#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم #روضه_مکشوف
اَبَا... مرا “خولی” به قصد کُشت میزد/
این “حرمله” بر صورتم با مُشت میزد/
یک بار بین دو حرامی گیر کردم… /
“زجر” از جلو میزد “سنان” از پُشت میزد…/
از بس لگد زد “شمر” پهلویم شکسته…/
از ضرب سنگین کنج ابرویم شکسته/
از دست سنگین دستها دستم کبود است/
مُشت عدو سنگین تر از ضرب عمود است/
بابا اگر کرده وَرَم زیرِ دو چشمم/
این یادگارِ مَردُم آل یهود است/
بابا هر آنکس که رسید از رَه مرا زد…/
از پشت من را یک یهودی بی هوا زد /
آیینه ی لبهای خندانم شکسته/
خیلی دلِ زار و پریشانم شکسته/
پهلو شکسته,پا شکسته,سر شکسته/
مانند دندان تو دندانم شکسته/
بر صورتم جای ردِ انگشت افتاد…/
دندان شیری اَم به ضرب مُشت افتاد/
مانند زهرا مادرت قامت کمانم/
در سومین سالِ بهارم در خزانم/
دختر لطیف و استخوانش هم لطیف است/
له شد به زیر دست و پاها استخوانم/
قهر است گویا با لبانم خنده هایم…/
از بس کُتَک خوردم شکسته دنده هایم/
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#مدح
شکر خدا دم همه دم اهل بکائیم
در دل ما بوده فقط جای رقیه
گرچه همه قطره اشکیم ولیکن
گمشده در سینه دریای رقیه
تا به خدا برده دل غرق جنون را
جاده ی عشقی قدمهای رقیه
روز قیامت ز جهنم نهراسیم
اهل بهشتیم به امضای رقیه
پشت درِ میکده اش کاسه بدستیم
ما حیدری باده مینای رقیه
بد مستی ما چیز دگر نیست به والله
جز نوکری خانه ی بابای رقیه
ما سینه زنانش همه اقبال بلندیم
زیر علم محشرِ بالای رقیه
#محمد_حبیب_زاده ۹۹/۶/۱
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#اربعین
#غزل
از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه
از کاروان جا ماندم اما از سپاهت نه
حالا که بین زائرانت نیستم ، آیا
بیرون شدم از سایه ی مهر و پناهت؟ نه
نوکر در این خانه باشد آبرو دارد
فرق است بین رو سفید و رو سیاهت؟ نه
نام مرا بنویس بین اربعینی ها
من دل به راهت دادم آقا پا به راهت نه
امسال نذر دخترت بودم که جاماندم
من با رقیه جان تو دارم شباهت! نه
.
.
.
ام ابیهای حسین ، ای وارث زهرا
اشک است سهم چشم های بی گناهت؟ نه
دندان شکسته ، گوش پاره ، چشم های تار
یک جای سالم مانده روی ، روی ماهت؟ نه
اشک تمام زائران کربلا هرگز
آیا برابر میشود با سوز آهت؟ نه
من مثل تو جا ماندم اما خوب میدانم
از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه
#احمد_ایرانی_نسب
.
#گودال
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#به_سمت_گودال
#کربلایی_مرتضی_خادمی
#لطمه_زنی
🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹
به سمتگودال از خیمه دویدم من
شمر جلو تر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدم من
یه گوشه ی گودال مادر و دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدم من
صدا زدی من رو خودم شنیدم من
صدای رگ هات بود دیر رسیدم من
میونگودال پاره پاره بود تنت
میونگودال پیرمردا زدنت
میونگودال شده پامال بدنت
میونگودال
چی به سرت آوردن
پیراهنت رو بردن
تا که تو رفتی داداش
مارو همش آزوردن
به دورمون چرخیدن
جلو سرت رقصیدن
جای ابالفضل خالی
به اشکامون خندیدن
برادر عمرم سر اومد
برادر نوحه گر اومد
برادر معجر زینب
برادر از این در اومد
برادر
بزم شراب و کنج خرابه
رو دست من ببین هنوز طنابه
رقیه میگفت عمه عزیزی
کجا برم با این مریضی من کنیزی
عمتی المظلومه
قلوبنا محزونه
عمه جانم
عمه جان قد کمانم
[عمه جان دست نگهدار بهم میریزد
مو که کم شد بسیار بهم میریزد
شانه ام گم شد و سنجاق سرم را بردن
حق بده موی سرم این بار بهم میریزد
چه ببافی چه نبافی همه اش سوخته است
هر چه سعی هم کنی انگار بهممیریزد
چادری را که عمو داد به من دزدیدن
من ک از این همه آزار بهم میریزد
من اگر خم شدم آب شدم پیر شدم
دل من در پس بازار بهم میریزد
آب و آینه بیارید پدرم آمده است
آخ خستس ک از راه سفر اومده است
عشقم این بود که از دور تماشات کنم
آمدی تا که تورا باز مباهات کنم
بابا چشم بد دور دوبار بغلت کردم من
بابا از عمه بپرسم ک چه خیرات کنم
نرو تا من نروم در وسط لشگر شام
زیر پاها وسط معرکه پیدات کنم
راستی پاره شده پیراهنم در بازار
باید از چشم بد امروز مراعات کنم
وقت برگشتن از این شهر فقط فکری کن
من چه کاری در دواره ی ساعات کنم
همه جا پر شده انگشتر تو گم شده است
تو خبر دار شدی دختر تو گم شده است
حرف حق زد چقد نیزه به خوردش دادن
آب میخواست سر نیزه به خوردش دادن
حرف حق زد دهنش را پر خون کرد سنان
نیزه در حلق حسین کرد و در آورد سنان]
...........
🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶
#کربلایی_مرتضی_خادمی
👇
.
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#شهادت
#اسارت
#غزل
پر از اشکم پر از شوقم پر از دردم پر از آهم
من امشب هیچ کس را غیر بابایم نمی خواهم
من آن گنجم که در ویرانه ای کردند مستورم
منم یاقوت سرخی که نگینِ خاتمِ شاهم
به آتش می کشم این شهر را با آه سوزانم
پدر جان سربلندت می کنم با عمر کوتاهم
تنت در بین گودال و سرت کنج تنور افتاد
بیا آغوش من ای یوسف افتاده در چاهم
کجا بودی که همراهت عمویم را نیاوردی
دلم می خواست برگردید بالای سرم با هم
به دستم سلسله دارم به پایم آبله دارم
بغل کن دخترت را خسته ام من،خسته از راهم
برای خود نمی نالم، به حال عمه می سوزم
اگر چه زخم دارم،درد را راندم زِ درگاهم
شبی از ناقه افتادم بماند که چه شد اما
دگر پاهای من بابا نمی آیند همراهم...
#مجتبی_شکریان
.
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#اول_مجلسی
#غزل
ثابت شده به گریه کنان منورش..
عزت فقط برای حسین است و نوکرش
طبق حدیث هرکه دراین داغ گریه کرد
آقا نشسته است دوزانو برابرش
آهی ز دل کشیدم و گریه حساب کرد
ریز و درشت ثبت شده بین دفترش
از پرچم عزای حسین دل نمیکنم
گوهر شناس چشم نپوشد ز گوهرش
من خاک بر سرم اگر این خاک کربلاست
هرکس که خاک پاش نشد خاک بر سرش
آن منبری که وقف عزای حسین نیست
چوب است چوب خشک نخوانید منبرش..
تا نقد هست فکر نسیه نمیکنم
اول ز چای روضه بخور بعد کوثرش
منت سرمگذاشت و اینجا مرا کشاند
جایی که ایستاده دم در پیمبرش
شکر حسین میکنم آخر سپرده است
کار تمام گریه کنان را به دخترش
ما تربیت شدیم به دست رقیه اش
بیراه نیست گرکه بخوانیم مادرش
این روز ها رکوع و سجودش مصیبت است
از بس شکسته است همه جای پیکرش
4_5809818908592442175.m4a
690.4K
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شور ( زمزمه ) سوّم محرّم حضرت رقیّه سلام الله علیها سبک به سمت گودال از....
قدم بذار رویِ.... چشمِ تَرم بابا
اومدی و ویران شده حرم بابا
تو اومدی باشی بال و پرم بابا
آخه شکسته هر دوتا پرم بابا
باباحسین بابا /۴/
چه سنگینه روضهَت لبِت شده پاره
چه سنگینه روضهَم شکسته گوشواره
چه سنگینه روضهَت رویِ موهات خونه
چه سنگینه روضهَم موهام پریشونه
بابا...
چه سنگینه روضهَت تنِ تو شد ریز ریز
چه سنگینه روضهَم گفتن بهم کنیز
چه سنگینه روضهَت سرِ تو بر نیزه
چه سنگینه روضهَم بدنم میلرزه
چه سنگینه روضهَت تنور و بویِ دود
چه سنگینه روضهَم محلّهیِ یهود
چه سنگینه روضهَت ضربههایِ خنجر
چه سنگینه روضهَم آتیش گرفت معجر
چه سنگینه روضهَت عمّه برام خونده
حرفایِ عمّه جون تویِ گوشام مونده....
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدم من
دیر رسیدم من.......
#محرم #شور #زمزمه #سوم_محرم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم