eitaa logo
متن مداحی
329 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
3 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴سبک: 🎤مداح: 🏴 (س) (ع) خدا رحمت کنه اون که منو تو روضه اورده  اگه توفیقی هم باشه سر سفره ت رقم خورده  همه میریم ولی بازم همین روضه است که میمونه  هنوزم توی گوش من، "مؤذّن زاده" می خونه: زینب زینب زینب  ای کنز حیا زینب  کانون وفا زینب  زینب زینب زینب  ای غرق بلا زینب  درد آشنا زینب  زینب زینب زینب  غم قهرمانی، زهرا نشانی‌ ای روح با ایمان، جانیم سنه قوربان یه عمر که گرفتارِ صفای سینه زن هاتم نمک پرورده ی اشکِ تموم پیر غلاماتم  همیشه باقیه آقا، شکوه بی کران تو  چه اشکایی که جاری شد با این شعر ”حِسان” تو: امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود  فردا ز خون پاکشان این دشت دریا می شود امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده اند  فردا به زیر خارها، گمگشته پیدا می‌شود  اگه دل مبتلا باشه، که زود و دیر نمی شناسه  عجب دنیاییه عشقت، جوون و پیر نمی شناسه  هنوزم پیرمردی که دلش تنگه دلش خونه  سر خاک شهیدش باز نشسته روضه می خونه: جوانان بنی هاشم بیایید  علی را بر در خیمه رسانید  خدا داند که من طاقت ندارم  علی را بر در خیمه رسانم @majmaozakerine
. مراسم دهه محرم سال 98 حاج سیدرضا نریمانی ═══🌿🌸🌿🌸🌿═══ بیا خواهر از محملت پایین بیا آخر دنیامو ببین منو میکشن تو همین زمین غریب و تنها شده موقع دل بریدن و منو از تو آخر میگیرنو تو باید بری بسپاری منو به ریگ صحرا اینجاست کربلا که گفته مادرم هرچی مصیبته اینجا میاد سرم اینجا تو بی کسو من بی قمر میشم تو بی برادر و من بی پسر میشم 🌿🌸🌿🌸🌿 ((بریم جلوتر دیگه بسمونه)) داداش چی قراره بیاد سرم ببین خاک نشسته رو معجرم من این قصه رو پیش مادرم شنیده بودم سراپا میلرزم تو اضطراب برای خودم نه برای رباب من این روزا رو حتی توی خواب ندیده بودم ((چیو ندیده بودی؟ حسین جان)) گودال میبینم ای وای از تنت احساس میکنم از من میگیرنت ای کاش تو دلم آتیش به پا نشه ای کاش پام به این گودال وا نشه 🌿🌸🌿🌸🌿 چرا خاک اینجا پر از خونه زمینو زمون روضه میخونه رقیه میگه کِی میریم خونه چشم انتظاره چرا خشک و بیحال آسمون قرار بمونیم باشه بمون چرا ساربون مونده پیشمون چه فکری داره انگشترت داره چشماشو میدره کاشکی میشد یه جور راضیش کنی بره بدجور دورمون هی پرسه میزنه این تازه اول دلشوره ی منه ((داداش ی چیز به این ساربونه بده بره بدجور داره به انگشترت نگاه میکنه)) 👇
. سبک: روضه ای سوزناک 🎤مداح:کربلایی 🏴 🏴 (ع) (س) آب روون میبینم، یاد لبات می‌افتم یاد لبهای خشکِ، خودت و بچه هات میفتم برات گریه کردم روضه میخوندن از غم کربلات، گریه کردم برای تشنگیت کنار فرات، گریه کردم برات گریه کردم برا سکینه روضه خوندی باهات، گریه کردم رمق دیگه تو چشمات نبود به جات، گریه کردم یَومٌ عَلَی صَدرِ النبی، یَومٌ علی وجهِ الثَّری هذا حُسَیْنٌ بِالْعَراء،ِ وا حَمْزَتا وا جَعْفَرا روضه برات میخوندم، من دیگه از حال رفتم با پای دل با اشکام، به طرف یه گودال رفتم برات گریه کردم چرا رو خاکه عمامه و عبات، گریه کردم گفتن که دیگه در نمیاد صدات، گریه کردم برات گریه کردم گفتن که توی چنگِ شمرِ موهات، گریه کردم تو دست و پا زدی توی قتلگاه، گریه کردم آنقدر داد زد ته گودال تا به داد همه رسید حسین نیزه‌ها هر کدام طعمی داشت همه را یک به یک چشید حسین از زرنگی نیزه