eitaa logo
متن مداحی
328 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
3 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ پاینده اگر جلال قربان و غدیر تابنده وگر جمال قربان و غدیر @hosenih میلاد تو نازیم! که در بین دو عید شد حلقه‌ی اتّصال قربان و غدیر ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بر آسمان، هلال محرّم چه دیدنی است! یک خنجر و دل همه عالم چه دیدنی است! مه در محاق خیمه زده، مهر در شفق افلاکیان به هیأت ماتم چه دیدنی است! @hosenih انجم به روضه‌خوانی عیّوق تشنه‌اند زهره شده است مشتری غم، چه دیدنی است! چون نوح، هود و صالح و آدم به نوحه‌اند این حلقه را نگینی خاتم چه دیدنی است! در سیل اشک، یونس و یوسف به موج آه این قعر چاه و آن به دل یم چه دیدنی است! شور نوای موسی عمران شنیدنی شال عزای عیسی مریم چه دیدنی است! سرخ است دیدگان سیاه و سفید خلق یک‌رنگی سلاله‌ی آدم چه دیدنی است! با ، بیا و بخوان شعر «باز این چه شورش است‌» به عالم؟ چه دیدنی است!! ذی‌حجّه شد تمام و نشد حجّ وی تمام اتمام حجّ او به محرّم چه دیدنی است!! @hosenih میدان جنگ، مروه‌؛ خیام حرم، صفا خود کعبه و شریعه چو زمزم چه دیدنی است!! بر جنّت رضایت او دست یافت حُرّ بگْذشتن از بهشت و جهنّم چه دیدنی است!! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ماه جانان شده باید ز سر و جان گذری بر تو نفرین گر از این مسئله آسان گذری آسمان آه بکش ، نعره بزن ، اشک ببار ای زمین خاک به سر کن که ز سامان گذری گل ، گریبان بدر از محنت هفتادو دوگل و تو ای خار نبینم ز مغیلان گذری آب ای آب دگر بیش سفارش نکنم میزبانی ، نکند دیر به مهمان گذری سنگ خارا ،نشود سنگ جفا پیشه شوی تا که بر سجده گه شاه شهیدان گذری و تو ای باد در این بزم حواست باشد نکند سر زده از پرده نشینان گذری حرف افتاده دگر اشک خدا در آمد وای گر سالم از این روضه ی جانان گذری بار اول نبود ، دفعه ی آخر هم نیست کاینهمه شور ز غوغای حسین بن علی ست @hosenih هر که دارد هوس کرببلا گوش کند جز حسین هر چه به سر داشت فراموش کند رو به سر منزل معشوق رود حضرت عشق می شود تشنه که تا جام بلا نوش کند یک علی در برخود وان دگری درآغوش می رود تا که بنا مرقد شش گوش کند آخر آن خاک چه دارد که پس زائر او صاحب کعبه خودش نغمه ی چاووش کند همه جا ذکر حسین از نفس فاطمه است مدعی را چه به این ذکر که خاموش کند صحبت پیرهن مشکی ما نیست ، غمت کعبه را تا ابدالدهر سیه پوش کند یک سفر کرببلا برده و آرامم کن طفل درمانده فقط میل به آغوش کند در همان کرببلایی که به من دادی جان میهمانم کن و این جان مرا بازستان @hosenih غیر ارباب که داند که غم نوکر چیست کربلا دیده فقط پی ببرد محشر چیست یا حسین پرده بینداز که معلوم شود برزخ بین گل یاس و نیلوفر چیست بین تیر سه پر و آب مُرَدَد ماندیم سهم از شیر گرفته شدن اصغر چیست در مناجات ندیدند به کس زُل بزنی سر تسبیح کف دست تو و اکبر چیست هضم این مسئله سنگین شده بر ما مددی آخر این قصه ی غارت شدن معجر چیست رقص سر نیزه شنیدیم ولی فاش بگو در بر خواهر تو ، قصه ی رقص سر چیست چند روزیست که سرگرم رقیه هستی سر نهادن به روی دامن این دختر چیست تا که آن قاتل خونخوار تو مُکنت گیرد طفل شیرین دهنت بعد تو لکنت گیرد @hosenih درحرم قحطی آب است خدارحم کند حال اطفال خراب است خدا رحم کند آنکه این خیمه به آن خیمه سراسیمه دود به گمانم که رباب است خدا رحم کند هدف این است که بر خاک رسد زانویی که به زینب چو رکاب است خدا رحم کند ز حرم جمع شده زیور و خلخال ، فقط دختری مانده که خواب است خدارحم کند تیغ کز عهده ی حلقوم تو بر می آمد چه نیازی به طناب است خدا رحم کند به همان چادر پر وصله و خاکی سوگند صحبت کشف حجاب است خدا رحم کند کربلا با همه ی داغ فقط یک بغض است گریه اش بزم شراب است خدا رحم کند با نقاب آمده ها دعوی قتلت دارند وای و صد وای از آنانکه ز تو بیزارند @hosenih حیف ازاین شاه که جولانگه شمشیر شود حیف از آن سینه که آرامگه تیر شود بخدا بعد چهل مرتبه خطبه خواندن حیف ، از آیه ی تطهیر که تکفیر شود وضع هر بیشه ی بی شیر به هم می ریزد بعد عباس ، عدو گرد حرم شیر شود رفته بودی سر جسم پسرت برگردی چه کسی طی چنین فاصله ای پیر شود به تلظی برسد ، کار تمام است حسین نکند اصغر تو کشته ی تاخیر شود آنکه با وعده ی سوغات به طفلش اینجاست پی آنست که با طفل تو درگیر شود تا وجب در وجب این خاک به سهمش برسد تیغ داند که چسان جسم تو تکثیر شود با وجودی که به انگشت تو تنگ است حسین وه چه انگشتر دست تو قشنگ است حسین ادامه شعر در پست بعدی👇👇
🏴 اشعار من ندانم چه حساب است، بیا برگردیم که دلم در تب و تاب است؛ بیا برگردیم نام این دشت زد آتش به غم آباد دلم این چه خاک است؟ چه آب است؟ بیا برگردیم جلوه ی روی تو در مردمک چشم من است تا که این عکس به قاب است، بیا برگردیم نکند بی تو از این معرکه برگردم من هجر، سرگرم شتاب است، بیا برگردیم بین اینان که ز صخره دلشان سنگ تر است سنگ بر آینه باب است، بیا برگردیم ما همه تشنه ی دیدار تو و طرح عطش نقشه اش نقش بر آب است، بیا یرگردیم دخترت چشم به من دارد و گوید: عمّه تا عمو پا به رکاب است، بیا برگردیم دوش در گوش دلم خواند رفیقی بیتی با ردیفی که چه ناب است: بیا برگردیم طاقت تیر ندارد گلوی اصغر تو تا در آغوش رباب است، بیا برگردیم 🔸شاعر: