا آقازاده بره خونهٔ زهرا ؛بچه ها میدویدند .سلمان به نفس نفس افتاده بود گفت : «بچه ها آروم من نمیتونم پا به پای شما بیام.»سلمان هرجوری میتونی بدو بیا بابامون داره میمیره چطور مگه ؟ تو خبر نداری تا ما اومدیم بیاییم دو بار کفن مادر رو عوض کرده.وقتی اون نانجیب زد تو صورت مقداد؛ مقداد افتاد رو خاک ..بلند شد گفت :به من سیلی زدی عیبی نداره، اما نمیدونم با زهرا چه کردی ؟؟!! هی دیشب خون میزد از زخمها بیرون، علی هی کفن عوض میکرد ...
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_مهدی_رعنایی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#متن_اشعار_مداحان
#باب_الحرم
#مداحی_آنلاین
#ذاکرین
#لبیک_یا_مهدی
#سبک_مرثیه
╭═⊰🍂🌺🌼🌸🍂⊱━╮
@matnemadahi315
╰═⊰🍂🌺🌼🌸🍂⊱━╯ 👈
بروزترین کانال #متن_اشعار_مداحان