مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
بیا ای آخرین امید، ترنم صبح سپید
بیا عزیز فاطمه که جان ما به لب رسید
یار بی نشان بیا، منجی جهان بیا، صاحب الزمان بیا
صاحب الزمان بیا
اسیر و مبتلا منم، فقیر و بینوا منم
پناه عالمین تویی تو شاهی و گدا منم
دست خالی ام ببین، پیش من کمی بشین، ای عزیز نازنین
صاحب الزمان بیا
طلوع صبح صادقی، شمیم یاس و رازقی
بیا قرار و وعده ی دعای عهد عاشقی
به حق اشک ندبه ها، به حق سوز گریه ها، بیا قرار جمعه ها
صاحب الزمان بیا
اگر هوای انتظار گرفته با گنه غبار
به حق مادرت بزن این پرده را خودت کنار
ای طلوع بی غروب، من بدم ولی تو خوب، پاک کن از دلم رسوب
صاحب الزمان بیا
بیا امام مهربان ای آفتاب بی کران
دلم خوش است به چله ی سه شنبه های جمکران
دعای من جز این نبود، ظهور کنی تو زودِ زود، ریشه کنِ آل سعود
صاحب الزمان بیا
موضوع: #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
سبک: #بیا_نگار_آشنا
@majmaozakerine
.
📋 بلا میباره مادرم بیماره
⬛️ #فاطمیه "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بلا میباره مادرم بیمار
هنوزم لکه خون روی در و دیوار
نمیره از یاد مادر از پا افتاد
زیر دست و پاها داشت
جلو چشمام جون میداد
تو آتیش و دود با تن خون آلود
روی چادرش پر از رد پای مردم بود
دم در افتاد وقتی با سر افتاد
در خونه کنده شد رو سر مادر افتاد
حسن گریونه به یادش میمونه
که چطوری مادر و آورده اون روز خونه
هوا تاریک بود خونمون نزدیک بود
مادرم خورد به دیوار بس که کوچه باریک بود
بلا میباره مادرم بیماره
هنوزم لکه خون روی در و دیوار
تنم میلرزید نانجیب میخندید
تو غارت همه ی تنم میلریزید
مگه چادر من چقدر می ارزید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
@
رُخت فروغ خداوند دادگر دارد
قَدت نشان ز قیام پیامبر دارد
میان خلق شود چون محبتت تقسیم،
پیمبر از همگان سهم بیشتر دارد
به دانه دانۀ اشک تو میخورد پیوند
که ناله، سوز دگر در دل سحر دارد
خدا ثنای تو را در کتاب خود گوید
رسول، مِهر تو را همچو جان به بر دارد...
حدیث وصف تو ننوشته ماند و باز از آن
بسی زمانه روایات معتبر دارد
ز عزم توست ولایت، دوام اگر بگرفت
ز صبر توست رسالت، بقا اگر دارد
نسیم شهر مدینه بِه خُلد ناز کند
که هر شب از حرم مخفیات گذر دارد...
تو با خدا ز ازل بوده، تا ابد هستی؛
که گفته دخت نبی عمر مختصر دارد؟
به هر دلی نگرم از طریق مُلک حجاز
به شوق کوی تو، رو جانب سفر دارد
نبوّت از تو به پا ماند و تا ابد برجاست
ولایت از تو به کف، رایت ظفر دارد...
گذشته است بسی قرنها و، بر دل خصم
هنوز هم سخنت حکم نیشتر دارد
خطابه خواندن تو حیف؛ خاصه در جایی
که اجتماع، دل کور و گوش کر دارد
ندای کفر به نطق تو در گلو خفه شد
همای دین ز قیام تو بال و پر دارد
غم دل تو چه گویم؟ که قصۀ آن را
به صد هزار زبان، شعلههای در دارد
شهید اوّل راه علیست محسن تو
که جان به کف ز پی یاری پدر دارد...
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
______________
Ey Madar Deltangam.mp3
12.49M
🖤 ای مادر دلتنگم
🎙 #حسین_طاهرے
ای مادر دلتنگم، هواتو کردم
تو روضه باید پِیِت بگردم قد
خمت عمر کمت
واسه کدوم گریه کنم
مادرمی میشه مگه
برات آروم گریه کنم
تا اون روزی که
برات بمیرم شبیه مولا
زبون میگیرم
وای من و وای من وای من
ضربدر و پهلوی زهرای من.
در وسط کوچه تو را میزدند
کاش به جای تو مرا می زدند
گوشه ی چشم تو چرا شد کبود
گوشه چشم تو چرا شد
فاطمه جان مگر علی مرده بود ای
مادر، ممنونم، منو آوردی
تو خونه دست حسین سپردی
بشین براش پیرهن بدوز
که من. به پات زار بزنم
منم ببر تو قتله گاه
که پا به پات، زار بزنم
زار بزنم
با این امید که براش بمیرم
با ناله ی تو زبون میگیرم
مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود
حسین من حسین من حسین من ....
@majmaozakerine
4_6046565129514910241.mp3
11.71M
متن اشعار #فاطمیه_
بانوای #کربلایی_حمید_علیمی 🎤
#شور_آسمون_تاریکه_کوچمون_باریکه🍃
آسمون تاریکه
کوچمون باریکه
پاشومادرجونم
خونمون نزدیکه
مادرچراغمگینی
مادرچرامیشینی
مادربگوکه اصلا
داری منومیبینی
من عصاتم پاشومادر
من فداتم پاشومادر
من امین غصه هاتم
پاشومادر
دشمن بیدادی
جلوشون ایستادی
من بمیرم دیدم
که یهوافتادی
مادرمیگیری روتو
مادردردپهلوتو
مادربه خدامردم
تادیدم بازوتو
من بمیرم پاشومادر
من اسیرم پاشومادر
طفلم امادیگه پیرم
پاشومادر
بمیرم پژمردی
بمیرم افسردی
بمیرم توکوچه
هی زمین میخوردی
مادرسراپادردی
مادردلوخون کردی
مادرروی این خاکا
دنبال چی میگردی
خیلی دیره بیامادر
دل اسیره بیامادر
الانه زینب بمیره
بیامادر😭
#شور
#لطمه_زنی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5945224757690501384.mp3
7.53M
📂#شور
🎤#امیر_برومند
#️⃣#محرم
📘نام شعر: دستمو رها نکنیا..
دستمو رها نکنیا بعلی بعلی بعلی
سفره مو جدا نکنیا بعلی بعلی بعلی
هم تکیه گاهی
هم پشت و پناهی
هم زندگیمو می گردونی
با گوشه نگاهی
کلید همه ی مشکلات من
گره ی کورمو باز می کنی
تو نوری نورِ نوری اعجاز می کنی
دستمو رها نکنیا بعلی بعلی بعلی
سفره مو جدا نکنیا بعلی بعلی بعلی
مادر امام حسنیا مادر مادر مادر
دست رد به ما نزنی ها مادر مادر مادر۲
دستمو رها نکنیا مادر مادر مادر
سفره مو جدا نکنیا مادر مادر مادر
خدا نیاره که من ازت جدا شم
چی میشه مثه بچه سیدا
من پسر تو باشم
واسه یکی مثل من که روسیاست
یه نگاه مادرونه بسه
تو قیامت حسینت به دادم میرسه
تنها سر پناه منیا مادر مادر مادر
ما رو کربلا ببریا مادر مادر مادر
دستمو رها نکنیا بعلی بعلی بعلی
سفره مو جدا نکنیا بعلی بعلی بعلی
#کربلایی_امیر_برومند
#امام_علی
#زمینه
نوحه حضرت زهرا
شاعر اهل بیت :حاج غلام رضا سازگار
غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود
پشت در جان علی مرتضی افتاده بود
دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته
آیهای از سورۀ کوثر جدا افتاده بود
گوش ناموس خدا شد پاره همچون برگ گل
گوشواره من نمیدانم کجا افتاده بود
دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست
پای دشمن باز شد زهرا ز پا افتاده بود
مجتبی در آن میانه رنگ خود را باخته
لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود
فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت
کل قرآن در میان کوچهها افتاده بود
کاش ای آتش بسوزی در شرار قهر حق
هرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود
مادر مظلومه میپیچید پشت در به خود
دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود
غیر زهرا غیر محسن غیر آتش غیر در
کس نمیداند که پشت در چهها افتاده بود
فاطمه نقش زمین گردید میثم آه آه
فاطمه نه بلکه ختمالانبیا افتاده بود
.
