eitaa logo
متن مداحی
328 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
3 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• تو طبيب دل بيمار مني... به امید شفای همۀ درگیر با با یک گوشه نگاه حضرت علیه السلام به نفسِ کربلایی محمدحسین پویانفر •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تو طبيبِ دلِ بيمارِ مني سيد و سرور و سالارِ مني ابوفاضل مدد،ابوفاضل مدد... كودكان در حرم افروخته اند چشم اميدُ به تو دوخته اند بس كه گفتندُ عمو تشنه لبيم به خدا قلبِ مرا سوخته اند تو طبيبِ دلِ بيمارِ مني سيد و سرور و سالارِ مني ابوفاضل مدد،ابوفاضل مدد... اي به خون خفته كنون در بَرِ من داده پيغام به تو دخترِ من گر نشد آب مُيَسَّر گردد گو عمو خود به حرم برگردد تو طبيبِ دلِ بيمارِ مني سيد و سرور و سالارِ مني ابوفاضل مدد،ابوفاضل مدد... حال ُ من چون به حرم بر گردم با همان طفل برابر گردم گر بپرسد چه بگويم به جواب چون ببيند نه عمو هست نه آب تو طبيبِ دلِ بيمارِ مني سيد و سرور و سالارِ مني ابوفاضل مدد،ابوفاضل مدد... گر نخيزي تو زجا كار حسين سخت تر است من به فكر حرمم آبرويم در خطر است نيزه زار آمده ام يا تو پُر از نيزه شدي چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است تو طبيبِ دلِ بيمارِ مني سيد و سرور و سالارِ مني ابوفاضل مدد،ابوفاضل مدد... بود و اميدم مرا ياري كني سالها بهرم علمداري كني ای دریغا شد امیدم نا امید بی برادر گشتم و پشتم خمید تو طبيبِ دلِ بيمارِ مني سيد و سرور و سالارِ مني ابوفاضل مدد،ابوفاضل مدد...
‍ ⇦🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب تاسوعا محرم 97_ حاج محمد طاهری↯ *اَلسَّلامُ عَلَيکَ اَيهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ، اَلْمُطيعُ لِلَّهِِ وَلِرَسُولِهِ وَلِأَميرِالْمُؤْمِنينَ، وَالْحَسَنِ والْحُسَينِ* *چه خبرِ امشب حرمِ اباالفضل؟ ای کاش میون زائراش بودیم اونجا....* درعلقمه صدای دو مادر به تو رسید شرمندگیِ من دوبرابر به تو رسید باب الحوائجِ همه ی خیمه های من سقاییِ حریم پیمبر به تو رسید *یه عمریه منتظرم بودم به من بگی داداش،چه موقعیِ هم به من گفتی....* من تشنه دوباره برادر شنیدنم حالا صدا بزن که برادر به تو رسید ازدست دادن تو مرا ورشکست کرد باشد ولی شفاعت محشر به تو رسید *یک مرتبه کنار بدن عباس پیر شد...." لمّا قُتل العبّاس، بانَ الانکسارُ فِی وجهِ الحُسین علیه السلام"....* پشت و پناهِ یکی ودو روز من،نه یک جبل الرحمه از برابر من رفت بس که بلند است هلهله به گمانم کوفه خبردار شد لشکر من رفت زینب یک به یک به اهل حرم گفت وای اباالفضل رفت،وای معجر من رفت *همه ی قیامت منتظر قدوم فاطمه است ،پیغمبرسؤال میکنه: دخترم برای شفاعت امت من چه آورده ای؟ می بیند دستهای بریده عباس رو روی دست میگیره، میفرماید: برای شفاعت همه ی اهل محشر این دودست بریده کافیِ...* ای قد بلندِ طایفه ی قد بلندها ماندم چگونه نیزه و خنجر به تو رسید فهمیده اند کشتن تو کشتن من است بیهوده نیست این همه لشکر به تو رسید نذرت قبول خوب فدای علی شدی هر کینه ای که ماند زخیبر به تو رسید فرقت عمود خورد، عمود حرم شکست ارثِ سرشکسته ی حیدر به تو رسید وقتی سر تو بند نشد روی نیزه ها بی معجری به خیمه و معجر به تو رسید قبرتو کوچک است گناه رباب چیست می گشت در پی علی اصغر به تو رسید *آب تو حرم اباالفضل افتاد، سرداب درخطر بود، معمار خوبی آوردند، علامه سید بحر العلوم دید معمار ایستاده، گفت چرا شروع نمی کنی به تعمیر؟.... گفت: اول سوال منو جواب بدید، گفت: بگو ببینم این قبر،قبر عباسِ؟گفت آره قبر عمومِ، گفت:آخه من شنیدم عموتون قدِ رشید داشته،اما این قبر،قبرِ یه بچه است.... دید سید عمامه برداشت، صدازد: وَالله،فَقَطَعُوهُ بسُیوفَهُم اِرباً اِرباً..* ____________
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه•✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است چرا که حضرتِ مشکل گشا اباالفضل است دو دست داده به راهِ خدا و پس چه عجب اگر که معنیِ دستِ خدا اباالفضل است به جمله جملۀ یا كاشِفَ الْكَرْوب قسم که استجابتِ صدها دعا اباالفضل است *جانم اباالفضل.. چقدر منتظرِ همچین شبی بودم شبِ عباس بیاد .. به همه میگم نوکر اباالفضلم .. خدا ما رو از سایۀ دستِ بریده اش جایِ دیگه نبره ..* نمونه است اباالفضل و درِ مسیرِ حسین کسی که شد همه چیزش فدا اباالفضل است از ابتدا به من آموخت مادرم تنها دوایِ دردِ گرفتارها اباالفضل است چه ترس دارد از آتش ، چه ترس از دوزخ اگر شفاِعتِ هر شیعه با اباالفضل است *فردایِ محشر تو اون شلوغیا میگن همه چشمارو ببندین سر هارو بندازین پایین چه خبره؟.. همه کارۀ محشر میخواد بیاد .. میخواد مادرمون فاطمه بیاد .. وقتی بی بی واردِ محشر میشه پیامبر میگه عزیزِ دلم برا شفاعت چی آوردی؟.. میفرماید دست بریدۀ عباس بسنده میکنه..* چه ترس دارد از آتش ، چه ترس از دوزخ اگر شفاِعتِ هر شیعه با اباالفضل است خود امام زمان گفته است می آید به مجلسی که در آن ذکرِ یا اباالفضل است بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان(عج) ببین که بر لبِ آقایِ ما اباالفضل است *فیض ببرن همه گذشتگان ، اونایی که سال های قبل با ما بودن ، سینه میزدن ..: سقای دشت کربلا ، اباالفضل .. دستش شده از تن جدا ، اباالفضل .. *خواهرا و برادرا با آقاتون حرف بزنید .. خودش فرمود هر وقت خواستید روضۀ منو بخونید اینطور بخونید :هر کی میخواد از بلندی رو زمین بیوفته ناخودآگاه دستشُ جلو میاره .. من دست نداشتم تیر به چشمم بود .. یا الله ..* چو دید تشنۀ لب هایِ خشکِ او دریاست به آب خیره شد و ناله اش زِ دل برخواست که آب از چه نگردیدی از خجالت آب تو موج میزنی و تشنه یوسفِ زهرا ز یک طرف تو زنی نعره از جگر در بحر ز یک طرف حرم بانگ العطش بر پاست قسم به فاطمه هرگز تو را نمی نونشم که در تو عکس لب خشک سیدالشهداست ز خون دیدۀ من رویِ موج بنویسید که از تمامی طفلان تشنه تر سقاست خدا گواست که با چشم خویشتن دیدم سکینه را که لبش خشکُ دیده اش دریاست درون بحر همه ماهیان به هم گویند حسین تشنه و سیراب وحشیِ صحراست نوشته اند به لب هایِ خشک من ز ازل که تشنه کام گذشتن زِ بحر شیوۀ ماست ز شیرخواره برایت پیام آوردم پیام داده که ای آب غیرت تو کجاست؟ صدای نعرۀ دریا به گوش جان بشنو که موج آب هم این طرفه بیت را گویاست سلام خالق منّان سلام خیر النّاس سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس شاعر: استاد غلامرضا سازگار •┄┅══༻○༺══┅┄•
