eitaa logo
متن مداحی
328 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
3 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️🍃 وصیتی از امام حسن عسکری علیه السلام به شیعیان▪️🍃 🏴 عليه‌السلام ـ به شيعيان خود : شما را سفارش مى كنم به تقواى الهى و پارسايى در دينتان و كار و كوشش براى خدا و راستگويى و اداى امانت به كسى كه امانتى به شما سپرده است، نيكوكار باشد يا تبهكار. و سجده طولانى و نيكو همسايه دارى ؛ زيرا محمّد صلي الله عليه و آله براى اين امور آمده است. در ميان عشيره هايشان، نماز بخوانيد، در تشييع جنازه هايشان، شركت ورزيد، از بيمارانشان، عيادت كنيد، حقوق آنان، را بگزاريد؛ زيرا هرگاه فردى از شما در دينش، پارسا و در گفتارش، راستگو باشد و امانت را ادا كند و با مردم خوشخويى كند، گفته شود: اين شيعه است و اين، مرا شاد مى سازد. ▪️🍃از خدا پروا كنيد و مايه آراستگى ما باشيد، نه باعث ننگ و زشتى. هرگونه دوستى را براى ما جلب كنيد و هرگونه زشتى را از ما دور سازيد؛ زيرا هر خوبى كه در حقّ ما گفته شود، ما اهل آن هستيم و هر بدى كه درباره ما گفته آيد، نه چنانيم. ما را در كتاب خدا، حقّى است و با رسول خدا، خويشاونديم و خداوند، ما را پاك شمرده است و جز ما، هر كس چنين ادعايى كند، دروغگوست. خدا و مرگ را، فراوان ياد كنيد و بسيار قرآن بخوانيد و فراوان بر پيامبر صلي الله عليه و آله صلوات فرستيد؛ زيرا صلوات بر رسول خدا صلي الله عليه و آله ده ثواب دارد. آن چه را به شما سفارش كردم پاس داريد، شما را به خدا مى سپارم و بدرودتان مى گويم. 📓 منبع: «تحف‌العقول، صفحه 487
4_5807892770379008385.mp3
341.3K
علیه السلام شب غربت آقامه - شب بارون چشامه ۲ برای همین هنوزم - روضه‌ها داره ادامه ۲ گریون صاحب‌ زمونم / اشک غم میاد رو گونه‌م برا تسلیت به آقام / دوباره روضه می‌خونم فدای پیرهن سیاه تو سرت سلامت ای آقا جونم فدای اون چشای گریونت برا یتیمی تو گریونم آجرک‌الله * یابقیه‌الله ۳ سامرا رو غم گرفته - از غمش دلم گرفته ۲ رو زمین آقام غریبه - آسمونا دم گرفته ۲ علم عزا رو دوشه / آقامون سیاه می‌پوشه با لبای تشنه از زهر / تن بابا روبروشه چی می‌کِشه وقتی که می‌بینه نفس‌ نفس‌های دم آخر امام عسکری توی بستر لحظه‌ی آخر میگه وای مادر آجرک‌الله * یابقیه‌الله ۳ امشب آقا سامرایی - پیش بستر بابایی ۲ وقتی داغ بابا دیدی - شد دل تو کربلایی ۲ با خودت میگی بمیرم / زین‌العابدین چی دیده بمیرم چجوری بوسه / زد به رگ‌های بریده حسین غریب و تشنه و زخمی دست و پا می‌زد به زیر خنجر از این‌ طرف ضربه‌های قاتل از اون‌ طرف ناله‌های خواهر آجرک‌الله * یابقیه‌الله ۳ .
آنکه بر محضر شما نرسد مطمئنا که تا خدا نرسد بهتر است اینکه زیر خاک رود آن سری که به سامرا نرسد عطرِ سرداب را نفهمیده آنکه بر "سُرَّ مَن رَا ...نرسد چشم بر خاکِ آن اگر بکشیم آسمان هم به گَردِ ما نرسد سامرا رفته‌ها به من گفتند هیچ جایی به کربلا نرسد از کفن کردنی دوباره بخوان تا که روضه به بوریا نرسد با حسینیم با حسن هستیم ما گدای دو یاحسن هستیم نام ما را که از قدیم نوشت از گدایانِ این حریم نوشت تا خدا حال و روز ما را دید بعدِ نام حسن کریم نوشت تاکه پیشِ تو درد دل کردیم نام ما را خدا کلیم نوشت دلِ ما را اسیر کرد آنکه بال جبریل را گلیم نوشت رفته بودیم مشهد و آقا بازهم روزیِ عظیم نوشت سامرا واجبیم ، امام رضا نه کبوتر که یا کریم نوشت با حسینیم با حسن هستیم ما گدای دو یاحسن هستیم این طرف صحن صاحب کرم است آن طرف یک غریب بی حرم است این طرف هرچه هست زائر هست آن طرف بی چراغ بی علم است این طرف احترام می‌بینی آن طرف ناسزا که دَم‌به‌دم است سامرا شد خراب فهمیدم چقدر روضه‌ها شبیه هم است مادری اند هر دوتا آقا موسپید است هرکه غرقِ غم است پیش‌هر دو به گریه می‌شنوی روضه‌ی پهلویی که محترم است با حسینیم با حسن هستیم ما گدایِ دو یاحسن هستیم کاش پلکت کمی تکان بخورد به زمین ورنه آسمان بخورد پسرت آمده است تا جگرت زخم کمتر از این و آن بخورد ظرفِ آبی به دستهایش تا پدر آبی نفس زنان بخورد می‌خورد ظرف هِی به دندانت چه کند آب نیمه جان بخورد خوب شد کودکت ندیده لبت ضربه از چوبِ خیزران بخورد روی پیشانی‌ات فقط چین است آه اگر سنگ بی امان بخورد عمه مانده است زیر هر ضربه که مبادا به دختران بخورد دختران تشنه‌اند و با خنده لقمه‌ی خویش را سنان بخورد با حسینیم با حسن هستیم ما گدای دو یاحسن هستیم 🌳🌳🌳🌳
سامرا در دل خود داغ فراوان دارد هر شبش منظره شام غریبان دارد با خودش ماتم آن خانه و زندان دارد یک طرف خاطره گنبد ویران دارد سامرا شهر عجیبی ست خدا می داند سامرا مهد غریبی ست خدا می داند تو کریمی و به پیش تو جهان مفلس بود شد طلا از نفست هر که ز جنس مس بود حج تو دیدن رخسار گل نرگس بود پرورش یافته ات ماه دو صد مجلس بود قسمت این بود جهان تار و مه آلود شود بعد تو منتظر مهدی موعود شود عاشقی جلوه ی خود را ز تب و تاب تو یافت سامرا رونق از آن خانه و سرداب تو یافت خویش را جلوه گر آن گهر ناب تو یافت اربعین شور دگر از سخن ناب تو یافت سومین ابن رضای حرم ساداتی تشنه کامان مصیبت زده را میقاتی قصه آنجاست که این دهر می ناب نداشت از شب تیره این شهر که مهتاب نداشت کوه هم حجم غریبی تو را تاب نداشت قصه می رفت به آنجا که حرم آب نداشت روضه می خواند و گریزی به لب عطشان داشت می شد آغاز ولی عمر کمش پایان داشت _____________________
برای دسترسی مطالب مولودی از هشتک استفاده کنید👇👇 # 🔹🔹🔹🔹🔹 ➖➖➖➖➖➖ برای دسترسی آسان روی هشتک مورد نظرتون اشاره کنید ومطلب مورد نظر را انتخاب کنید ⏫⏫⏫⏫⏫⏫⏫⏫ هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید واز متن وصیت بهره مند شوید برای دسترسی آسان روی هشتک مورد نظرتون اشاره کنید ومطلب مورد نظر را انتخاب کنید