بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_مصائب
#محمدجواد_شیرازی
▶️
تنها نه این که داده رزق نوکران را
بخشیده آب و نان بنده پروران را
@hosenih
معشوق ها دلداده ی حب الحسین اند
عشقش مُسَخَّر کرده قلب دلبران را
هر کس که مشمول نگاه رحمتش شد
هرگز نمی خواهد عطای دیگران را
گریه برایش خیرِ بی مانند دارد
حتی مقرب می کند پیغمبران را
نامش که زینت بخشِ عرش و اهل آن است
تا اوج مستی می برد نوحه گران را
دیوانگی ما در این میخانه، لطف است
بخشیده زهرا این جنون بیکران را
یک عمر داغ سینه ی عریان ارباب
آتش زده جان و دل جامه دران را
باید چگونه با پر زخمی، عقیله
پیدا کند در دشت و صحرا، دختران را
@hosenih
باید چگونه زینب کبری ببیند
در شام، بر کام امامش، خیزران را
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#زیارت_کربلا
#محمدجواد_شیرازی
▶️
وقتی گناهِ شهر مرا از تو دور کرد
باید برات کرب و بلا جفت و جور کرد
صد بار عقل از سر من رفت، چون نسیم
از سوی کربلای تو یک بار عبور کرد
@hosenih
چشمی نمانده است تماشا کنم تو را
این دیده را فراق حریم تو کور کرد
از لطف مادریاست نمکگیرتان شدم
با اشک روضه کامِ مرا هم که شور کرد
گاهی ز کوفه گفت، گهی از مدینه گفت
با قصههای روضه مرا با شعور کرد
آباد باد خانهی آن ذاکری که با
یک یا حسین، قلب مرا غرق نور کرد
دیدم میان هروله از من جوانتر است
پیری که خاطرات حرم را مرور کرد
واحد، زمینه، روضه و منبر به جای خود
باید تمام مجلستان را به شور کرد
لطفی که کردهای تو به من مادرم نکرد
لطفی فرای آنچه سلیمان به مور کرد
اصلا دخیل شاه خراسان شویم تا
... شاید جواز کرب و بلا را صدور کرد
ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین
چند جمله مقتل است، به ذهنم خطور کرد
من یک سوال دارم و آن هم چرا دگر
باید که نعل تازه به پای ستور کرد
@hosenih
هر اسب چهار نعل و هر اسب هم دوبار
هشتاد نعل تازه ز جسمت عبور کرد
با اشک روضه، منتقمش را صدا بزن
شاید به حرمت غم عظمی ظهور کرد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#محمدجواد_شیرازی
▶️
"خواب یاران" "استخوانِ در گلو" یعنی همین
غافلیم و حاصل دوری از او یعنی همین
عمرمان طی شد به فکر آرزوهای بلند
سُکر جهل آرزو در آرزو یعنی همین
یاد آقا نیستیم و غرق دنیا گشته ایم
زندگی های بدون رنگ و بو یعنی همین
@hosenih
واقعا بی یوسف زهرا همه آواره ایم
صبح تا شب گشتن ما کو به کو یعنی همین
مثل زهرا هرچه دارد وقف مردم می کند
" لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا ..." یعنی همین
تا ظهور دولتش پای ولایت مانده ایم
امنیت از فتنه های پیش رو یعنی همین
@hosenih
اشک روضه بر دل آلوده قیمت می دهد
این که شد بی آبرو با آبرو یعنی همین
بعد سقا حرمت قوم بنی هاشم شکست
در حقیقت داغ اصلی عمو یعنی همین
شیر، گهواره، علی اصغر، سرِ نیزه، عطش
یک رباب و این همه راز مگو یعنی همین
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
#محمدجواد_شیرازی
▶️
چهل سال است در تب گریه کردم
چهل سال است هر شب گریه کردم
چهل سال است من بیدار ماندم
صحیفه را نوشتم روضه خواندم
@hosenih
چهل سال است غرق اشک و آهم
شبانه روز یاد قتلگاهم
چهل سال است خواب شمر دیدم
به دستش خنجری دیدم پریدم
چهل سال است گفتم دادِ بیداد
همیشه ظرف آب از دستم افتاد
چهل سال است تا مذبوح دیدم
نشستم بر زمین، ضجه کشیدم
چهل سال است دشت کربلایم
به یاد روز دفن و بوریایم
چهل سال است فکر اصغرم من
عزادار ذبیحی پرپرم من
چهل سال است مانند ربابم
به کام تشنه، زیر آفتابم
چهل سال است می گویم خدایا
عطا کن خیر، سهلِ ساعدی را
@hosenih
چهل سال است یاد شهر شامم
کنار عمه ها در ازدحامم
چهل سال است بر زخمم نمک خورد
بمیرم عمه ام زینب کتک خورد
چهل سال است می گویم رقیه
زنم بر دست می گویم رقیه
چهل سال است در بزم شرابم
به یاد خیزران خانه خرابم
چهل سال است می سوزد وجودم
به روی ناقه با غل بسته بودم
@hosenih
چهل سال است داد از سنگ دارم
به روی خود نشان از چنگ دارم
نگو این زهر امانم را بریده
چهل سال است عمرم سر رسیده
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_سجاد_ع_مصائب
#امام_سجاد_ع_شهادت
#مهدی_علی_قاسمی
#محمدجواد_شیرازی
▶️
مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است
با پر و بال پر از زخم پریدن سخت است
تا چهل سال فقط آه کشیدن سخت است
یاد گودال و حرم جامهدریدن سخت است
روضه و گریه شده روزی او در هر شب
خاطرش را همه دیدند مکدّر هر شب
با لب تشنه و با یک دل مضطر هر شب...