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا به نفس حاج حسن شالبافان •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خدا لعنتش کنه گفت صبر کنید الان درستش میکنم .. حرمله ! چیه امیر؟ گفت چشماشو بزن ..‌ نامرد نشست تیرُ تو کمانش گذاشت یه تیر زد تو چشم آقا .. گفت سید ابراهیم هر چی سرمو تکون دادم تیر بیرون نیومد خم شدم تیرُ بین دو تا زانوهام گذاشتم کلاه خود از سرم افتاد یه نامردی چنان با عمود زد ... خورد با صورت زمین .. تا خورد زمین همۀ جوهرۀ صداشو جمع کرد فرمود یا اخی .. یه وقت بندِ دل حسین پاره شد .. چرا؟ تا حالا منو اینطوری صدا نزده بود ... ابی عبداله اومد دورشُ گرفته بودن یه وقت یه نامرد داد زد گفت حسین داره میاد همه فرار کردن .. ابی عبدالله صدا زد کجا فرار میکنید؟ پاشو علمدار حرم ... دید انقدر تیر به این بدن زدن زخم هایی که بر بدن ابی عبدالله هست همه جای تیر و مخصوصا شمشیر و بعدم نیزه ست اما بر بدن حضرت عباس هرچی زخم بود فقط جای تیر بود.. (میدونی یعنی چی؟ یعنی جرات نمیکردن به عباس نزدیک بشن..) لذا تا افتاد بعضیا شیر شدن اومد بالاسرش گفت ها .. چیه .. پاشو آب که نتونستی ببری لاقل پاشو بجنگ .. ابی عبدالله نشست کنارش اول از همه سرشُ برداشت گذاشت رو زانوش گفت داداش اومدی ؟..بگم یاد کجا افتادم؟ بگم حسین یاد کجا افتاد؟ یاد اون لحظه ای که باباش سر مادرُ از رو زمین برداشت ... گفت علی جان اومدی منتظرت بودم.. حضرت سه تا خواسته داشت .. گفت داداش میتونم یه خواهش کنم؟گفت اگه میشه منو بر نگردون گفت چرا؟ گفت آخه خجالت میکشم از رباب .. یه خواستۀ دیگه شم این بود گفت تیرو از چشمم در بیار خون هارو از چشمم پاک کن بزار یه بار دیگه ببینمت .. بعد یهو میدونید حضرت چی گفت؟ گفت داداش پاشو برو .. اینا فهمیدن من افتادم الان به خیمه هات حمله میکنن ... ابی عبدالله بلند شد (این روضه م به قصد فرج باشه..) دیگه وقتی بابا از خیمه اومد همه زن و بچه منتظر بودن یه وقت یکی گفت بابا داره میاد .. نزدیک که شد دیدن ای وای .. یه دست به کمر گرفته با یه دست داره اسبُ میاره .. دیگه کسی جرات نکرد بره جلو .. دیدن رقیه رو صدا کردن یا خانوم سکینه ... نمیدونم خانوم زینب گفت برو از بابا سوال کن .. (اول از همه اونایی که دختر دارن میفهمن .. دختر خیلی عاطفیِ اومد جلو بابا .. آروم صدا زد عموم کجاست .. یه وقت دیدن رفت سمتِ خیمه عباس عمود خیمه رو خوابوند .. یعنی برید آماده اسارت بشید .. از سر نی میبینی داره میره خرابه زینب به دستُپاش تنابه زینب تو مجلس شرابه زینب دستایِ نامحرم هابلند میشه به رویِ زینب یه بغضی تو گلوی زینب آتیش میگره موی زینب ..
