eitaa logo
متن مداحی
328 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
3 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
. امشب همه عالم به غم نشسته واویلا واویلا قلب تمام شیعیان شکسته. واویلا واویلا دشمن تو را آورده از مدینه. واویلا واویلا کشته تو را مولا به زهر کینه واویلا واویلا دشمن بی دین تووحشیانه واویلا واویلا برده ترا از خانه ات شبانه. واویلا واویلا این غم تورامولا نموده آبت. واویلا واویلا بردند تو را در مجلس شرابت واویلا واویلا در بزم می مولا شدی پریشان. واویلا واویلا یاد لب خونین و چوب خزران. واویلا واویلا ازداغ تو امشب به شورو شینم. واویلا واویلا آقا به یاد زینب و حسینم واویلا واویلا از داغ تو ریزم سرشک دیده. واویلا واویلا یاد توو حسین سر بریده واویلا واویلا زهر جفا زدبردلت شراره. واویلا واویلا اما نشدجسم تو پاره پاره. واویلا واویلا مظلوم چون حسین کسی ندیده واویلا واویلا شد پیکر جدت به خون تپیده واویلا واویلا گل وجودت را ز شاخه چیدند. واویلا واویلا اما سر جدت حسین بریدند واویلا واویلا پیکر پاکت روی دوش یاران واویلا واویلا جسم حسین پامال سم اسبان واویلا واویلا زخم تو با زخم زبان نمک خورد واویلا واویلا زینب کنار قتلگه کتک خورد. واویلا واویلا .
. خدای من فاطمه ام رفته از این دنیا از این جهان رفته سوی عقبا منتظر دیدن او طاها غیر از غم و ماتم ندیده ام از داغ فاطمه خمیده ام در خانه ی بی او نشسته و عزادار یاس شهیده ام آه و واویلتا ،واویلتا(۴) خدای من فاطمه ای که بوده پابستم در طول عمرم همه ی هستم رفته گل پیمبر از دستم شهیده شد یار غریب من غم شده بی زهرا نصیب من پرپر شده ازکینه گل من رفته دیگر صبر و شکیب من آه و واویلتا، واویلتا خدای من دختر با وفای پیغمبر زظلم و کین دشمن کافر به پشت درب خانه شد پرپر بوده عمری را در کنار من مایه ی فخر و اقتدار من از سوز داغش پشت من شکست خزان شده بی او بهار من آه و واویلتا، واویلتا خدای من به یاد فاطمه زنم فریاد همسر من کشته شد از بیداد زظلم و کینه بر زمین افتاد ماتم سرا گشته خانه ی من پرپر شد گل از گلخانه من در کنار حسین و مجتبی سوزد از غمش دردانه ی من آه و واویلتا، واویلتا ۹۹ .
. مدینه امشب دوباره غرق شادی و شور است خانه ی هادی امشب بسان وادی طور است عسکری آمد تمام هستی گلشن شدامشب چشمان هادی از دیدن او روشن شد امشب نور خدا جلوه‌گر آمد نخل ولا پرثمر آمد دوم حسن امشب به دنیا از نسب پیمبر آمد خوش آمدی ابا محمد (۲) غنچه ای از بستان ولایت گشته شکوفا این غنچه گشته در بین عالم محو تماشا امام امت مایه ی رحمت از ره رسیده فاطمه سیرت چون‌گل هادی کسی ندیده ای شیعیان با ولایت کرده خدا لطف و عنایت سرزده از مدینه امشب یازدهمین شمس هدایت خوش آمدی ابامحمد دوم حسن در خانه ی هادی آمد به دنیا امشب به جنت شاد از قدومش گردیده زهرا آمده بهر شیعه در عالم هدیه ای از رب در آسمان ولایت امشب سرزده کوکب او هدیه ی حی مبین است در بحردین در ثمین است نور دو چشم هادی دین بر شیعیان حبل المتین است خوش آمدی ابامحمد گشته بپا در تمام عالم جشن هم عهدی آمد به دنیا از لطف خالق بابای مهدی مادر ببوسد با شور وشادی روی چو ماهش شادان و