دار نبود بخدا نیزه را ندید حسین تو اولین امیر بودی که بین یک حصیر بودی واجب الاحترام بودی که بین ازدحام بودی خون تو رو مباح کردن حمله به قتله گاه کردن بعد بریدن سر تو به خیمه ها نگاه کردن بیا برگرد خیمه ای کس و کارم به حلقومت یک بوسه بدهکارم خاک به سر من... مادرت صدا میزد: پسر من خواهرت صدا میزد: دخترت صدا میزد: ای حسینم ای ضیاء هردو عینم تشنگی کشیدی و سوخت جگر من نا نداشت برای دست و پا زدن توو قلتگه گاه جا نداشت عمه جانم عمه جانم راس تو میرود بالای نیزه ها من زار میزنم در پای نیزه ها آه ای ستاره ی، دنباله دار من زخمی ترین سر نیزه سوارمن ای حسینم اَما فیکُمْ مُسْلِمْ، یه نفر نیست بهش آب بده اَما فیکُمْ مُسْلِمْ، یه نفر نیست بهش رحم کنه اَما فیکُمْ مُسْلِمْ، یه کمی بره عقب شرم کنه دریای خونه گودال، حسین کشونه گودال نوحوا علی الحسین 👇
باید خدا خدا کنم اسم تورو صدا کنم تا که بذاری دِینمو ادا کنم سخته خواهرت ببینه بی قراریتو دارن بچه هام به سر هوای یاریتو این دسته گلا میخوان فدای دایی شَن تو راهت میخوان شهید بشن فدایی شَن مست و مدهوشتن با اینکه تشنه هستن بلا نوشِتن با دستای خود من کفن پوشتن حسین من ، حسین من ، حسین من آوردم جان نثار دارن با یک دل عاشق و بیقرار عجب شباهتی این دو به ذوالفقار حسین من ، حسین من ، حسین من ... آه و واویلتا ، واویلتا واویلتا واویلتا ... دنیارو هر دو پس زدن تو خون نفس نفس زدن پَر کنده آخرش پَر از قفس زدن بین خیمه ها دلت کبوتری میشه وقتی صحبت از یه حس مادری میشه با اینکه شدن دوتا گلای من پرپر بیرون نیومدم من از تو خیمه ای دلبر ای عشق عالمین داداش دلم خوشه این دوتا نور عین شهادتینو گفتن با یه یا حسین حسین من ، حسین من ، حسین من با حال مضطرت آوردیشون یه جوری نبینه خواهرت بذارشون تو خیمه کنار اکبرت حسین من ، حسین من ، حسین من ... آه و واویلتا ، واویلتا واویلتا واویلتا ... ارباب فدای راه تو هستم توی سپاه تو میخوام عوض بشم با نیم نگاه تو وقتی که گناه گرفته از دلم اَمونو امشب مثل حُر تو میپذیری توبمونو غیر از تو بگو آخه کیو دارن یارا اینجا مونده ها یا بهترین گنه کارها ای آقای غریب منم مریض عشق و تو هستی طبیب تو میخری منو مثل حُر و حبیب حسین من ، حسین من ، حسین من کاش تأییدم کنی مثل غلام سیاه روسفیدم کنی نداشته سابقه نااُمیدم کنی حسین من ، حسین من ، حسین من ... آه و واویلتا ، واویلتا واویلتا واویلتا ... @majmaozakerine
💠🏴💠🏴💠🏴💠🏴💠 سِرّ نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود كربلا در كربلا می ‌ماند اگر زینب نبود چهرۀ سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود چشمه ی فریاد مظلومیّتِ لب تشنگان در كویر تفته جا می‌ماند اگر زینب نبود زخمهء زخمی‌ترین فریاد در چنگ سكوت از طراز نغمه وا می‌ماند اگر زینب نبود در طلوع داغ اصغر، استخوان اشك سرخ در گلوی چشمها می‌ماند اگر زینب نبود ذوالجناح دادخواهی بی‌سوار و بی‌لگام در بیابان ها رها می‌ماند اگر زینب نبود در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب پشت كوه فتنه جا می‌ماند اگر زینب نبود 🔸شاعر:
