eitaa logo
مطلع عشق
277 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ممنوعیت فیلمبرداری معلم بلاگرها از دانش‌آموزان.. آموزش و پرورش ❌حریم خصوصی نه فقط در مدرسه و کلاس درس بلکه در تمام ابعاد زندگی شهروندان باید مورد توجه قرار گیرد. 🔹ضبط صدا و تصویر افراد بدون اجازه و اطلاع آنها به لحاظ شرعی و قانونی تخلف است. 🔹هر گونه ورود به حریم خصوصی دانش‌آموزان ممنوع است مگر آنکه در مدرسه جشنی برگزار شده باشد و کادر مدرسه و خانواده‌ها در جریان باشند؛ در چنین شرایطی اجازه فیلمبرداری وجود دارد.
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی در فضای مجازی غرق بشی هر چی دوست دارن به خوردت میدن ... تا آخرش ببینید چجوری کار با فضای مجازی سوادشم میخواد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸صلوات خاصه امام رضا (ع) 👆 .🌙 ⃟💚 «السَّلَامُ عَلَى فَرْحَةِ الْقُلُوبِ وَ فَرَجِ‏ الْمَكْرُوب‏» «ألسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أنِیسَ النُّفُوس» *در هر کجایِ عالَم که قلباً حضرت رضا را صدا بزنید و به ناحیه مقدسه ایشان توجه کنید، آن بزرگوار سریعاً نَظر می‌کنند و این معنایِ حقیقی کلمه‌ی اَنیسَ النُّفُوس است.* شیخ جعفر مجتهدی
گاهی باید سواد رسانه‌ای رو این مدلی آموزش داد: هر کسی یک عکس یا یک اعتراف آورد که توش مشخص باشه که داخل چمدانهای دختر قالیباف در سفر به ترکیه، سیسمونی بوده، نقدا بهش مبلع 5 میلیون تومان هدیه میدم. گاهی باید این مدلی سواد پایین رسانه رو گوشزد کرد. منتظر اسناد و مدارکتون هستم. علی زکریائی
مطلع عشق
#کاردینال #قسمت_ششم *امیر شهریار در رو باز کرد و یه دختر جوون پشت در ظاهر شد. با خجالت گفت :
*امیر شهریار که تازه چونه ش گرم شده بود گفت : - صدف خانم بزنم به تخته چه دست فرمونی دارین؟ همچین مظلوم دم کارخونه اومدین که کمک میخواین من فکر میکردم به زور رانندگی کردین!! صدف عابدینی از تعریف شهریار خوشش اومد و به صورت نامحسوس پاش رو بیشتر روی گاز فشار داد با لحن جدی توئم با خجالت جواب داد : - رانندگی رو که همه بلدن!! مشکل من اینه با اینجور ماشین ها رانندگی نکردم. سابقاً یه ۲۰۶ خوشگل داشتم که تصادف کردم بعدشم داداشم از پیش ما رفت و ماشینش اینجا موند. شهریار پرید تو حرفش و گفت : - ای وااای من ... خدا رحمت شون کنه! یهو صدف خانم پاش رو روی ترمز گذاشت و نزدیک بود که سر شهریار به شیشه بخوره. با تعجب و عصبانیت گفت : - زبونتون رو گاز بگیرید ... خدانکنه!! داداشم بورسیه شدن و الان آلمان هستن. شهریار خودش رو روی صندلی جا به جا کرد و سرفه کرد : - شرمنده من اشتباه متوجه شدم خدا حفظ کنه داداش گل تون رو! راستی شما چرا اون ور آب نرفتین؟ صدف بازم به رانندگی ادامه داد و گفت : - داشتم همین رو میگفتم دیگه که یهو شما حواسم رو پرت کردین! راستش مشکل اصلی من اینه زبانم خوب نیست! یعنی داغونه ... میشه بهم نخندیدین؟ آخه نقطه ضعفمه و بابتش مسخره م میکنن!! اصلاً من چرا دارم اینا رو برای شما میگم. شهریار که قیافه ش به شدت کبود شده بود میشناختمش که در آستانه ی ترکیدن بود! اما به زور تلاش میکرد جلوی خودش رو بگیره. البته سابقاً در چنین تلاش هایی موفق نبود و معمولاً منجر به تولید صداهای ناهنجار و بدبویی میشد. برای همین وارد بحث شدم و گفتم : - هیچ اشکالی نداره که بلد نباشین مثلاً خود منم حفظیاتم به شدت بده! شهریار برگشت و نگاهی به من کرد و گفت : - به به یه کلمه هم از مادربزرگ عروس شنیدیم. ننه جان فکر میکردم اون پشت مُردی! هیچ صدایی ازت در نمی اومد آخه! با دستم بازوی سمت راستش رو نیشگون گرفتم که خفه خون بگیره. اونم که در وراجی دستی داشت نقطه ضعف دختر مردم رو پلی برای عبور به مراحل بالاتر دید و گفت : - شما اصلاً نگران این موضوع نباشید بسپاریدش به من در عرض ۲ ماه کاری میکنم عین بلبل انگلیسی صحبت کنید! صدف سرش رو به علامت تاسف تکون داد و گفت : - نه ... بی فایده ست! انواع و اقسام آموزشگاه ها و معلم سرخونه ها رو رفتم و داشتم! اما انگار نه انگار یاد نمیگیرم. شهریار یه کم خودش رو جا به جا کرد تا بهتر بتونه حرفش رو تفهیم کنه : - نه شما تا حالا انگیزه نداشتی که اینجوری شده الان داداش گلتون آلمان رفته حالا حالا هم نمیاد. یهو دیدین این مکرون پدر ... منظورم این رئیس جمهورشون هم مثل ترامپ دیوونه شد و داداشتون حالا حالا تحریم شد و نتونست بره بیاد! بلاخره که چی؟ باید شما برید بهش سر بزنید یا نه؟ با خنده گفتم : - البته فکر کنم ربطی به نظر مکرون نداره ها شهریار با تشر بهم توپید و گفت : - دو دقه تو خفه شو فعلا تو چی از سیاست میفهمی آخه این رئیس جمهورهای اون ور آب همه شون خدایی میکنن مثه اینجا نیستن که تازه صبح جمعه بفهمن بنزین گرون شده! صدف سری تکون داد و گفت : - بله بله حق با شماست. یهو با خنده گفتم : - شهریار جان آقای مکرون رئیس جمهور فرانسه ست. داداش صدف خانم آلمان درس میخونه! بنظرم بهشون بگو که برعکس زبانِ خوبت، توی جغرافی خنگ بودی! یهو صدف هم زیر خنده زد و جواب داد : - ای وای راس میگین منم اصلا توجه نکردم. در هر حال ممنونم بابت پیشنهادتون آقا شهریار. شهریار جواب داد : - صدف خانم اگه قبول نکنید خدا شاهده من ناراحت میشم. اصلاً من بخاطر شفای امیر نذر کردم که سالی یکی دو نفر رو بصورت خصوصی زبان یاد بدم!! صدف که مشخص بود کاملاً گیج تشریف داره جواب داد : - ای وای ... مگه مریض هستن ایشون؟ حس کردم یه کم قیافه شون رنگ پریده ست ... سرطان ؟! یهو وسط حرفشون پریدم و جواب دادم : - خدانکنه صدف خانم! شما هنوز شهریار رو نشناختین که داره شوخی میکنه! شهریار همچنان داشت می خندید. صدف کلی عذرخواهی کرد. شهریار که خنده هاش تموم شده بود رو به من گفت : - ولی صدف خانم بدم نمیگه ها بنظرم قیافه ت همیشه رنگ پریده میزنه بیا یه آزمایشی بده! - خفه شو بابا! صدف در حال دور زدن پرسید : - خب گفتین کدوم دانشگاه بودین؟ شهریار با لبخند پر غرور گفت : - صنعتی شریف با اجازه تون!! صدف بازم رو ترمز کوبید و فریاد زد : - صنعتی شریف؟! وای باورم نمیشه شما نخبه این وای خدای من چقدر دوست داشتم اونجا قبول بشم. صداش بوی غم گرفت. شهریار با دلجویی گفت : - حالا اونجوری که همه فکر میکنن هم نیست بابا یه دستشویی داره همیشه خدا کیپه! یکی تو سرش زدم - ای چندش حالمو بهم زدی
مطلع عشق
خانواده و ازدواج 👆 #سواد_رسانه 👇
ای بابا 🤦‍♀ دیروز باید پست خانواده میذاشتم چرا سوادرسانه گذاشتم
امروز بجاش در رابطه با خانواده میذارم 😅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
تکنیک های مهربانی_40.mp3
11.26M
💞 ۴۰ مهم نیست چه کاری انجام میدی! ⚜️ مهم اینه که کار خیرت رو کجا، کِی، برای چه کسی، و به چه هدفی انجام میدی! اینجاست که کارِهات قیمت میگیره... @ostad_shojae
‌ نباید بگید صورتِ نَچرال و بی ارایش خوبه ولی دنبال یه مشت عملی با صد کیلو ارایش باشید.