#ارسالی_کاربران
#ایده
سلام
من طلبه م و خطاطی هم میکنم☺️
دوستم راننده اسنپه🚕 چند ماه پیش گفت خانومای مسافر بی حجاب زیادی میان تو ماشینم و من از این موضوع ناراحتم 😔 ، بهم گفت یه متنی دررابطه با حجاب بنویسم ، تا اویزون کنه جلو ایینه ماشینش
بعد چند وقت سوار ماشینش شدم دیدم اویزون کرده و گفت خییییللی اثر داشته خیلیا خوششون😍 اومده خیلیاهم حجابشونو درست کردن...👏
❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
داستان #قبله_ی_من نویسنده : میم. سادات هاشمی #قسمت پانزدهم 🍃گیـج و کلافـه بـرش پیتزایـم را در ظرف
داستان #قبله_ی_من
نویسنده : میم. سادات هاشمی
#قسمت شانزدهم
🍃رفاقــت مــن و ســحر و ایســان از کلاس زبــان شروع شــد. ســن کــم مــن باعـث مـی شـد جـذب حـرکات عجیـب و غریبشـان شـوم.باهجده سـال ســن ، کوچکتریــن فــرد گــروه چهارنفــره مــان بــودم. هرچقــدر رابطــه ام باایـن افـراد عمیـق تـر شـد، از عقایـد و دوسـتان گذشـته ام بیشـتر فاصلـه گرفتـم. هرسـه بـزرگ شـده ی خانـواده هـای آزاد و بـه دیـد مـن روشـنفکر بودنــد. ســحر بیســت و ســه ســال و ایســان ســه ســال از او کوچکــر و
مهسـا هـم دوسـال از سـحر بـزرگ تـر بـود. پـدرم ازهـان اول باارتبـاط مـا مخالفـت مـی کرد. امـا مـن شـدیدا بـه انهـا علاقـه داشـتم. هرسـه دانشـگاه ازاد اصفهــان درس مــی خواندنــدو پاتوقشــان ســفره خانــه و تفریحشــان قلیــان باطعــم هــای نعنــا و دوســیب بود.
یــک چیــز همیشــه دردیــدم غیرممکـن بنظـر مـی امد. آنهـم ایـن بـود کـه هرهفتـه دوسـت پرسشـان را مثـل لبـاس عـوض میکردند.
تـک فرزنـد بـودن مـن مشـکل و علـت بعـدی ارتباطـم شـد.
ومن براحتی تامرز غرق شدن در لجن و مرداب پیش رفتم....
شـال را پشـت گوشـم مـی دهـم و دسـتم را بـرای سـمند زرد رنـگ دراز مـی کنـم : مسـتقیم!!
ماشـین چندمتـر جلوتـر مـی ایسـتد و مـن باقدمهـای بلنـد سـمتش مـی روم
❣ @Mattla_eshgh
داستان #قبله_ی_من
نویسنده : میم. سادات هاشمی
#قسمت هفدهم
🍃درش را بـاز مـی کنـم و عقـب کنـار یـک سرباز مـی نشـینم. در را مـی بنـدم و پنجـره را پاییـن مـی دهـم. گرمـای نفـرت انگیـز تابسـتان پوسـت صورتــم را خــراش مــی دهــد. سرجایــم کمــی جابــه جــا مــی شــوم و بــه پشـتی صندلـی کامـلا تکیـه مـی دهـم.
نگاهـم بـه چهـره ی سرباز مـی افتـد. از گونـه هـای سرخ و پوسـت گندمـی اش مـی تـوان فهمیـد کـه اهـل روستاسـت. پسـرک خـودش را جمـع مـی کنـد تـا مبـادا بـازو یـا کتفـش بـه مـن بخـورد. بـی اراده از ایـن حرکـت خوشـم مـی آیـد. نمیدانـم بـرای کارش
چـه دلیلـی را تجسـم کنـم! « حیا؟...ذات؟غریزه؟..گناه؟.شـاید هـم بـی اراده ایـن کار را کـرده!«
نگاهـم را سـمت خیابـان مـی گردانـم. اگـر از کار پـسرک خوشـم آمده،پـس چـرا از حجـاب فـرار مـی کنـم؟
چنـد لحظـه مکـث مـی کنـم و خـودم جـواب مـی دهـم: خـب معلومـه.
