eitaa logo
متن مداحی
328 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
3 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ وقتی که زیر سایه ی لطف تو بهترم وقتی از عطر سیب نگاهت معطرم وقتی قسم به حرمت چشم تو خورده ام در آسمان عشق که تنها نمی پرم @hosenih وقتی پناه برده ام از بی کسی به تو وقتی شدی پناه دلم سایه ی سرم صد بار دیده ای تو که دلتنگی مرا لبریزِ ناله هایِ برادر ، برادرم وقتی فرات چشم تو لبریز غربت است پس من بگو چگونه به رویم نیاورم دارم به حال و روز خودم گریه می کنم من زنده باشم و تو بسوزی برابرم " خواهر نمرده " پشت سرت را نگاه کن بعدش بگو به ناله ، که ای وای مادرم بغضی کبود سینه ی تنگ مرا فشرد چشمی شده است ابری و خون چشم دیگرم (ای مایه ی قرار دل بی قرار ما) من جان سالم از غم تو در نمی برم اذنم دهی به حضرت مادر قسم خودم... خنجر به کف گرفته فقط سینه می درم تو حیدری ترین _ پسر کوثری و من زهرا ترین _ مدافع بی باک این درم ای آسمان صبر و فضیلت ، امام عرش آورده ام دو تا پسرم ، ماه و اخترم @hosenih منت گذار بر سر من ، اذنشان بده تا پیش چشم های خودت پر درآورم پس رد نکن دو آهوی سر گشته ی مرا نا قابل است ، آنچه برایت می آورم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خدا کند به عشق تو خراب و دربدر شوم برای من پدر شوی ، برای تو پسر شوم یتیم هستم و اگر اسیر هم شوم بد است به فکر خواهر توأم ، مخواه دردسر شوم @hosenih دوباره پای قنفذی به شعر وا شده عمو ... اجازه می دهی کمی ، برایتان سپر شوم؟ سه شعبه هاوسنگ ها،سنان وتیغ و کعب نی به روضه ی من آمده ، غریب و خونجگر شوم اگر چه کودکم ولی ، خدا کند که قبل تو بریده تر ، بریده سر ، بریده بال و پر شوم نه هجده را نخواستم ، به داغ مادرت قسم خدا کند که هفت سال ، شهید زودتر شوم منم شبیه قاسمم - چه می شود عسل که نه زبان بریزم و کمی ، برایتان شکر شوم @hosenih دراز دستی مرا ، ببخش ، قصد کرده ام ز داغ های مادرت ، کمی شکسته تر، شوم ** چه می شود ستاره ای ، کنار تو قمر شود؟ چه می شود یتیمکی ، برای تو پسر شود؟ ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یادگار از ، نفسِ پاک پیمبر دارم ذوالفقار دو دمِ حضرت حیدر دارم با تو از نکهت سیبی ، ازلی لبریزم در دلم ، رایحه ی یاسی مادر دارم @hosenih شاهِ شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان سر خوشم شادم از این که علی اکبر دارم من علی اکبری ام، حیدری ام ، مادری ام شادکامم که سه تا شعبه ی کوثر دارم گرچه دستان من از شیر جمل کوتاه است شاه زاده پسری ، جای برادر ، دارم در قد و قامت رعنای تو هفتده رکعت احمد و فاطمه و حضرت حیدر دارم حاجی کعبه ی چشمان سیاهت شده ام این چه حالیست که در لحظه ی آخر دارم عاشقم دل به دلم نیست عزیزم تو بگو با چه حالی دم رفتن دل خود بردارم ؟ روضه ی رزم تو شد مقتل جان کندن من چه قدر دور و برم روضه ی مضطر دارم رشته های تن صد پاره ی تسبیحت را می دهم قول خودم بین عبا بردارم @hosenih اینکه پشت پدر و پهلوی تو می شکند یادگاریست ، که از حادثه ی در دارم یا بنّـــیَ لعن الله بقوماً ذبـحوک یا بنّـــیَ لعن الله بقوماً قـتلوک ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به جان حسرتت را قمر می برد ...‌.و داغ تو را بر جگر می برد هر آن کس به شوق تو شوریده شد کجا جان سالم ، به در می برد ؟ @hosenih چه حُسنی به چشمت خدا داده که دل از راه و از رهگذر می برد چنان خوب و خوش محضری که حسین تو را با خودش ، هر سفر می برد همیشه ، کنار تو ای مهربان در آرام کامل ، به سر می برد بخواهد اگر هم ، بتی بشکند به دوش تو ، حتما تبر می برد (ابوفاضل آمد) نفس حبس هیس دل از دشمنت ، این خبر می برد به میدان بچرخ و بزن سر ، که ارث همیشه پسر ، از پدر می برد چه شهدی کلام تو دارد ، مگر ؟ چه اندازه شربت ، شکر می برد همان جای ِ مُهر ِ به پیشانی ات دل از فاطمه ، آن قدر می برد... که حیدر سر سجده هایش ، قرار ز ِ رُکن و ز هِجر و حَجر می برد سرش را غلامت گرفته به دست بگویی تو هر جا ، " ببر " می برد حسودم به آن لحظه که نام تو ... به لب های خود ، محتضر می برد سقایت اگر ، کار دستان توست قضا را ، به حُسن ِ قدر می برد تو مجموع الاضدادی و یک تنه... دمت ، بار هر خیر و شر می برد @hosenih ببخشا به شاعر ، به این خسته ای که شعرش به پایان اگر می برد ... نفهمیده آنجای روضه ، که مرد دو دستش چرا ، بر کمر می برد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شام بی تو کوچه هایش را مزیّن کرده بود در گذر ها مشـعل بسیار ، روشن کرده بود مـاه ِتـابان ِ سـر تو ، بـر فـراز ِ نـیزه هـا راه پیش روی ما را خوب روشن کرده بود @hosenih ای برادر عـطر زلـفت ، کوچه های شهر را باغ لاله ، باغ سوسن ، باغ زنبق ، کرده بود خواست قلبم را بسوزاند خودت دیدی چطور؟ جامه ات را نانجیبی پست بر تن کرده بود از فـراز نیـزه ها ، دیـدی چـگونه ، بی حیــا دست های بسته ام را طوق گردن کرده بود قلب ما می سوخت از داغ تو اما ، ساربان روضه خوانی را میان راه قدغن کرده بود مشعل ِ خشم ِ یهودی زاده های ِ "قِیْنُقاع" شعله شعله ، باغ ِ آتش سهم دامن کرده بود من خودم دیدم ، چگونه هرزه ای یک لا قبا در میان خورجینش خود و جوشن کرده بود جارچی با نعره هایش ، در میان کوچه ها کوفیان ِ شام را دعوت به دیدن کرده بود آه ، آه از کل کشیدن های روی پشت بام اهل بیتت را ، غریب ِ کوی و برزن کرده بود کاتب دارالاماره ، نرخ کلـفت ها ، دقیق بر اساس سن و سال ما معیّن کرده بود @hosenih اینچنین زیـنب ، تـمام آیـه های صـبر را در کتابی سرخ ، با یادت مدوّن کرده بود مٰا بَعَدْ روحی حَبیبی ، یا اَخٰا یٰا نور ُعین مٰا رأیت ، الّاٰ جَمیلا ، مٰا رأیت ، الّاٰ حُسین ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در سفر می زدند ، ما ها را هر گذر می زدند ، ما ها را یک نفر "یا حسین" اگر می گفت صد نفر می زدند ، ما ها را @hosenih سیلی و تازیانه ها کم بود ... با سپر می زدند ، ما ها را نه به لب های تو فقط ، پای طشت زر می زدند ، ما ها را وای اگر یک نفر "علی" می گفت این قدر می زدند ، ما ها را پشت دروازه های شام ای وای یاد ِ در می زدند ، ما ها را دخترت تا تو را صدا می زد بیشتر ، می زدند ، ما ها را وسط کوچه ی یهودی ها ... در به در می زدند ، ما ها را توی خواب و به وقت بیداری بی خبر می زدند ، ما ها را @hosenih در خرابه به سیلی و شلاق تا سحر می زدند ، ما ها را ای فدای سرت ، هر چند... مستمر می زدند ، ما ها را ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بـریدند عاقـبت بال و پرم را گلـم ، برگ و برم نیلـوفرم را از اول هم دل من شور می زد به هم پاشیـد ، داغت لشکرم را @hosenih چه کاری بود آخر با تو کردند درآوردنــد ، اشــک مــادرم را ... خدا را شکر هر جا خطبه خواندم به خـوبی حفـظ کردم ، سنـگرم را خبر داری ، تو از دست شکسته که سر وا کرد ، زخم کوثرم را ؟ همین که چشم او را دور دیدند دو چــشم غیـرت ِ آب آورم را همـان مردم که روزی درک کردند همیـن کوفه ، بـرادر محضـرم را ... هـمان ها که تلمــذ کرده بودند کــلاس درس ِ گــریه آورم را ... به سنگ و چوب با نیزه شکستند کـنار خــانه ی خــولـی ، ســرم را اگر می شد که می دادم نشانت کــبودی هــای ِ روی پیـــکرم را نمانده چیزی از من ، ای بـرادر فنـا داده به غـم ، خاکـسترم را ســر نیـزه همـان بـالا کـه هــستی همان جا که شدی سایه ، سرم را @hosenih ببین دست کسی این دور و برهــا نمـی بینــی بــرادر ، مـــعجـرم را ؟ تمــام "لات هــای" شـام ، دیدند بــلور ِ اشــک ، چشمــان تـرم را ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ چه شد عزیز دلم بینمان فراق افتاد ... و آن چه را که نمی باید اتفاق افتاد ... چقدرغنچه نرگس که یک به یک پژمرد چقدر میخـک و مـریم ، کـف اتاق افتاد @hosenih نیامدی و رسید "اربــعین" و جا ماندم دلم هـوای تو کرد و دوباره طاق افتاد میان مـا و نجـف ، راه سبـز ِ مشـّایه پیاده رفتن ِ تا ، "کــربلا" فراق افتاد شب زیارتـی ِ جـدّتان ، هـمین هـفته اگـر گـذار شمــا ، در ره عــراق افتـاد ... تورا به عّمه سه ساله ، که از پدر جا ماند تورا به صورت ماهش که در محاق افتاد @hosenih همین که اذن دخول از لب تو جاری شد همینکه چشم قشنگت بر آن رواق افتاد... بخوان "زیـارت عـشق" و سلام ما برسان بگو که این دل عاشـق به اشتیـاق افتاد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نـخ دشـداشه اش از پرنیان است دو چشمش مثل ماه مهربان است زمیـن و آسمـان را ، ریـسه بستنـد ولایت عهدی ِ صاحب زمان است چه شیـرینی و شیـدایی و شهـدی چه عشقی و چه پیمانی، چه عهدی چه عـیدی ، بهتـر از عیـد قشنـگ ِ ولایـت عهــدی ِ زیـبای ِ "مهــدی" @hosenih به پا کرده خدا در عرش مجلس شمیم یاس و پونه می شود حس "ابـاصــالح " امـام عـاشقـان شـد شده مجلس پر از گل‌های نرگس کِشیده رازقی در مقدمش صف فرشتـه می زند در آسمـان دف عزیز "عسکری " امروز در عرش به سـلطانی عـالم شـد مـُشَرّف عبـٕا عمـامه اش ماننـد حیدر به منبـر مـی رود مثـل پیمـبر ولایـت عـهدی حیـدر رسیـده خـدا را شکـر بر دستان "رهبر" به رویـش ، نـور حـق تابیـده به به به چشمش "والضحی" پاشیده به به ردای ســبز و خـوشرنگ ِ امـامـت به دست مادرش ، پوشیده به به بهار آسمـان شد ، جانم ای جان منور "جمکران" شد جانم ای جان از امشب حضرت مهدی در عالم امام عاشقان شد ، جانم ای جان فـدای خـادمـان ِ رو سـپیدت فدای آن دو تا چشمی که دیدت فـدای نائبـان خـاص و عـامت فـدای "حِـلّی ُ" و شیخ مفیدت مرا شیدای خود کن با دعایت به گوشم می رسد آخر صدایت نشسته بی قرارت "شیخ طوسی" "مقـدس اردبیـلی هـا" فـدایت @hosenih دل دریـا برایـت می زنـد لک ... ستـاره میزند با مـاه چشمک ... ردای نـور ، بر تـن کـردی آقا الهـی بر تنت ، باشـد مبـارک ... چه می آید ملاحت بر تو ای جان سیادت فَرّ ُ و شوکت بر تو ای جان به کوری ِ دو چشم ِ دشمنانت چه می آید امامت بر تو ای جان ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دارم به شمیم عشق خو می گیرم از جرعه ی آسمان سبو می گیرم من آینه ام ، همیشه عادت دارم نـور صـلوات را ، وضـو می گیرم * با نیت خیر و قصد قربت صلوات تا سر برسد غروب غیبت صلوات شــادی ِ دل "ِ اُمِّ اَبیٖهــٰا " بفـرسـت بر والده ی حضرت حجت صلوات * در آینه ، عطر ماه می اندازیم روزی به رخش نگاه می اندازیم یک بار ؟ دو بار ؟ نه برای فرجش سیل ِ صلوات ، راه می اندازیم * دل های شکسته را جوان خواهد کرد سجاده ی صحن جمکران خواهد کرد ما هی صلوات می فرستیم او هم در نافله اش ، دعایمان خواهد کرد * ای جان به،فدای طاق ابروی کجش گیسوی چلیپایی او ، رج به رجش می خواهی اگر مادر او شاد شود نـذر ِ صـلوات کـن ، بـرای فـرجش * پر شده عالم همه ازعطر سیب عطر توسل ، دم ِ امن یجیب منتقم ِ کوچه و در می رسد «نـَصرُ مِـن الله وَ فَـتحٌ قَـریب» ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای چشمه ی مهتاب چه ذاتی چه جلالی آئینه ی ذاتت نگرفته است ، زوالی ای صاحب کُرسّی فقاهت نفست گرم تا روز قیامت ، دم ِ علمت متعالی @hosenih از دایره ی شبهـه و تشکیـک درآید یک ذره یقینت برسد گر به « غزالی » بی جلوه ی چشمت ، نبرد راه به جایی هم دشمن مبغوض تو،هم شیعه ی غالی ( ما افقهَ مِن جعفر ِ) دشمن سندی شد در مدح تو از ، جانب اشباح ِ رجالی ای مدرسه و منبر و محراب و مراجع افتاده به پای تو ، چنان میوه ی کالی شد صاحب فیض از دم تو جابر حیان شاگرد کلاس تو ، « ابو حمزه ثمالی » بی فیض تو علامه شدن کار محالی است ای مَشی ِ بلندت ، به جهان رو به تعالی ای پاسخ آماده ی هر پرسش دشوار در ذهن فقیهانه نمانده است سئوالی در رگ رگ هر مأذنه هر روز سه دفعه با لطف تو ، جاری شده ، آواز بلالی @hosenih باران شده سرمست تو ای ابر کرامت ای کاش ببارید ، بر این کاسه ی خالی صد شکر که در پای تو یکریز زبان ریخت طبـع ِمـن دلــسوختـه ، بـا ایـن کـر و لالـی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
. . مهمانی ِ ماه خدا ، همزاد فروردین شده ماهی که با عشق و یقین و نور عطرآگین شده ماهی‌که اول رحمت‌ودر نیمه خیر و برکت ‌است سرتاسرش آرامش‌و در روز قدسش حرکت است گرچه عبادت باعث ِ آرامش و تلطیف ماست غیر از نماز و روزه مان رزمندگی تکلیف ماست وقت جهاد ِ غیرت و روشنگری تبیین شده با مرکبی که از بصیرت عاشقانه زین شده امسال روزقدس را،چون خشم طوفان میشویم فریاد در دل مانده ی ، پیر جماران می شویم خاک دوکوهه خورده ایم ارث از هویزه برده ایم اروند سرخ فـکه ایم ، ما بی‌ شلـمچه مرده‌ایم عهدی‌که باخون بسته‌ایم هر‌لحظه‌محکم میشود با خشم ما کاخ سفید ، روزی جهنم می شود آه ای یهودی زادگان ای وحشیان بد صفت در خانه هاتان بعداز این هرگز ندارید امنیت زخمیم و همزاد جنون، ققنوس های آتشیم ... ما خاک اسرائیل را آخر به توبره می کشیم دورانتان سر آمده ، رو به افولید و سقوط فرموده قرآن از شما..._آری( لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ ) حالا که آیین یهودی مملو از خولی شده ! خون‌خوردن وخون‌ریختن تفریح معمولی شده ! چون حاج عماد مغنیه پا در دل خون می‌زنیم صبحی نه‌چندان‌دورتر برقلب صهیون می زنیم زخمی که برجا می‌گذارد شیعه زخم‌کاری است امروز روز انتقام از شب ، در این بیداری است شاید به قلب خود کمی تسکین آن غربت شدیم با انتقام خون حاج قاسم کمی راحت شویم با ذکر لعنت بر یزید بر شمر و شارون بیشتر از کشته ها پشته بسازیم و تَلی از پا و سر حتی نگاه‌ چپ بر این ، جا طالعش ناکامی است این‌‌خطه‌ که اُکراین‌نیست ،جمهوری‌اسلامی‌است « تا زنده‌ایم‌رزمنده‌ایم » سرزنده اما سینه‌چاک مابا ولایت حل شدیم ازمرگ در راهش چه‌باک؟ ما بچه های کربلای پنج و صبح خیبریم ... «انی اری الموتِ» حسین بن علی را از بریم وقتش رسیده که تأسی بر ابو مهدی کنیم با آفتاب انقلاب ، امروز هم عهدی کنیم تا ذوالفقار ِ ارتش پیر خراسانی شدیم هر یک برای خود به‌حق قاسم سلیمانی شدیم با نقطه زن ها از زمین ، از آسمان ها می خورید یکی زدید آری چه باک ، فرداش ده‌تا می خورید دارد به زودی می شود ، نَقل زمین و آسمان نابودی قوم یهود ، تیتر خبرهای جهان ... رعدیم و تل آویو را ، در نطفه ، آتش می زنیم بعدش به امید خدا ، از ریشه شخمش می زنیم باید که در میدان مین ، معبر دوباره وا کنیم این بار اما روز ماست ، تا کربلا برپا کنیم بایدکه‌رفت‌وسربه‌سر،لشکربه‌لشکر،صف‌به‌صف یک‌ لشکر ازکرب‌‌وبلا ، یک لشکر اما از نجف امروز راه قدس از ، آزاد راه کربلاست امروز لعنت بر یزید فریاد مرگ بر امریکاست ✍ .............................................