یازهرا🌺: |⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا به نفس حاج حسن شالبافان •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خدا لعنتش کنه گفت صبر کنید الان درستش میکنم .. حرمله ! چیه امیر؟ گفت چشماشو بزن ..‌ نامرد نشست تیرُ تو کمانش گذاشت یه تیر زد تو چشم آقا .. گفت سید ابراهیم هر چی سرمو تکون دادم تیر بیرون نیومد خم شدم تیرُ بین دو تا زانوهام گذاشتم کلاه خود از سرم افتاد یه نامردی چنان با عمود زد ... خورد با صورت زمین .. تا خورد زمین همۀ جوهرۀ صداشو جمع کرد فرمود یا اخی .. یه وقت بندِ دل حسین پاره شد .. چرا؟ تا حالا منو اینطوری صدا نزده بود ... ابی عبداله اومد دورشُ گرفته بودن یه وقت یه نامرد داد زد گفت حسین داره میاد همه فرار کردن .. ابی عبدالله صدا زد کجا فرار میکنید؟ پاشو علمدار حرم ... دید انقدر تیر به این بدن زدن زخم هایی که بر بدن ابی عبدالله هست همه جای تیر و مخصوصا شمشیر و بعدم نیزه ست اما بر بدن حضرت عباس هرچی زخم بود فقط جای تیر بود.. (میدونی یعنی چی؟ یعنی جرات نمیکردن به عباس نزدیک بشن..) لذا تا افتاد بعضیا شیر شدن اومد بالاسرش گفت ها .. چیه .. پاشو آب که نتونستی ببری لاقل پاشو بجنگ .. ابی عبدالله نشست کنارش اول از همه سرشُ برداشت گذاشت رو زانوش گفت داداش اومدی ؟..بگم یاد کجا افتادم؟ بگم حسین یاد کجا افتاد؟ یاد اون لحظه ای که باباش سر مادرُ از رو زمین برداشت ... گفت علی جان اومدی منتظرت بودم.. حضرت سه تا خواسته داشت .. گفت داداش میتونم یه خواهش کنم؟گفت اگه میشه منو بر نگردون گفت چرا؟ گفت آخه خجالت میکشم از رباب .. یه خواستۀ دیگه شم این بود گفت تیرو از چشمم در بیار خون هارو از چشمم پاک کن بزار یه بار دیگه ببینمت .. بعد یهو میدونید حضرت چی گفت؟ گفت داداش پاشو برو .. اینا فهمیدن من افتادم الان به خیمه هات حمله میکنن ... ابی عبدالله بلند شد (این روضه م به قصد فرج باشه..) دیگه وقتی بابا از خیمه اومد همه زن و بچه منتظر بودن یه وقت یکی گفت بابا داره میاد .. نزدیک که شد دیدن ای وای .. یه دست به کمر گرفته با یه دست داره اسبُ میاره .. دیگه کسی جرات نکرد بره جلو .. دیدن رقیه رو صدا کردن یا خانوم سکینه ... نمیدونم خانوم زینب گفت برو از بابا سوال کن .. (اول از همه اونایی که دختر دارن میفهمن .. دختر خیلی عاطفیِ اومد جلو بابا .. آروم صدا زد عموم کجاست .. یه وقت دیدن رفت سمتِ خیمه عباس عمود خیمه رو خوابوند .. یعنی برید آماده اسارت بشید .. از سر نی میبینی داره میره خرابه زینب به دستُپاش تنابه زینب تو مجلس شرابه زینب دستایِ نامحرم هابلند میشه به رویِ زینب یه بغضی تو گلوی زینب آتیش میگره موی زینب ..