بسم االله الرحمن الرحیم
#فاطمیه
شب سوم
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
دیدی عبا به پایِ علی گیر کرده است
دیدی چقدر رویِ زمین خورد مرتضی
دیدی چگونه جسمِ تو را بُرد مرتضی
دیدی چگونه جان خودش را به خاک کرد
دیشب علی توان خودش را به خاک کرد
خانه خراب خانه تکانی نمیکند
کاری به غیرِ فاتحه خوانی نمیکند
قبرت مرا دوباره زمینگیر کرده است
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
نامحرمان که باز کنارِ تو آمدند
دیدم برای نبشِ مزارِ تو آمدند
با ذوالفقار همدم دردم علی رسید
با دستمال زرد نبردم علی رسید
گفتند او دوباره که برگشت دررَوید
شیرخدا به معرکه برگشت دررَوید
تا آمدم مقابلِ من هیچکس نبود
اینبار هم مقابلِ من هیچکس نبود
اما به جانِ فاطمه دیگر چه فایده
حیدر شدهاست حیدرِ خیبر چه فایده
رویم چقدر بعد تو تغییر کرده است
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
جایِ طناب مانده بر این دست وایِ من
دستم چگونه چشم تو را بست وایِ من
دَرهَم شکسته آه عزیزم حلال کن
پشتم شکسته آه عزیزم حلال کن
دیدی که خانوادهی من را نظر زدند
این زندگیِ سادهی من را نظر زدند
توآمدی به خانهی من حیف شد خراب
گرمیِ آشیانهی من حیف شد خراب
یک خانه داشتم که همان قتلگاه شد
شرمندهام که گوشهی چشمت سیاه شد
بینِ یتیمهات علی گیر کرده است
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
من ماندم و سکوتِ حسن آهِ زینبت
بغض حسین اشکِ شبانگاهِ زینبت
چادر نماز و معجر آتش گرفتهای
دیوارِ خونی و در آتش گرفتهای
گفتی حسین و حرفِ گلو را به زینبت
من آمدم سپردهام او را به زینبت
راحت بخواب آب کنارِ حسین هست
زینب نرفته خواب کنارِ حسین هست
پیشِ حسین دخترت از حال میرود
با نیزهدار تا تَهِ گودال میرود
صبح آمدهاست و علی دیر کرده است
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
(حسن لطفی
خادم اهل بیت 🌺:
همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند
من بودم و همین دو سه تا بچه های تو
خیلی به مجتبای تو برخورد فاطمه
فامیل کم گذاشت برای عزای تو
جایِ تمام شهر خودم گریه می کنم
از بس که خالی است در این خانه جای تو
زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم
یک ختم با شکوه بگیرم برای تو ...
___
علی رو حلال کن ، ورم داره بازوت
علی رو حلال کن ، که بشکسته پهلوت
علی رو حلال کن برا لحظه ای که
تو افتاده بودی در افتاده بود روت ..
علی رو حلال کن .. علی رو حلال کن ..
علی رو حلال کن ، عدو بی حیا شد
علی رو حلال کن ، که غوغا به پا شد
علی رو حلال کن برا لحظه ای که
برا اولین بار که پایِ مغیره به این خونه وا شد
علی رو حلال کن .. علی رو حلال کن ..
___
زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم
یک ختم با شکوه بگیرم برای تو ...