...یاد یک واقعه از خواب پریدن سخت است
@hosenih
بر امامی که اسیری به بیابان دیده
زخم پا بر اثر خار مغیلان دیده
اهل بیتش همه با صورت عریان دیده
معجر و پوشیه و جامه خریدن سخت است
آب را دید و دلش یاد عمو سوخته است
جگرش سوخت... لبش سوخت... گلو سوخته است
بهر آنکه سر و عمامهی او سوخته است
حرف، از کوچه و بازار شنیدن سخت است
چقدَر از غم این فاجعه افروخته است
چشم بر نیزهی ششماهه فقط دوخته است
یاد حلقوم علی حنجر او سوخته است
این وسط حرمله را یکسره دیدن سخت است
@hosenih
پیش آن کس که شرر بر جگرش افتاده
خنجری کند به جان پدرش افتاده
دیده که در ته گودال سرش افتاده
تشنهلب کشتن مذبوح شدیدا سخت است
یک نفر که شده گریانِ پدر تا حالا
یادش افتاده تن خونی بابا حالا
بوریایی که خودش دیده و اما حالا
دم آخر کفنش را طلبیدن سخت است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_سجاد_ع_مصائب
#محمدجواد_شیرازی
▶️
تمام عمر خود، آزار دیدم
جهان را بر سرم آوار دیدم
عزیزان خدا را خوار دیدم
میان مجلس اغیار دیدم
چهل منزل که نه، عمری حزینم
چهل سال است من چله نشینم
شبانه روز، یاد اربعینم
همیشه چشم خود، پُربار دیدم
@hosenih
کنارِ گریه دوشادوش ماندم
فقط خیره شدم، خاموش ماندم
گمانم ساعتی بیهوش ماندم
همینکه آب، بالاجبار دیدم
شده اشکم روان، با که بگویم
غمِ هفت آسمان با که بگویم
ازین داغ گران با که بگویم
حرم را بر سرِ بازار دیدم
الهی که زنی مضطر نماند
میان کوچه، بی یاور نماند
اگر هم ماند، بی معجر نماند
خودم این درد را ناچار دیدم
ازین غصه گریبان می دهم چاک
میان خنده های قوم ناپاک
عقیله عمه ام را بر روی خاک...
به زیر کعب نی، بسیار دیدم
نرفت از تن، نشانِ سلسله... نه
نرفت از گوش، صوتِ هلهله... نه
نرفت از خاطر من، حرمله... نه
از آن ملعون غمی دشوار دیدم
مداوا کرد چشم تار ما را
تسلا داد قلب زار ما را
خدا خیرش دهد، مختار ما را
سر شمر و سنان بر دار دیدم
رباب و گریه اش... ای داد، ای وای
صدای گریه ی نوزاد، ای وای
کشیدم از جگر فریاد ای وای...
پرِ گهواره را هر بار دیدم
نمی دانم، گمانم خواب بودم
میان خیمه ها بی تاب بودم
مریض اما پیِ ارباب بودم
به حال زار، داغ یار دیدم
@hosenih
به روی سینه اش دیدم دویدند
تنش را سمت گودالی کشیدند
سرش با خنجر کندی بریدند
خودم دیدم، اگرچه تار دیدم
بمیرم عاقبت انگشترش را
لباسِ دستباف مادرش را
عبا، عمامه ی پیغمبرش را
میان دکه ی تجار دیدم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
نفس راحت رسول، حسن
رازدارِ دل بتول حسن
مات از رحمتت عقول، حسن
پایه ی اصلیِ اصول، حسن
گُل خوشبوی خانه ی زهرا
برکت آشیانه ی زهرا
ای که دریایی از کرم داری
حُسن ها را همه رقم داری
در دل نوکران، حرم داری
سینه چاکانی از عجم داری
أحسنُ الخُلق، نور لَم یَزَلی
دوست دارم تو را شبیه علی
از خودی های خود بلا دیدی
لطف کردی ولی جفا دیدی
هرچه دیدی از آشنا دیدی
نیش زهر، از نوک عصا دیدی
من بمیرم، سرت چه آورده؟!
ران پایت چرا ورم کرده؟!
@hosenih
گریه در زیر آفتاب نکن
بعد از این، یاری انتخاب نکن
دل ما را دگر کباب نکن
روی یاران خود حساب نکن
لشگرت با تو زاویه دارند
دست خط، از معاویه دارند
طشت، خون جگر، گرفتاری
باز هم زهر، باز دشواری
شده خونابه از لبت جاری
جگری پاره در دهن داری
چه بلاهای اعظمی دیدی...
هفت باری که زهر نوشیدی
داغ تو زهر نیست فدات شوم
غربتِ دهر نیست فدات شوم
طعنه ی شهر نیست فدات شوم
این همه قهر نیست فدات شوم
سال ها گریه، دیده ات را بست
داغ تو داغِ " یَومُ الإثنَین" است
آن دوشنبه که مادرت افتاد
یاسِ چون لاله در برت افتاد
گوشوارش برابرت افتاد
سرش افتاد تا، سرت افتاد
وقت رفتن تو را خودش می برد
وقت برگشت، هی زمین می خورد
دشمنی رو سیاه، پیرت کرد
سرخی روی ماه، پیرت کرد
چادری بین راه، پیرت کرد
مادری پا به ماه، پیرت کرد
دیدنش داغِ کارسازی شد
با غرورت عجیب بازی شد
@hosenih
وقت رفتن حسین شد سخنت
تا که دیدی به دست او کفنت
به دل ما، زمان پر زدنت...
شعله زد این کلامِ دل شکنت
نیست روزی شبیه روز حسین
آه از داغ سینه سوز حسین
تشنه بین دو نهر آب، سرش...
می شود از قفا جدا، نظرش...
سوی خیمه است خیره و جگرش...
سوخت از زینب و دو چشم ترش
کفنش تکه ای حصیر شود
وای اگر زینبت اسیر شود
وای اگر خواهرت به شام رود
بین مردانِ بی مرام رود
سرِ بازار و ازدحام رود
وسط مجلس حرام رود
چه کند خواهری که معصومه است؟!
آه زینب چقدر مظلومه است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#شب_جمعه
#محمدجواد_شیرازی
▶️
مرغ درمانده ام و بال و پرم افتاده
قرعه ی خون جگری بر جگرم افتاده
معصیت ریشه ی ایمان مرا سوزانده
بی سبب نیست ز شاخه ثمرم افتاده
@hosenih
یک نفر نیست به داد من تنها برسد؟!
آنقدر دام گنه دور و برم افتاده
دیر شد، آخرِ عمری به خودم آمدم و
وسط معرکه دیدم سپرم افتاده
همه ی دار و ندار دل رسوای من است
این دوتا قطره که از چشم ترم افتاده
@hosenih
حب زهرا من خسران زده را آدم کرد
بر زبان همه، حالا خبرم افتاده
دلخوشم سائلم و ریزه خور پنج تنم
روزی ام دست خدایان کرم افتاده
بی سبب نیست به لب نادعلی می خوانم
به سرم شور نجف، شور حرم افتاده
@hosenih
هر شب جمعه دلم سوخت از آن روزی که
سوی شش گوشه ی دلبر نظرم افتاده
تربت کرب و بلا با دل من کاری کرد
باده ی ناب هم آخر ز سرم افتاده
روزی ام کرب و بلا نیست ولی شکرِ خدا
به سوی مجلس روضه گذرم افتاده
@hosenih
مادری موی پریشان به حرم آمد و گفت:
خنجری کند به جان پسرم افتاده
چقدر چشم طمع بر زره و پیرهنِ
تشنه ی در دلِ خون غوطه ورم افتاده
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
#زیارت_اربعین
#محمدجواد_شیرازی
▶️
در این زمانه که عادی شده است نامردی
همیشه از سر رحمت مرا دعا کردی
شبانه روز مرا بین معصیت دیدی
دلت شکست، به رویم ولی نیاوردی
@hosenih
سرم نرفته به زیر علامت احدی
که بر سرم، همه ی عمر سایه گستردی
حرام باد به من دلخوشی این دنیا
غریب ماندی و دنبال یار می گردی
مرا مریضِ بدون علاجِ عشقت کن
تباه گشته ام از دست درد بی دردی
نگو که از قلم افتادم اربعین، امسال
قسم به فاطمه اشک مرا در آوردی
فقط تو گریه کن زینبی و با گریه...