نوزدهم محرم حرکت اسرا از کوفه به سمت شام مبریدم، که در این دشت مرا کاری هست گرچه گل نیست ولی صحنه‌ی گل ‌زاری هست ساربانا،مزنید این همه آواز رحیل که در این دشت مرا قافله ‌سالاری هست من و این باغ خزان‌دیده خدا را چه کنم همره لاله‌رخان، لاله‌ی تبداری هست ساربان،تند مران قافله‌ی گل‌ها را که در این حلقه‌ی گل، نرگس بیماری هست نیست اندیشه مرا، از سفر کوفه و شام مهر اگر نیست، ولی ماه شب تاری هست تشنه‌ کامان بلا را، چه غم از سوز عطش ساقی افتاده ولی، ساغر سرشاری هست هستی‌ام رفته ز کف، بعد تو یا ثارالله هیچم ار نیست تمنای توام باری هست تا به مرغان چمن، رسم وفا آموزد یادگار از تو پرستوی پرستاری هست با وجودی که بود بار جدایی سنگین لله الحمد مرا روح سبک ‌باری هست گر چه از ساحت قدس تو جدایم کردند هست پیوند وفا با تو مرا آری هست باغبان چمن معرفت، آسوده بخواب که مرا شب همه شب دیده‌ی بیداری هست در نماز شب خود غرق مناجات توام یار اگر نیست ولی زمزمه‌ی یاری هست مبرید از چمن حُسن(شفق)را بیرون که در آنجا که بود جلوه‌ی گل خاری هست
نوزدهم محرم حرکت اسرا از کوفه به سمت شام مبریدم، که در این دشت مرا کاری هست گرچه گل نیست ولی صحنه‌ی گل ‌زاری هست ساربانا،مزنید این همه آواز رحیل که در این دشت مرا قافله ‌سالاری هست من و این باغ خزان‌دیده خدا را چه کنم همره لاله‌رخان، لاله‌ی تبداری هست ساربان،تند مران قافله‌ی گل‌ها را که در این حلقه‌ی گل، نرگس بیماری هست نیست اندیشه مرا، از سفر کوفه و شام مهر اگر نیست، ولی ماه شب تاری هست تشنه‌ کامان بلا را، چه غم از سوز عطش ساقی افتاده ولی، ساغر سرشاری هست هستی‌ام رفته ز کف، بعد تو یا ثارالله هیچم ار نیست تمنای توام باری هست تا به مرغان چمن، رسم وفا آموزد یادگار از تو پرستوی پرستاری هست با وجودی که بود بار جدایی سنگین لله الحمد مرا روح سبک ‌باری هست گر چه از ساحت قدس تو جدایم کردند هست پیوند وفا با تو مرا آری هست باغبان چمن معرفت، آسوده بخواب که مرا شب همه شب دیده‌ی بیداری هست در نماز شب خود غرق مناجات توام یار اگر نیست ولی زمزمه‌ی یاری هست مبرید از چمن حُسن(شفق)را بیرون که در آنجا که بود جلوه‌ی گل خاری هست
چقدر همسفر روی نیزه دشوار است میان حلقهء نامحرمان سفر کردن اسیرِخندهء یک مشت بی‌حیا شب و روز به زیرِ نیزهء تو سر بزیر، سر کردن چرا؟ چه شد؟ که دگر روی نی نمیخوانی بخوان دوباره بدانند ما مسلمانیم چه میزبانی خوبی برای ما کردند به زیر بارشی از جنس سنگ بارانیم چه می‌شود که بیایی به دامنم یک دم که بوسه گیرم از آن زخم روی لب‌هایت زبسکه خون سرت روی صورتت جاریست خودت بگو که چگونه کنم تماشایت؟ گمان کنم که بیفتی زروی نیزه زمین اگر که نیزه‌ات این بار یک تکان بخورد دویده‌ام نگذارم سه سالهء حرمت نشان لطمه زدستان این و آن بخورد چقدر همسفر روی نیزه دشوار است نمی‌شود که برایت به سینه‌ام بزنم من ونگاه پرازطعنه‌ای که سوی منست منی که دارم ازاین کوه درد می‌شکنم محمدحسن_بیات لو
این چهل روز عدو سنگ به ما زد بد زد هر که آمد غم من دید مرا زد بد زد شد چهل روز نه،انگار چهل سال گذشت غمت آتش به دل ارض و سما زد بد زد نرود از نظرم صحنه ی گودال حسین هر که دور از بدنت بود جدا زد بد زد پیش چشمان ترم حلقه به دور تو زدند پیرمردی به تنت آه عصا زد بد زد من خودم از روی تل دیدم و فریاد زدم شمر بر پهلوی تو ضربه ی پا زد بد زد تا درآورد عدو جسم علی را از خاک سر او را به سر نیزه که جا زد بد زد یک شب از ناقه زمین خورد یتیم تو حسین زجر آمد چقدر طفل تو را زد بد زد نشود قسمت کافر لگد زجر ای کاش که از آن ضربه عزیز تو صدا زد بد زد سر بازار به ناموس تو می خندیدند خصم دانی که چرا طعنه به ما زد بد زد دشمنی داشت عدو با علی از بدر و احد که نوامیس تو را در همه جا زد بد زد محمود اسدی