مسرور هادی شدامشب محو نگاهش خورشید دین گشته هویدا روشن شده تمام دنیا از مقدم عسکری گشته شادان دل اهل تولا خوش آمدی ابامحمد امشب رود دل گه سامراگه شهر مدینه افتاده یاد امام بی مثل و بی قرینه دوم حسن چون زهرای اطهر خیر کثیر است در کرم و جود و درسخاوت او بی نظیراست سامره اش بهشت شیعه است مهرش به هر سرشت شیعه است ولایت ابا محمد عجین به سرنوشت شیعه است خوش آمدی ابامحمد ای یادگار حیدر کرار ابا محمد از کودکی بر توام گرفتار ابا محمد بر ملک دین خدای یکتا تو شهریاری بر شیعه تا حشر هم اعتباری هم افتخاری بر شیعه ی حیدر نوید است شادی نمایید روز عید است زیر قدمهاش گل بریزید میلاد عشق است و امید است خوش آمدی ابامحمد
شام غریبان علی ای شیعیان امشب بود خونین جگر از سوز و داغ مرتضی زینب بود ذکر همه عالم شده واغربتا واویلتا واویلتا واویلتا۲ شام غریبان علی خون گریه میکند حسن درکنار حسن ،حسین سوزداز این رنج و محن در کنار قبر بابای مظلومش گشته غوغا واویلتا واویلتا ۲ شام غریبان علی سوزد دل نور دو عین هم ناله ی با زینبش میسوزد و گرید حسین در کنار قبر پدر با پدرش دارد نجوا واویلتا واویلتا ۲ شام غریبان علی از دیده ها ریزد گلاب از سوز داغ مرتضی دلهای عاشقان کباب در کنار قبر علی برپا شده بزم عزا واویلتا واویلتا ۲ شام غریبان علی افتاده‌اند یاد حیدر یاد غریبی علی، یاد مدینه و مادر حسن وحسین و زینب وکلثومش گشته تنها واویلتا واویلتا ۲ شام غریبان علی خون گریه میکند حسین در کنار برادرش سوزد امام عالمین عباس او چون زینبش گرید در این بزم عزا واویلتا واویلتا ۲
۲ آمده زائر رسول الله از کنار قبور آل الله زائر مکه است و بیت الله شده لبریز عشق با حسنات بر گل روی زائرش صلوات آمده از کنار بیت خدا داشته او همیشه حال دعا خورده از آب زمزم، آب بقاء او گرفته ز حق همه حاجات بر گل روی زائرش صلوات آمده از کنار پیغمبر شده غرق ولایت حیدر ز ولای علی زده ساغر چه بگویم ز بهترین کلمات بر گل روی زائرش صلوات او زیارت نموده بیت خدا دگر از رنج و غصه گشته رها دگر از او خدا بگشته رضا دیده از آل احمدی جلوات بر گل روی زائرش صلوات قدر او گشته در مدینه رفیع در کنار قبور و خاک بقیع گشته اند بر او ائمه شفیع لطف آنها به دین بداده حیات بر گل روی زائرش صلوات دگر از بند غم شده آزاد دیده قبر مطهر سجاد در کنار بقیع زده فریاد از نبی و حسن گرفته برات بر گل روی زائرش صلوات دیده قبر امام صادق را قبر باقر شمس حقایق را مجتبی آن امام لایق را همه باشند به شیعه باب نجات به گل روی زائرش صلوات یک طرف دیده قبر پیغمبر که بگشته مدینه را زیور یک طرف بی چراغ و بی اختر چه بگویم از این همه ظلمات به گل روی زائرش صلوات در مدینه بدیده غربت را دشمن دین شکسته حرمت را خاکی از کین بدیده تربت را سوخت، آتش گرفت در دفعات به گل روی زائرش صلوات گشت اما ندید قبر زهرا را نکرد زیارت، دخت طاها را در دلش نهاده کوه غم ها را یاد آن دختر فرشته صفات به گل روی زائرش صلوات یاد غم های دخت پیغمبر یاد اشک و غریبی حیدر گریه ها کرد و ریخت اشک بصر یاد آن دختر نبی مرآت به گل روی زائرش صلوات آمده، دل مدینه جا مانده بر لب زائرش نوا مانده یاد آن سوز و گریه ها مانده سوخت قلبش از آن همه نغمات به گل روی زائرش صلوات @atabataleyatmajma