دل مرا به بکا بر عقیله پروردی
@hosenih
صدای گریه ی زینب هنوز می آید
میان خنده ی اوباش مست و ولگردی
کجاست ساقی لشگر، کجاست ماه حرم
عقیله مانده بدون کفیل و همدردی
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات
#محمدجواد_شیرازی
▶️
ازین همه فراق، دل کباب شد بیا دگر
زمانه بی تو بر سرم خراب شد بیا دگر
سکینه ی زمین و آسمان، امام مهربان
زمانه، سینه اش پُر اضطراب شد بیا دگر
@hosenih
مرا زیاد در گناه دیدی و دلت شکست
دلم شکست و از خجالت آب شد بیا دگر
خجالت آور است گفته ام، نمایِ شهرمان
چقدر بی حیا و بد حجاب شد بیا دگر
فقیرها به زیر پای اغنیا فدا شدند
دوباره از حقیقت اجتناب شد بیا دگر
هوا بدون بودنت، جهنم است بی گمان
نفس زدن برای ما عذاب شد بیا دگر
@hosenih
هزار و یک طریق خواندمت بیا، نیامدی
به هر دری زدم دلم جواب شد بیا دگر
هنوز می رسد نوا، حسین زیر دست و پا...
میان خون محاسنش خضاب شد بیا دگر
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حمید حسینی:
.
#حدیث_کساء ، #پنج_تن
#اهل_بیت_ع_مدح_و_مناجات
وقتی دلت شکست، حدیث کسا بخوان
غم بر دلت نشست، حدیث کسا بخوان
حبل المتین، تمسکِ بر دامن علی است
تا رشته ات گسست، حدیث کسا بخوان
آسان شود مقرب آل عبا شدن
جبریل شاهد است، حدیث کسا بخوان
روزی خلق در گرو امر فاطمه است
ای عبد تنگدست، حدیث کسا بخوان
وقتی که بغضِ دوریِ از صحن کربلا
راه گلوت بست، #حدیث_کسا بخوان
وقتی تمام دهر به تو پشت می کنند
وقتی دلت شکست، حدیث کسا بخوان
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
...........................
#در_رثای_پنج_تن
جبـرئـیل آورده از ســـوی خــدای پنـــج تن
آیــه ی تطهـــیر را بهـــر ثــنـای پـــنج تن
خـــالق عـــرش و زمـین و آســمان و کائـنات
افـــریده هــر دو عــالـم را بــرای پنـــج تن
چشمـه ی نورند و در عــرش خدا روشنگرند
روشـــنی کهکشـــانـها از ضـــیای پنــج تن
اب و خــاک و باد و اتش را تو بنگر در جهان
چار عنصــر هســـت در تحــت لوای پــنج تن
توبه ی ادم که شــد در مسجـــد کوفـه قبول
مستجـاب از خمســــه ی ال عـــبای پنــج تن
کشتـی نـوح نبـــی اله اگـــر ایمـــن گــرفـت
بـوده در طوفــان بـه امـــر ناخـدای پنج تن
اتـش نمــرودیان چــون شد گلستان بر خلیل
نار سـوزان همچــو گل شد از عطا ی پنج تن
خاتـــم پیغمبـران احمـــد چـو رفت ازین سرا
ماتـــم و بــزم عـــزا شـــد در سرای پنج تن
پهلوی زهرا ز در بشکست ومحسن شد شهید
محسن ششماه جانـــش شد فــدای پنـــج تن
پعد پیغــمبر چــو زهـــرا رفـــت از دار فــنا
احمد و زهرا شــده کــم از کــسای پنـــج تن
شد به محراب عبـادت کشــته در ماه صیـام
شــیر حــق مولا علی و ان صــفـای پنــج تن
زهر کین زد شعله ها بر جسـم وجان مجتبی
کشته ی زهـر جــفــا شــد مجتــبای پنج تن
کر بلا و کــشته هــای بـی کفـــن روی زمین
لاله ها پرپر شــده بهـــر بـقـــای پـــنج تـن
ســـرور ازادگان مــولا حســـیــن ابــن علی
کشته ی راه خــــدا و در رضـــای پنـــج تن
زینب کبــــری چــــو امــد در کنـــار قتـلگاه
با تعجــــب گفـــت ای مهـــر ولای پـــنج تن
گر حسین من تویی ، پس کو سر و پیراهنت
خواهرت زینب شده ݟــرق عــزای پــنج تــن
شعر ماتم خیز "حلوایی"پر از درد وغم است
چـون که از دل او سـروده در رثای پنــج تن
شعر:حاج محمود حلوایی
۱۴۰۱/۶/۱۹
.
