eitaa logo
متن مداحی
329 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
3 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
«تا روز محشر پرچمت بالاست عباس مدیون کام خشک تو دریاست عباس گرچه به ظاهر مادرت امّ البنین است. اما به باطن مادرت زهراست عباس پشت و پناه اهل بیتی یا اباالفضل دلگرم نامت زینب کبراست عباس یک رکن عاشورا اگر نام حسین است نام تو هم یک رکن عاشوراست عباس بر ارمنی‌ها هم کراماتت رسیده لطف و کریمی تو یک دنیاست عباس بابُ الحوائج منسبی شایسته‌ی توست محشر دخیلت دست‌های ماست عباس شرمنده‌ی لب‌های تو آب فرات است کی مثل تو هم تشنه! هم سقّاست؟ عباس اهل حرم در انتظار تو نشستند دیدند که در علقمه غوغاست عباس دیدند که با قدِّ خم برگشته مولا داغ غم تو از رخش گویاست عباس آمد حسین و خیمه ات را واژگون کرد یعنی که افتاده دگر از پاست عباس گفتا؛ از این پس من علمداری ندارم بی تو حسین فاطمه تنهاست، عباس گفتا به زینب؛ زیور از دستت دَرآور شام غریبان بی تو واویلاست عباس شش ماهه، لب تشنه، به آغوش رباب و لبهاش مثل خشکی صحراست عباس من با سکینه از تو و قولت چه گویم حال تو را از من اگر که خواست؟ عباس…»
ارد. او فرزند علی(ع) و برادر حسین(ع) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد. عباس(ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می‌دانست. او بهترین الگوی رشادت بود. زیرا پرچم دار سپاه بود و پرچم را به دست رشیدترین و شجاع ترین افراد لشگر می‌سپارند. او به اندازه‌ای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لب‌های خشکیده محبوب خود را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد. رشادت، وفاداری و فروتنی عباس(ع) یکی دیگر از برگ‌های زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است. شب دهم: شب عاشورا شب حسین بن علی(ع) الگوی آزادگان جهان. شهامت، ایثار، بردباری، تسلیم، رضا، وفا، فروتنی، شجاعت و پایداری امواج اقیانوس بی منتهای حسین(ع) است. اگر این قیام چنین درون مایه ارزشمندی از فضایل انسانی را نداشت، این گونه بر پیشانی تاریخ نمی‌درخشید. عاشورا این گونه توانست حصار زمان و مکان را درهم شکند و تاریخ را درنوردد. ⏫⏫⏫
. مراسم دهه محرم سال 98 حاج سیدرضا نریمانی ═══🌿🌸🌿🌸🌿═══ بیا خواهر از محملت پایین بیا آخر دنیامو ببین منو میکشن تو همین زمین غریب و تنها شده موقع دل بریدن و منو از تو آخر میگیرنو تو باید بری بسپاری منو به ریگ صحرا اینجاست کربلا که گفته مادرم هرچی مصیبته اینجا میاد سرم اینجا تو بی کسو من بی قمر میشم تو بی برادر و من بی پسر میشم 🌿🌸🌿🌸🌿 ((بریم جلوتر دیگه بسمونه)) داداش چی قراره بیاد سرم ببین خاک نشسته رو معجرم من این قصه رو پیش مادرم شنیده بودم سراپا میلرزم تو اضطراب برای خودم نه برای رباب من این روزا رو حتی توی خواب ندیده بودم ((چیو ندیده بودی؟ حسین جان)) گودال میبینم ای وای از تنت احساس میکنم از من میگیرنت ای کاش تو دلم آتیش به پا نشه ای کاش پام به این گودال وا نشه 🌿🌸🌿🌸🌿 چرا خاک اینجا پر از خونه زمینو زمون روضه میخونه رقیه میگه کِی میریم خونه چشم انتظاره چرا خشک و بیحال آسمون قرار بمونیم باشه بمون چرا ساربون مونده پیشمون چه فکری داره انگشترت داره چشماشو میدره کاشکی میشد یه جور راضیش کنی بره بدجور دورمون هی پرسه میزنه این تازه اول دلشوره ی منه ((داداش ی چیز به این ساربونه بده بره بدجور داره به انگشترت نگاه میکنه)) 👇