۲ آمده زائر رسول الله از کنار قبور آل الله زائر مکه است و بیت الله شده لبریز عشق با حسنات بر گل روی زائرش صلوات آمده از کنار بیت خدا داشته او همیشه حال دعا خورده از آب زمزم، آب بقاء او گرفته ز حق همه حاجات بر گل روی زائرش صلوات آمده از کنار پیغمبر شده غرق ولایت حیدر ز ولای علی زده ساغر چه بگویم ز بهترین کلمات بر گل روی زائرش صلوات او زیارت نموده بیت خدا دگر از رنج و غصه گشته رها دگر از او خدا بگشته رضا دیده از آل احمدی جلوات بر گل روی زائرش صلوات قدر او گشته در مدینه رفیع در کنار قبور و خاک بقیع گشته اند بر او ائمه شفیع لطف آنها به دین بداده حیات بر گل روی زائرش صلوات دگر از بند غم شده آزاد دیده قبر مطهر سجاد در کنار بقیع زده فریاد از نبی و حسن گرفته برات بر گل روی زائرش صلوات دیده قبر امام صادق را قبر باقر شمس حقایق را مجتبی آن امام لایق را همه باشند به شیعه باب نجات به گل روی زائرش صلوات یک طرف دیده قبر پیغمبر که بگشته مدینه را زیور یک طرف بی چراغ و بی اختر چه بگویم از این همه ظلمات به گل روی زائرش صلوات در مدینه بدیده غربت را دشمن دین شکسته حرمت را خاکی از کین بدیده تربت را سوخت، آتش گرفت در دفعات به گل روی زائرش صلوات گشت اما ندید قبر زهرا را نکرد زیارت، دخت طاها را در دلش نهاده کوه غم ها را یاد آن دختر فرشته صفات به گل روی زائرش صلوات یاد غم های دخت پیغمبر یاد اشک و غریبی حیدر گریه ها کرد و ریخت اشک بصر یاد آن دختر نبی مرآت به گل روی زائرش صلوات آمده، دل مدینه جا مانده بر لب زائرش نوا مانده یاد آن سوز و گریه ها مانده سوخت قلبش از آن همه نغمات به گل روی زائرش صلوات @atabataleyatmajma
. خوش آمدی در کنج این خرابه پدر جان پدر جان دلم ز رویت سرت کبابه پدر جان پدر جان خوش آمدی تنگه دلم برایت پدر جان پدر جان به پای تو جانم شودفدایت پدر جان پدر جان جانم فدای چهره ی غمینت پدر جان پدر جان از چه شکسته ای پدر جبینت پدر جان پدر جان ای قاری خوش عطر و بوی قران پدر جان پدر جان کی زد به لبهای تو چوب خزران پدر جان پدر جان قامت من از غم شده خمیده پدر جان پدر جان کی ازستم رگهای تو بریده پدر جان پدر جان ندیده ای بابا چها کشیدم پدر جان پدر جان از دشمنت زخم زبان شنیدم پدر جانم پدر جان از ناقه تا روی زمین فتادم پدر جان پدر جان گفتم که یا زهرا برس بدادم پدر جان پدر جان آن لحظه ها با سوز و گریه هردم پدر جان پدر جان یا ابتا یاد مدینه کردم پدر جان پدر جان زجر آمد و ظلم و ستم فزون کرد پدر جان پدر جان با زدن من دل عمه خون کرد پدر جان پدر جان بر صورتم چون فاطمه نشانه است پدر جان پدر جان بر پیکرم نشان تازیانه است پدر جان پدر جان من خسته ام دیگر ز زندگانی پدر جان پدر جان بهار من بی تو شده خزانی پدر جان پدر جان داغ تو ای پدر نموده پیرم پدر جان پدر جان دعا نما دیگر پدر بمیرم پدر جان پدر جان ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
1. آخر ذی الحجه.mp3
956.2K