#امام_رضا_ع_مدح_و_شهادت
خوشم از رعایای شمس الشموسم
گرفتار عشق انیس النفوسم
کجا بی پناهم در این وادی عشق
پناهنده ی لطف سلطان طوسم
اگر بدترین بنده باشم که هستم
میان حریمش سراپا خلوصم
شفا می دهد خاک روی لبانم
اگر خاک صحن رضا را ببوسم
ز بس با شراب محبت عجینم
بدون محبت خمارم، عبوسم
دهان وا نکردم به مدح بزرگی
فقط حرف سلطان شود، چاپلوسم
امیر عطوفم سلامٌ علیکم
امام رئوفم سلامٌ علیکم
چه خوب است پشت و پناهم تو هستی
همیشه فقط تکیه گاهم تو هستی
اگر رو سپیدم غلام تو هستم
امیدم اگر رو سیاهم تو هستی
چه پیوند خوبی است بین من و تو
منم رعیت و پادشاهم تو هستی
کسی که برایم نموده همیشه
بساط دعا را فراهم، تو هستی
نمی خواهم از تو به غیر از خودت را
تمنای اشک نگاهم تو هستی
جنون من از حد گذشت و پس از این
تمام ثواب و گناهم تو هستی
خودت تا به مشهد دلم را کشاندی
غبار دلم را به لطفت تکاندی
به این دل که پر زد سویت عاشقانه
بده گوشه ای از حرم آشیانه
رضاجان، رضاجان، رضاجان، رضاجان
شده ذکر تسبیح مان دانه دانه
رسیده به ما عشق، سینه به سینه
کشیدیم این بار، شانه به شانه
نوای مرا می خری از کرامت
میان نواهای نقاره خانه
ز بس جامعه خوانده ام، هر فرازش
شده بین آب و گلم جاودانه
رئوفی و طاقت نداری ببینی
شود اشک چشم گدایی روانه
به من دل بریدن نمی آید اصلا
به تو راندن من نمی آید اصلا
دلت را شکسته گناه زیادم
ولی آمدم، پشت باب الجوادم
زمین خورده ام من، ولی با نگاهت
به شوق طواف حرم ایستادم
همیشه زدم بوسه بر آستانت
سرم را به خاک سرایت نهادم
بزرگانِ خدامِ صحنِ شمایند
خلیل و سلیمان و یعقوب و آدم
تو عیسی دمی؟! نه... به قرآن قسم که
مسیح است در معجزاتش رضا دم
زمانی که جان می رسد بر دهانم
بیا و برس آن دقیقه به دادم
چه کم می شود از تو من را بخوانی؟
مرا مثل سلمانی خود بدانی؟
امان از دمی که مصیبت چشیدی
زمین خوردی اما زمین را ندیدی
اباصلت بر صورتش زد همین که
عبا را به روی سر خود کشیدی
چه تکرار سختی است در بین کوچه
نشستی... دویدی... نشستی... دویدی...
الا ای امیری که شمس الشموسی
چه خاکی شدی تا به حجره رسیدی
لبت تشنه بود و چنان اشک شمعی
به یاد غریبی جدت چکیدی
خودت روضه خواندی که ای شمر ملعون
لبِ تشنه جد مرا سر بریدی
چه خوب است در لحظه ی احتضارت
جواد الائمه رسیده کنارت
شاعر: #محمدجواد_شیرازی