eitaa logo
متن مداحی
328 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
3 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
خاک حرم رسید، دوا نیز داده شد آب حرم رسید، شفا نیز داده شد ما طور خواستیم مقیم حرم شدیم ما جلوه خواستیم، خدا نیز داده شد اصلاً بهانه هاست که ما را می آورد با دادن بهانه، بها نیز داده شد هر جا اگر به خواسته ها لطف می شود در این حرم نخواسته ها نیز داده شد از بس کریم بود که درهم خرید و رفت در ازدحام، حاجت ما نیز داده شد اصلاً به خواهش کم ما اکتفا نکرد ما سنگ خواستیم، طلا نیز داده شد گفتم رضا، عطای حسینی نصیب شد گفتم حسین، امام رضا نیز داده شد می خواستم به مشهد تو راهی ام کنند دیدم برات کرببلا نیز داده شد : می‌شوم دلتنگِ توپس میروم سمتِ حرم عطر و بویِ کـربلایت از خراسان میرسد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع) .
دلها چه مضطر میشود شبهای جمعه غوغای محشر میشود شبهای جمعه با روضه اب و لب ساقی تشنه هر دیده ای تر میشود شبهای جمعه یک گوشه از کرب و بلا هم ام لیلا گریان اکبر میشود شبهای جمعه شاه شهید سر جدا در قتلگاهش دلتنگ مادر میشود شبهای جمعه وای از دمی که روبرو بی بی عالم با شاه بی سر میشود شبهای جمعه کرب و بلا پر از صدای ناله های زهرای اطهر میشود شبهای جمعه یاد غروب روز عـاشورا، ارباب محزون خواهرمیشود شبهای جمعه از بعد عـاشورا میان قازریه با روضه ها سر میشودشبهای جمعه : 💔 دلتنگی ما بهر حرم هر شب جمعه یک رسم قدیمیست،بما ارث رسیده ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
دلم شکست و به یادم رسید نام شما منی که بوده ام از کودکی غلام شما کنار پنجره آزاد می کنم از بند کبوتر دل خود را به احترام شما ببین که از دل تنگی، شکسته می آید کبوتری که سفر می کند به بام شما وَ از تمامی ِ دنیا پناه آورده ست به زیر سایه ی پرمهر مستدام شما قبول کن که نگویم زروسیاهی خود که تلخ می کند این شعررا بکام شما تو که غریب ترین آیه ی خراسانی ولی غریب نوازیست در مرام شما زمین مقابل گلـدسته های ایوانت شبیه آهوی سرگشته ایست رام شما توسروری وبه سلطان شرق، معروفی جهان،چه نام حقیریست درمقام شما بخوان به شیوه ی موسائیت که می گویند: همیشه معجزه جاریست در کلام شما بخوان که منتظر این جواب می مانم بگو که میرسد این سمتها سلام شما : مـــولابه من گـدا شــــدن دائمی بده یک دست کت و پیرهن خـادمی بده سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع) .
بر شانه می‌آورد تا بانو نیافتد آرام تا این شمع از سوسو نیافتد پروانه بود و دورِ مادر چرخ میزد حتی نگاهی بر جلالِ او نیافتد تا دید میآید حرامی سویشان گفت ای کاش راهِ نانجیب این سو نیافتد خیلی حواسِ مجتبیٰ جمع است اینجا زخمی دگر این دفعه بر بازو نیافتد وقتی که زد سیلی تقلا کرد طفلی یعنی اگر اُفتاد هم با رو نیافتد پهلویِ او تازه شکسته بود اُفتاد اما نشد بر خاک از پهلو نیافتد ای کاش دیوارِ گذر،احساس هم داشت ای کاش جایِ سنگ بر اَبرو نیافتد یکروز در گودال هم می‌گفت مادر زینب بیا از رویِ زین با رو نیافتد قاتل رسید و مادرش فریاد می‌کرد ای کاش بر این سینه با زانو نیافتد ای کاش آبی رویِ این لبها بریزد یا اینکه دستش بر سرِ گیسو نیافتد : 💔 حسنی هستم و از حشر چه باکی دارم؟ که سروکار غلامان با زهـراست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
مست ازغم توام، غم توفرق میکند محو توام که عالم تو فرق میکند بایک نگاه میکشی و زنده میکنی مثل مسیح نه، دم تو فرق میکند یک دم نگاه کن که مرا زیرورو کنی باید عوض شد آدم تو فرق میکند تنها کمی به من نظر لطف میکنی؟ آقای مهربان، کم تو فرق میکند زخمیست دردلم که علاجی نداشته است جز مرحمت که مرهم تو فرق میکند اشک غمت برای من احلی من العسل گفتم برای من غم تو فرق میکند صلح توروضه است،حماسه است،غربت است ماهی تو و محرم تو فرق میکند باید خیال کرد تجسم نمود، نه؟ نه؛ گنبد تو، پرچم تو، فرق میکند لختی بخند قافیه ام را به هم بریز آقای من، تبسّم تو فرق میکند : 💔 من منتظر شوم بشود محشری که تا... عالم نظر کند که چه ها دست مجتباست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
آهسته  می شوید یگانه همسرش را با آب زمزم آیه های کوثرش را آهسته می شوید غریب شهر یثرب پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را تنها کنار نیمه های پیکر خود می شوید امشب نیمه های دیگرش را آهسته می شوید مبادا خون بیاید آن یادگاریهای دیوار و درش را پی می برد آن دستهای مهربانش بی گوشواره بودن نیلوفرش را می گوید اما باز مخفی می نماید با آستینی بغضهای حنجرش را در خانه‌ی او پهلوی زهرا ورم کرد حق دارد او بالا نمی گیرد سرش را با گریه های دخترانه زینب آمد بوسد کبودی های روی مادرش را بر شانه های آفتابی اش گرفته مهتاب هجده ساله‌ی پیغمبرش را دور از نگاه آسمانها دفن میکرد در سرزمینهای سؤالی همسرش را : 💔 اين همه گريان زهرايند و او دست بر پهلو بخواند روضه بين قتلگاه سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، شهادت مظلومانه ی دختر نبوت، همسر ولایت و مادر امامت، سلام الله علیها تسلیت و تعزیت باد😭🏴 🏴 🏴 .