( سبک چو گیسوی تو من ) در آخرذالحجه دلم گشته پُر از غم افتاده دلم ، یاد حسین ، داغ محرم (مظلوم حسین جان ) تکرار هر دل ز غمِ یوسف زهرا ، به نواشد راهی ز مدینه به سوی کرببلا شد (مظلوم حسین جان ) تکرار آنجا که بوَد مامن و ماوای شهیدان صحرای جنون ، پر شود از ناله ی طفلان (مظلوم حسین جان ) تکرار آنجا که شود ، غرق بخون، پیکر اکبر بُبریده شود حنجر خشکِ علی اصغر (مظلوم حسین جان ) تکرار آنجا که وزد ، از دل خاک عطر گل یاس افتد به روی ، خاک زمین دستای عباس (مظلوم حسین جان ) تکرار آنجا که زنند آتش کینه به خیامش بُبریده شود حنجرو پُرخون لب وکامش (مظلوم حسین جان ) تکرار آنجا که کُند ،گریه ز غم زینب کبرا بیندچو حسین ، غرق بخون در دل صحرا (مظلوم حسین جان ) تکرار آنجا که به طفلان بزنند سیلی یِ کینه نیلی بشود ، رنگ رخِ ماهِ مدینه (مظلوم حسین جان ) تکرار
بابای من خوش آمدی به محفلم بابا داغ تو گشته مشکلم بابا با تو کنم راز دلم بابا بر خرابه نشین تو سر زدی در محفل من با سر آمدی ای مهربان بابای خوب من گوشه ی خرابه خوش آمدی مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من دیدم که بشکسته جبین تو ناله و سوز پر طنین تو گریه ی خواهر حزین تو دیدم که دشمن سوی تو دوید شمر بی دین را خنجرش کشید از ظلم و کینه بین قتلگه رأس پاک تو از قفا برید مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من نبودی از رو ناقه افتادم کس نرسید آن جا به فریادم دیدم که من در دام صیادم بابا زجر دون سویم آمده نگفت این از تبار احمده از کینه و ظلم و ستمگری بر دخترت تازیانه زده مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من نبودی بابا دل من خون شد ظلم و ستم ز دشمن افزون شد صورت من ز کینه گلگون شد خسته ام دیگر من از این سفر داغ تو بر جانم زده شرر خسته ام از خود جان زینبت بابا به همراهت مرا ببر مولاتی یا رقیه الحسین۴
. از نسل پاک مرتضایی دخت شه کرب و بلایی تو شمع جمع عالمینی تمام هست زینبینی نور دو دیده ی حسینی مظلومه ی عالم رقیه۳ ای نوه ی شاه ولایت جان همه عالم فدایت آیینه ی زهرا نمایی سر تا به پا جود و سخایی پیغمبر کرب و بلایی مظلومه ی عالم رقیه۳ حضرت طاها به تو نازد حیدر و زهرا به تو نازد کعبه ی دل هایی رقیه تالی زهرایی رقیه عزیز بابایی رقیه مظلومه ی عالم رقیه۳ از لطف تو مهمانت هستم شرمنده ی احسانت هستم رقیه جان گر روسیاهم آمده ام بر تو پناهم از کرمت نما نگاهم مظلومه ی عالم رقیه۳ جنت شیعه حرم توست شامل عالم کرم توست ای صاحب جود و کرامت باب الحوائج گشته نامت بنشسته بر سفره ی عامت مظلومه ی عالم رقیه۳ امشب دلم در تب و تابه رفته ز غم کنج خرابه از دشمنان چه ها کشیدی زخم زبان ها می شنیدی غربت بابا را بدیدی مظلومه ی عالم رقیه۳ مهمان تو نور حق آمد سر پدر در طبق آمد گفتی پدر ای نور دیده خورشید در خون آرمیده که رأس پاکت را بریده مظلومه ی عالم رقیه۳ رقیه ات چه ها کشیده بنگر پدر قدم خمیده دشمن قرآن ظالمانه از جور و کینه وحشیانه می زد مرا با تازیانه مظلومه ی عالم رقیه۳ دیدم زدند آتش به خیمه دیدم سرت بر روی نیزه بودی پدر تنها حبیبم بی تو پدر غم شد نصیبم رفته دگر صبر و شکیبم مظلومه ی عالم رقیه۳ بابا امان از مردم شام سنگ می زدند بر ما ز هر بام دیدم پدر کینه ی عدوان تشت زر و قاری قرآن می زد تو را با چوب خزران مظلومه ی عالم رقیه۳ .