. سبک: روضه ای سوزناک 🎤مداح:کربلایی 🏴 🏴 (ع) (س) آب روون میبینم، یاد لبات می‌افتم یاد لبهای خشکِ، خودت و بچه هات میفتم برات گریه کردم روضه میخوندن از غم کربلات، گریه کردم برای تشنگیت کنار فرات، گریه کردم برات گریه کردم برا سکینه روضه خوندی باهات، گریه کردم رمق دیگه تو چشمات نبود به جات، گریه کردم یَومٌ عَلَی صَدرِ النبی، یَومٌ علی وجهِ الثَّری هذا حُسَیْنٌ بِالْعَراء،ِ وا حَمْزَتا وا جَعْفَرا روضه برات میخوندم، من دیگه از حال رفتم با پای دل با اشکام، به طرف یه گودال رفتم برات گریه کردم چرا رو خاکه عمامه و عبات، گریه کردم گفتن که دیگه در نمیاد صدات، گریه کردم برات گریه کردم گفتن که توی چنگِ شمرِ موهات، گریه کردم تو دست و پا زدی توی قتلگاه، گریه کردم آنقدر داد زد ته گودال تا به داد همه رسید حسین نیزه‌ها هر کدام طعمی داشت همه را یک به یک چشید حسین از زرنگی نیزه دار نبود بخدا نیزه را ندید حسین تو اولین امیر بودی که بین یک حصیر بودی واجب الاحترام بودی که بین ازدحام بودی خون تو رو مباح کردن حمله به قتله گاه کردن بعد بریدن سر تو به خیمه ها نگاه کردن بیا برگرد خیمه ای کس و کارم به حلقومت یک بوسه بدهکارم خاک به سر من... مادرت صدا میزد: پسر من خواهرت صدا میزد: دخترت صدا میزد: ای حسینم ای ضیاء هردو عینم تشنگی کشیدی و سوخت جگر من نا نداشت برای دست و پا زدن توو قلتگه گاه جا نداشت عمه جانم عمه جانم راس تو میرود بالای نیزه ها من زار میزنم در پای نیزه ها آه ای ستاره ی، دنباله دار من زخمی ترین سر نیزه سوارمن ای حسینم اَما فیکُمْ مُسْلِمْ، یه نفر نیست بهش آب بده اَما فیکُمْ مُسْلِمْ، یه نفر نیست بهش رحم کنه اَما فیکُمْ مُسْلِمْ، یه کمی بره عقب شرم کنه دریای خونه گودال، حسین کشونه گودال نوحوا علی الحسین 👇
شب اول: مسلم بن عقیل مسلم، نخستین شهید واقعه کربلاست. شهادت او کمی پیش‌تر از حادثه کربلا رخ داده است و شب نخست ماه محرم به پاس فداکاری و جان فشانی‌های این سفیر شهید راه سرخ، شب حضرت مسلم بن عقیل نام نهاده شده است. مسلم الگوی محبت و وفاست. او عاشقی دل باخته بود که تا آخرین لحظه از عشق پاک خود به حسین(ع) دست بر نداشت و در اوج بی وفایی کوفیان به مولایش وفادار ماند. شب دوم: ورود به کربلا امام حسین(ع) روز دوم محرم سال ۶۱ ه ق به سرزمین کربلا وارد شد. به خاطر همین روز دوم محرم، روز ورود به کربلا نام گذاری شده است. روز دوم، نماد پایداری است. اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت با حوادث گوناگونی روبه رو شد. از بی‌وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن. با این حال از ادامه راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید. حسین(ع) آموزگار بزرگ پایداری است. شب سوم: حضرت رقیه(س) رقیه(س) دردانه سه ساله حسین بن علی(ع) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب‌های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند ریاض الاحزان از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه(س) در روز سوم صفر سال ۶۱ ه ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود. حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریده پدر به زبان آورده به خوبی می‌توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است. شب چهارم: حضرت حر(ع) شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده‌اند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارسته‌ای