از دست گریه های تو راحت شد این محل
شِکوه نمی کنند به من از صدایِ تو
*هر شب میومد کنارِ قبر زهراش .. یکی ازین شبا تا خواست در و ببنده دید صدا گریه میاد .. دید صدا صدایِ حسینِ ... میگه بابا امشب میری میشه منم ببری ؟.. من دلم برا مادر یه ذره شده .. نیمه شب دست حسینُ گرفت . با هم قدم قدم زنان اومدن کنارِ قبرِ بی بی ، چند قدم مونده به قبرِ بی بی دیدن حسین پا برهنه شد .. آروم آروم خودشو رسوند کنارِ قبرِ مادر .. دست به سینه گذاشت سلام داد .. یه وقت خودشو انداخت رو قبر مادر ، صورت به قبر گذاشت .. گفت مادر دلم برات تنگه ... مادر رفتی دیگه خبر از بچه هات نمی گیری .. ( کجا نشستن گریه کنا ، گفتمو التماسِ دعا ...) اینجا یه جا بود نیمه شب حسین صورت به قبرِ مادر گذاشت ... یه نیمه شبی هم بعدِ کربلا ، زینب اومد کنارِ قبرِ مادر ... صورت رو قبرِ مادر گذاشت ... گفت مادر ، یادته یه پیراهن بهم دادی به حسین بدم ؟ .. مادر هر دختری بره سفر ، سوغات می آره ، منم سوغات آوردم ... این پیراهن پاره پاره و خونی رو گذاشت رو قبرِ مادر ... مادر اینم سوغاتِ سفرِ زینب ... *
*******************
متن گریز روضه حضرت زهرا وامام حسن مجتبی(ع)-گریز هفتم
حضرت زهرا (س) را شبانه و مخفیانه دفن کردند . امیرالمومنین (ع) را هم شبانه و مخفیانه دفن کردند . اولین تشییع جنازه آشکار اهل بیت (ع) تشییع جنازه ی امام حسن (ع) بود که ای کاش او را هم شبانه و مخفیانه دفن میکردند تا دیگر هدف آماج تیرهای دشمن قرار نمیگرفت و هتک حرمت نمیشد ! ای کاش او راهم مثل مادر شبانه دفن میکردند تا دیگر بند دل حضرت قاسم (ع) پاره نمی شد و جگر مادر ش فاطمه (س) نمی خراشید ....اما امان از این همه غربت و امان از این همه جسارت !
در محضر رسول خدا (ص) و در کنار حرم او تابوت امام حسن (ع) پاره ی جگرش را تیرباران کردند ؛ به طوری که هنگام دفن 70 چوبه ی تیر از آن بیرون کشیدند .
ای اهل مدینه فتنه بنیان نکنید
برآل علی اینهمه عصیان نکنید
گر لاله نریزید به تابوت حسن
شرمی ز رسول تیرباران نکنید
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
🖤🖤🖤🖤
جنازه ی امام حسن (ع) را تیرباران کردند,اما بین تیر و بدن امام (ع) تابوت واسطه بود . بمیرم برای آن مظلومه ای که بین درو دیوار قرار گرفت ؛ اما بین میخ در و سینه اش هیچ واسطه ای نبود .....
اگر هفتاد تیر کین برروی تنم آید
خدا داند که با آن زخم میخ دربرابر نیست
چهل سال است می پرسی که در کوچه چه ها دیدم
اگر پاره جگر گشتم به جز از داغ مادر نیست
اگر چه دشت پر خونم ، دل و چشمت پراز خون کرد
بمیرم از برای چشم تو این طشت آخر نیست
شاعر: فدایی مازندرانی
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469
روضه حضرت زهرای مرضیه س
حاج محمود کریمی
حرفی بزن تعریف كن از اول تنهایی ات بگو
می دونی خانم یتیم بزرگ شد، به خاطر همین برا بچه هاش خیلی گریه كرد
حرفی بزن تعریف كن از اول تنهایی ات بگو
از هیچ كس برای تو مادر نمی شود
از آفتاب آن طرف شهر، از اُحد
از اشك زیر سایه كه دیگر نمی شود
از مردم از عیادتشان راستی بگو
كی گفته بود فاطمه بهتر نمی شود
باآیه آیه ی عمرت نوشته ای
بی خود مقام فاطمه كوثر نمی شود
من هیچ محض خاطر این بچه ها بمان
باشد دوباره فاطمه با سر نمی شود
باید برم، بمونم غربت تو رو ببینم
می خواهم از غمت نخورم بر زمین
ولی هر بار میرسم جلوی در نمی شود
در بسترت به چشم من انگار زینبی
آدم سه ماهه این همه لاغر نمی شود