‍ 🌹 🌹 🌹 💫💫💫💫💫💫💫💫 یثرب دوباره گشته است پر ز شور و شادی گوید با شوروبا شعف نکته‌ای منادی گلی زگلزار دین ز لطف حق واشده نور خدا ساجدین بنگر که بابا شده حضرت باقر مدد(۴) در آسمان دین حق ماهی گشته ظاهر عالم هستی روشن از شمس روی باقر ماه منور رسید گل معطر رسید باقر گل فاطمه ز نسل حیدر رسید حضرت باقر مدد(۴) مدینه امشب پرشداز نور حی سرمد از مقدم پنجم ولی دومین محمد پیچیده عطرجنان زیبا گلی شد عیان ز مقدم پاک او صفاگرفته جهان حضرت باقر مدد(۴) امشب در عالم زدقدم پنجمین مه دین معنی آیات مبین نور و فجر و یاسین پنجم گل عصمت است سرتابپا رحمت است نام گل ساجدین بر شیعیان عزت است حضرت باقر مدد(۴) باشد برحسن نورعین این گل ولایت تمام هستی حسین پا به سر عنایت پیچیده هر جا خبر داده ولایت ثمر برساجدین هدیه ای داده خدا گل پسر حضرت باقر مدد(۴) فاطمه ی بنت حسن بوسه زد برویش چارم گل باغ ولا مست عطروبویش مدینه شد غرق نور گشته چووادی طور زمقدمش هرکجا پیچیده عطر حضور حضرت باقر مدد(۴) ای باقر علم نبی عاشق تو هستم در شب میلاد بگیر از کرم تو دستم آمدم از لطف تو به درگه تو پناه عزیز آل رسول برسائلت کن نگاه حضرت باقر مدد(۴) ذره پروری از ازل بوده خلق و خویت ای پنجمین نور خدا دست من بسویت شرمنده امشب من از احسان باقر شدم از لطف خاص خدا مهمان باقر شدم حضرت باقر مدد(۴) شکرلله گردیده ام ریزه خوار خوانت در شب میلاد شما گشته میهمانت ای رهبر بی حرم من سائل این درم بر سائل روسیه لطفی نما از کرم حضرت باقر مدد(۴) کجا روم از درگهت من کسی ندارم هستی تو ازلطف خدا نور قلب زارم ای پسر فاطمه تویی همه هست من به حق مادر بگیر از کرمت دست من حضرت باقر مدد(۴) @ewwmajmamolodi
هفت حیدر روز همه شده ز غم ها شب جان حسن ز داغ او بر لب بر سر و سینه می زند زینب هفت روزه حیدر گردیده شهید نزد خدا گردیده روسپید همراه عباس و حسین او قامت زینب علی خمید واویلا واویلا واویلتا۴ هفت حیدر هفتم شاه اولیا امروز کوفه شده ماتم سرا امروز بیت علی بزم عزا امروز حسینش به تاب و در تب او از غم رسیده جان بر لب او به همراه عباس و مجتبی خون گریه میکند زینب او واویلا واویلا واویلتا۴ هفت حیدر دل حسین فاطمه بشکست کنار قبر پدرش بنشست به قبر او دخیل گریه بست شد خموش از کین شمع انجمن خون گریدحسین زین غم و محن به همراه زینب خون جگر قامت خمیده گردیده حسن واویلا واویلا واویلتا۴