نداشت و به گفته خودش مأمور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذاب‌ترین الگوی توبه برای خطاکاران است. شب پنجم: حضرت زهیر(ع) و… این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بن‌مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت ساله امام مجتبی (ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید. زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد. شب ششم: حضرت قاسم(ع) شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع). وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان آیا من نیز به فیض شهادت نائل می‌شوم؟ امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می‌بینی؟ قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین‌تر! شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد. شب هفتم: حضرت علی اصغر(ع) علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبه حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید. مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته‌اند. در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه‌ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است. شب هفتم، شب رضاست. حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضایت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنه‌ها را می‌بینی تحمل این مصیبت‌ها بر من آسان می‌شود. شب هشتم: حضرت علی اکبر(ع) علی اکبر(ع) نخستین فردی بود که از بنی‌هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک‌ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ‌های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می‌کند. او گام به میدان می‌نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است. شب نهم: شب تاسوعا ستاره ۳۴ ساله آسمان کربلا و بزرگ‌ترین یار و یاور حسین(ع). عباس یعنی چهره درهم کشیده و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا د
غدیریا امام زمان غریبه: 🔸مداحی شب پنجم محرم ۹۹ 🔹سبک تقلیدی(سید رضا نریمانی) 🔸با صدای برادر اسماعیل سپهوند 🔹شاعر:آشوب(از القاب شاعر) 🔸اللهم عجل لولیک الفرج زبان حال حضرت عبدالله بن الحسن علیهما السلام بند اول عمو حسینم فدای زخم پیکرت شم فدای جسم پرپرت شم بزار بیام فدا سرت شم عمو حسین تا غربت بی حد و بی حصر تو دیدم عمو حسین مثل عقابی تو ای صحرا دویدم امون امون امون امون از ته قلبم ناله ها برای حالت می زدم عمه می خواست مانع بشه ولی به عشقت اومدم عموی مظلومم حسین ******* عمو حسینم دیدم که پیشونی ت شکسته تیری به قلب تو نشسته رو زمینی با تن خسته من اومدم سپر جلوی ضربه های دشمنت شم من اومدم فدایی پیکر مجروح تو باشم عمو حسین عمو حسین نمیذارم یه ضربه هم بشینه روی پیکرت جون دو عالم یا حسین فدای خون اطهرت عموی مظلومم حسین ************* دلخوشی م اینه به اوج آرزوم رسیدم خیر دو تا جهانو دیدم تو بغلت جونمو میدم عمو حسین لحظه ی آخری چشم به راه یاره عمو حسین دلم برای انتقامت بی قراره عمو حسین عمو حسین نشسته روی لبهای من العجل ای خورشید من میگم بیا ای منتقم بیا بیا یابن الحسن عموی مظلومم حسین منبع اشک های خونین در سوگ امام حسین علیه السلام و... توضیحات: ۱سنگر محرم را خالی نگذاریم...در هر جایی هستیم هر وضعیتی داریم هر طور شده برای ارباب عزاداری کنیم...امام حسین علیه السلام سرمایه ی ماست آقای ماست ۲امسال محرم به طور ویژه دعاگوی امام زمانمان باشیم ۳ترجیحا ثواب نوحه ها صرف ظهور و فرج مولایمان شود🌹 🤲یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجه
غدیریا امام زمان غریبه: 🔸مداحی شب نهم محرم ۹۹ 🔹سبک تقلیدی(رضا نریمانی) 🔸با صدای برادر اسماعیل سپهوند 🔹شاعر:آشوب(از القاب شاعر) 🔸اللهم عجل لولیک الفرج بند اول زبان حال مولانا حضرت اباالفضل علیه السلام بیا برادر بیا به یاری برادر دستی ندارم توی پیکر شدم تو موج خون شناور برادرم پیکر غرق خون من رو خاک صحراست برادرم دلخوشی دلم فقط وصل تو آقا ست برادرم برادرم اگر که مشکم خالیه منو ببخش آقای من خجل شدم به خیمه ها منو نبر مولای من امیر قلبم یا حسین ************** بند دوم زبان حال مولانا امام حسین علیه السلام پاشو برادر پاشو امیر لشکر من برادر دلاور من پاشو پناه و یاور من فدا سرت اگر که مشکت خالیه عیبی نداره پاشو داداش که قلب خیم ها براتو بی قراره بیا بریم بیا بریم دل خیامو خون نکن چشامونو گریون نکن تویی علمدار سپاه سپاهو بی سامون نکن برادر بی دست من ************ چشاتو بستی ماه بنی هاشمی من دلاور علقمی من برادر فاطمی من کنار تو نشستم و دعا برا فرج می خونم تا جون دارم چش انتظار وصل منتقم می مونم داداش من داداش من یه روزی ام مهدی میاد شبای ما سر می رسه از پس ابر غیبتش امام آخر می رسه برادر بی دست من منبع منتهی الآمال مسموعات توضیحات: ۱سنگر محرم را خالی نگذاریم...در هر جایی هستیم هر وضعیتی داریم هر طور شده برای ارباب عزاداری کنیم...امام حسین علیه السلام سرمایه ی ماست آقای ماست ۲امسال محرم به طور ویژه دعاگوی امام زمانمان باشیم ۳ترجیحا ثواب نوحه ها صرف ظهور و فرج مولایمان شود🌹 🤲یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجه
۹۹ سرم رو شکستن فدا سرت اینا نقشه دارن برا سرت می ترسن که روو نیزه ها سرت/قرآن بخونه می ترسم بازم مثل مادرت یه دستی بلند شه رو دخترت همه ترسم از اینه خواهرت/ غریب بمونه فرقی نمی کنه، توو کوفه مرد و زن دیدم با این چشام، اینا غریب کشن گودال می کَنن، بد جور می زنن حتی زناشونم، از دور می زنن ### یه گودال برام کندن و زدن یه عده می خندیدن و زدن غریب گیرم آوردن و زدن/ فکر تو بودم همه دور گودال نشستن و زدن دندونم رو شکستن و توی کوچه دستم رو بستن و/ فکر تو بودم من نایبت بودم، اینجوری می زنن موندم که باخودت، میخوان چیکار کُنن سیلی که می زدن، از پا می افتادم یاد مدینه و، زهرا می افتادم ### خودم که گرفتار و بی کسم ولی من برا تو دلواپسم می دونم به دیدار نمی رسم/خدانگهدار تو سینه م پر از حسرت توئه همه گریه م از غربت توئه همه جا فقط صحبت توئه/تو کوچه بازار حرف از ثوابه و، پاداش و جایزه فتوا رسیده که، قتل تو جایزه با نیت ثواب، از کشتنت میگن از اجر غارت، پیراهنت میگن
ققنوس غم صلا زده لبیک یاحسین عشّاق را صدا زده لبیک یاحسین نقشی به هر کجا زده لبیک یاحسین بر پرچم عزا زده لبیک یاحسین آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین بیرق به پا کنید که هنگام ماتم است دمّامه آورید که داغ دمادم است احوال آسمان و زمین جمله در هم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است دنیا تو را صدا زده لبیک یا حسین! ای روشن از تجلی تو آسمان من سرشار از محبت و عشقت جهان من ای عبد خانوادگیت خانمان من خورده است مُهر مِهر تو بر قلب و جان من این مُهر را خدا زده لبیک یا حسین معراج آیتی ز مقام و جلال تو قوسین شرح ابروی همچون هلال تو دیگر نیامده است و نیاید مثال تو فرمود مصطفی به بیان کمال تو، بر عرش کبریا زده لبیک یاحسین ما کیستیم تا که فدای سرت شویم یا جان نثار و سینه زنِ اصغرت شویم خواهیم اگر که خاک ره خواهرت شویم، باید مدافع حرم دخترت شویم بر دهر پشت پا زده، لبیک یاحسین حجت تمام شد حججی داده ایم ما تا آخرین نفس همه استاده ایم ما فرمان به گوش رهبر آزاده ایم ما همچون مدافع حرم آماده ایم ما از خون به سر حنا زده لبیک یاحسین شکر خدا که داغ تو بر جان خریده ایم گشتیم در جهان و تو را برگزیده ایم عشقت چه کرده با دلِ ما و چه دیده ایم در شاهراه کوی شهادت شنیده ایم آغاز و انتها زده لبیک یاحسین فطرس گواه میدهد آقایی تو را حر دیده است حسن پذیرایی تو را تاریخ شاهد است شکیبایی تو را زینب لوای غربت و تنهایی تو را در دشت کربلا زده لبیک یاحسین داغی که آب خواستنت بی جواب ماند، داغی که پیکرت وسط آفتاب ماند، آن داغ حسرتی که به قلب رباب ماند، آن صحنه ای که از تو و بزم شراب ماند، آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین سیدروح الله مؤید
۞﴾﷽﴿۞ ღ دوباره ماه محرم دوباره بوی حسین(ع)   دوباره نوشش می از سر سبوی حسین(ع) دوباره ماه تاثر دوباره ماه عزا                                  دوباره سینه زدن در میان کوی حسین(ع) دوباره شهر بپوشد به تن لباس سیاه         رواج هیئت ومسجد زآبروی حسین دوباره ذکر حسین بر لبان پیر وجوان دوباره نغمه "هل من"رسد زسوی حسین(ع) دوباره یاد شهیدان کربلا کردن دوباره خوی گرفتن به خلق وخوی حسین(ع) دوباره لطف خدائی برای شخص زهیر ونیک عاقبتی بعد گفتگوی حسین(ع) دوباره حر پشیمان به محضر مولا عوض نمودن دنیا به تار موی حسین(ع) دوباره قاسم واکبر، عمویشان عباس فدای حق شده در جنگ با عدوی حسین(ع) دوباره علقمه وقتلگاه شاه شهید دوباره ناله زینب به جستجوی حسین(ع) گرفتنش به بغل جسم بی سر مولا دوباره بوسه زدن بر رگ گلوی حسین(ع) دوباره شام غریبان به خیمه ها آتش زنان دربدر وخواهر نکوی حسین(ع) دوباره یاد اسارت برای آل الله ویاد سنگ پرانی  به راس و روی حسین(ع) دلم گرفته  خدایا زماتم مولا نما توقسمت من زائری به کوی حسین(ع) 💚یاس بۍ‌نشاݩ علـــــــۍ(ع)💚
جوان داغ جوان از همه داغی سر است آفت جان پدر و مادر است داغ جوان را نبود مرحمی آتش آن شعله زند عالمی داغ جوان سخترین داغهاست آتش آن شعله زن باغهاست داغ جوان سخت بود باورش پیر کند هم پدر و مادرش داغ جوان زخم جگر میزند لطمه به آمال پدر میزند داغ جوان پشت پدر خم کند داغ جوان عمر پدر کم کند داغ جوان شب بکند روز را داغ جوان سوز دهد سوز را داغ جوان سخترین مشکل است داغ جوان تا به ابد بر دل است داغ جوان تیره کند آسمان داغ جوان ناله و آه و فغان داغ جوان آه چه داغی بود آه چه داغ و چه فراقی بود داغ جوان حکمتو خواست خداست داغ جوان تا به ابد بی دواست @khatmkhanimajma ترحیم خوانی
ختم مادر متن مجلس حضرت زهرا(س) کیست مادر ؟ آنکه در دنیا و عقبی مادر است بس که بر خود دیده رنج سلطان غمه مادر است اون باغ چه خاره که لاله زار بهووه هوا چه خشه بوی بهار دهووه بلبل بخونه ته دل قرار بعیره اون خنه خشه که جان مار دهووه اشعار مقام مادر (2) در گلستان ادب آموزگارم مادر است بعد رب العالمین پروردگارم مادر است من که شاگرد دبیرستان عشق مادرم اولین معشوق من در روزگارم مادر است هرچه بودم هر چه هستم هر چه دارم مادراست هستیم از هستیش ، دار و ندارم مادر است مهربانتر از تمام مهربانان جهان هم رفیق بی کلک هم جانثارم مادر است مادرم عمرو جوانی را به پایم خرج کرد شمع نیمه سوزشبها ، غمگسارم مادر است گرمی آغوش مهرش را ندارد آفتاب مهربانتر دیگر از مادر خدای مادر است مه ماه آسمون بی کجه بوردی مه ماره مهربون بی کجه بوردی هرچی دارمه تجه دارنه نشونی زحمت کش قد کمون بی کجه بوردی اشعار سوگ مادر مادر رفتی از خونه ، غمت تودلم مهمونه پرچم عزات روی دست کرده دل منو ویرونه ای مادر وقتی میشم بیقرار، میام میشینم سر مزار ، گریه میکنم من از داغ تو ، روزم شده چون شبهای تار، ای مادر بدون تو بی کسم بی تو به آخرمیرسم تورفتی و هیچ کس دیگه نمیتونه بشه مونسم خواهرم میخوام که فریاد کنم ، ناله هام و آزاد کنم دلم آتیشه که نشد ، پسر م و داماد کنم ای روزگار اشعار در سوگ همسر به یاد، شمع رویت، همچنان پروانه می سوزم تو رفتی، من به جایت، اندرین کاشانه می سوزم گهی آیم ، کنار قبر تو، با دیده گریان (3) گهی از مهربانیهای تو، در خانه می سوزم هر دم که یادش می کنم، اشک بصر ریزد مرا چون یاد رفتارش کنم، خون جگر ریزد مرا آن رفته از پیشم کنون، از خاطرم کی می رود گفتار او چون بنگرم، بغض گلو گیرد مرا روضه اهلبیت (حضرت زهرا ) اینجا چند جا به خانواده سخت گذشت ، اول آنکه اون زمانی که مادر و به بیمارستان بردند ، دوم آنکه آن زمانی که خیلی تلاش برای سلامتی مادر کردند ، سوم آنکه آن زمانی که دکتر دست رد به سینه بچه ها زد و گفت دیگه کاری از دست ما بر نمیاد ، و سخت ترین لحظه اون زمانی هست که بچه ها نگاه کنن و فقط ببینند که مادر جلوی چشمانشون هر روز مثل شمع داره میسوزه و هیچ کاری ازدست شان بر نمیاد ، اینجا سخت ترین لحظه هست ، اینهمه سختی که شما دید میخوام فقط یک نمونه رو مقایسه کنیم با مدینه ، ببین میتونی طاقت بیاری ؟ حضرت زهرا هم تو بستر بیماری هست ، حد اقل کاری که میشه برای یک مریض کرد چیه ؟ عیادت رفتنه ، ولی حتی عیادت رفتن زنان همسایه هم با طعنه و کنایه بود ، باز هم بگم ؟ همسر بزرگوار اینجا در دوران بیماری همسر یا بعد از فوت مردم چطور به شما عزت و تاکریم میزارند ؟ ولی مولای منو شما در کوچه پس کوچه های مدینه داشت راه میرفت ، یکی سلام بزرگی کرد ، خدایا کیه ، اینجا جواب سلام منو نمیدن ، برگشت دید که مغیره با ی لبخند بر لب ، یعنی چی ؟ یعنی علی من زهرات و زدم ، لحظه وداع یادته صدا زد علی جان حلالم کن .در این خانه نیمه عمرم را، با تو بشکفتم، با تو پژمردم ز حالم تا با خبر نشوی، ناله هایم را، در گلو بردم دگر خورده تیشه بر ریشه، دست باد خزان کنده بنیانم اگر چندین زحمتت دادم، یک شب دیگر بر تو مهمانم کتاب قصه ره لا بزنم لا ای درد منو دله من (4) اتا اتا بوعم ته سر بلا // مه دل خوانه شه بغض وا هاکنم امروز هنیشم و نجوا هاکنم *خارتن داشته و بویه نخار // انه دو. بزومه بیمارستان کنار ته زحمت و بلاره یاد ایارمه زار نالمه زار ، زار نالمه اون سختی سال ماه ره یاد ایارمه چش به آسمون و مه دست به دعا بلکه خدا هاده مه یار شفا بنالم من اسا دست روزگار مه دست جه بهیته مه خوار غمخوار زبانحال فرزندان بخونم تسّه زار زار / مه دل نعیرنه قرار چند روز بمرده مه مار / دله غم نونه کنار شه جان ماره قربون گل بهاره قربون سالِ کهنه بونه نو / مه دل بهیعه کعو نارنه گل موسّه بو / بورده مه دیدهٔ سو شه جان ماره قربون گل بهاره قربون زحمت بکشی بسیار / گت هاکردی مره زار جبران نونه تنه کار / اسا نالمه زار زار