مُحرمی گریه كن، برا چی حرف نمی زنی خانمم، نمی دونم بر چه اساسیه، یه طبیب به من گفت: فلانی چند سالته، گفتم چهل و سه سالمه، گفت: این دنده ات كه شكسته، چهل و سه روز طول میكشه تا خوب بشی، به ازای هر سال یه روز درد داری، بعد چهل روز، اگه قاعده اینه، مادر سادات باید هجده روزه بلند می شد، آره، اما این موضوع برا كسیه كه فقط دنده اش شكسته، اگه بیاد حرف بزنه یه سرفه كنه، زخم سینه باز بشه چه كنه، میاد با علی حرف بزنه، حق داره حرف نمی زنه، میاد با علی حرف بزنه یه سرفه كنه، سریع روی پیراهن یه گل سرخ ظاهر می شه، پیراهن مادر گل دار می شه، همون حرف نزنی بهتره خانمم، ، آه، حالا بیماری كه پهلوش شكسته، من نمی دونم گفتم برات یا نه، اگه كسی دنده اش از جلو بشكنه، به قفا یا سمت مخالف می تونه بخوابه، اما كسی اگه دنده اش از پهلو بشكنه، نه قفا به هیچ پهلویی نمی تونه بخوابه، آخر سر همه طبیبا به من گفتن فلانی راهی نداری باید نشسته بخوابی، اما این مادر چه طور نشسته بخوابه، چه طور تكیه بده، مادری كه بار شیشه داشته، حالا علی می آد، بیا با دست شكسته ات رو بگیر، غصه كه یكی دو تا نیست آی مادر، آخه غصه یكی دوتا نیست، الان هفتاد و پنج روزه مادر می خواد حسینش و بغل كنه نمی تونه، چه جوری می شه حسینش و بغل كنه، مهربانترین مادر دنیا فاطمه است، مهربانی این مادر با همه ی دنیا قابل قیاس نیست، عطوفت این مادر رحمت خداست، حسین می دونه مادر نمی تونه بغلش كنه، شبا می اُمد كنار مادر، یا اباعبدالله، فرق نمی كنه، همه ی بچه هاش، خودشونو دیگه تو بغل مادر نمی انداختند، می اُمد می نشست كنار مادر، یه راه داره، سرشو آروم می آورد جلو، پایین پایین، آخه بچه به گرمی دست مادر احتیاج داره، سر كه می آورد پایین، مادر آروم دست می كشید رو سرش، بعد مادر زبون می گرفت، دیگه حرف زدن مادر مثل حرف زدن قدیم نیست، آروم دست می ذاشت رو سر حسین، الهی قربونت بره، مادر، چرا اینقدر تو آشفته ای، آخه مگه تو مادر نداری، نبینم موهات آشفته است، بریم كربلا، كجا بود مادر ببینه، همین موها لابه لای چنگال شمر، یومٌ علی صدر مصطفی و یومْ علی وجه الثری ، ای حسین، لشكر كوفه را كفن كردند، حسینم بدن تو هنوز بی كفن است، به آبروی مادر سادات، هر موقع خیلی دلت شكست برا فرج آقا، دعا كن، به آبروی آقامون امیرالمؤمنین علیه السلام به بی بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها به آبروی ارباب بی كفنمون، ای خدا فرج امام زمان ما برسان، هر كسی هر حاجتی داره، رهبر عیزمون فرمودند: من حاجاتمو جمع می كنم، فاطمیه از مادرم حضرت زهرا میگیرم، هر كسی هر حاجتی داره، هر دردی داره، توی فاطمیه حاجت رواش بفرما،
مگه از من چی دیدی، كه دل از من بُریدی
چی شد از دست یارت، دامن كشیدی
تو می ری من می مونم ، گل یاس جونم
با نگاهت كشیدی، آتیش به جونم
طرف می آد سئوال می كنه، بارها شده این طوری ، می گه ، آقا من، گناه كردم، فلان اشتباه و كردم، می تونم بیام هیئت، می تونم بیام تو، ادب و ببین، گناه كرده، میاد می پرسه می شه اُمد یا نیومد، امام صادق فرمود: در هر حالی از ما رو بر نگردونید، آره بیا قدمت رو چشم من.........
@majmaozakerine
#حضرت_زهرا
دنیای بی زهرا شبیه یک سراب است
هستی بدون حضرتش نقشی بر آب است
اصلاً بدون فاطمه بودن، عذاب است
هرکس که بی زهرا شود، در اضطراب است
هرکس که شد بی فاطمه تنهاست، تنها
سرمایهی هستی فقط زهراست، زهرا
زهرا کجا و آن همه آزار، ای وای
زهرا کجا و در کجا، دیوار، ای وای
انسیه ی احمد کجا و نار، ای وای
حورا کجا و ضربه ی مسمار، ای وای
بین در و دیوار و آتش بود زهرا
با دشمنان هم در کشاکش بود زهرا
افسوس مشتی دیو و دد از او گذشتند
با ضربه ی مشت و لگد از او گذشتند
بر دست او شلاق زد، از او گذشتند
فریاد زد: "بابا مدد!" از او گذشتند
یک لحظه یاد محسنش افتاد و افتاد
یک صیحه از عمق جگر سر داد و افتاد
امیر عظیمی