ایــن برخــورد کاملا باپوشــش فــرق داره. آدم میتونــه چــادر نپوشــه ولــی بــه مـرد غریبـه هـم نزدیـک نشـه. بیخیال اصـلا
شـانه بـالا میانـدازم و بازبـان لبهایـم را تـر میکنـم. طعـم تـوت فرنگـی رژ لبـم در دهانـم احسـاس خوشـایندی را بـه مزاجـم مـی دهـد. امـروز اولیـن جلسـه ی آمـوزش گیتـارم خواهـد بود. بـا تجسـم چهـره ی پـدرم استـرس و اضطـراب بـه جانـم مـی افتـد. زیـپ کوچـک کیفـم رابـاز میکنـم و یـک آدامـس تریدنـت ازجعبـه اش بیـرون مـی آورم و در دهانـم مـی گـذارم.
❣ @Mattla_eshgh
داستان #قبله_ی_من
نویسنده : میم. سادات هاشمی
#قسمت هجدهم
🍃خنکــی طعــم نعنــا در فضــای دهانــم میپیچــد و استرســم را کمـتـر مــی کنـد. بعـداز پنـج دقیقـه باصـدای آرام، راننـده را مخاطـب قـرار مـی دهـم کـه:
همیـن جـا پیـاده میشـم. و اسـکناس پنـح تومنـی را دسـتش میدهـم.
از ماشـین پیـاده میشـوم و بـه اطرافـم نـگاه میکنـم.
_ مهسا گفت همینجا پیاده شو.تقاطع چهارراه... یه...یه..تابلو...امم...
چانه ام را میخارانم و چشمانم را تنگ میکنم
_ خداروشکر کورم شدم!
دست به کمر وسط پیاده رو می ایستم و دقیق تر نگاه میکنم
_ الهی بمیری با این آدرس دادنت!
بـه پشـت سرم نـگاه میکنـم. مـردی کـه روی شـانه اش کیـف گیتـار آویـز شـده، بـه طـرف خیابـان مـی رود، سـمتش مـی روم و صدایـش مـی زنـم:
ببخشـید آقـا!
صورتـش را بـه سـمت مـن بـر مـی گردانـد و مـی ایسـتد، لبخنـد نیمـه ای مـی زنـم و مـی پرسـم: میدونیـد ایـن اطـراف آموزشـگاه گیتـار کجـاس؟
بـه کیفـش اشـاره میکنـم و ادامـه مـی دهـم: بخاطـر کیفتـون گفتـم، شـاید بدونید!
لبخنـد کجـی میزنـد و جـواب مـی دهـد: بلـه! منـم همونجـا میـرم، میتونیم باهــم بریم!
تشکر میکنم و باهم از خیابان عبور میکنیم
❣ @Mattla_eshgh
داستان #قبله_ی_من
نویسنده : میم. سادات هاشمی
#قسمت نوزدهم
🍃عینـک پلیـس روی چهـره ی هفـت و اسـتخوانی اش خیلـی جـذاب اسـت.
پیراهــن مردانــه ی ســورمه ای و شــلوار کتــان مشــکی اش خبــر از خــوش سـلیقه بودنـش مـی دهـد.
زیـر چشـمی نـگاه و باهـر قدمـش حرکـت میکنم. آسـتین هایـش را بـالا زده و دسـتهایش را درجیـب هـای شـلوارش فـرو برده. بـه سـاعت صفحـه گـرد و براقـش خیـره مـی شـوم، صدایـی درذهنـم مـی پیچـد: ینـی میشـه هـم کلاسـیم باشـه؟
به خودم میآیم و لب پایینم را می گزم
_ ای خاک تو سر ندید پدیدت! بدبخت!
درخیابـان غربـی چهـارراه مـی پیچـد و بعـداز بیسـت قـدم مقابـل در یـک سـاختامان بـزرگ مـی ایسـتد. بـدون آنکـه نگاهـم کنـد میگویـد: بفرماییـد اینجاست.
_ ممنون!
داخل می روم و به پشت سرم نگاه میکنم
_ ینی اون اینجا نمیاد؟
مهسـا یـک تکـه شـکلات تلـخ دردهانـش مـی گـذارد و کمـی هـم بـه مـن تعـارف مـی کنـد. لبخنـد مـی زنـم
_ نه ممنون! تلخ دوست ندارم
❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
🔴📷 ❗️نمونه ای زیبا از تکریم حقوق زنان در #غرب 🔺تیلور سویفت و کتی پری، سلبریتی و خواننده های غربی در
پستهای پنجشنبه(حجاب وعفاف)👆
روز چهار شنبه (امام زمان (عج) و ظهور👇
آتش 🔥تابستان ، نمرود مشکلات ، دوری پر درد
دنیاے 🌎 ما یڪ ابراهیم میخواهد که گلستان🌺 شود ،بیا
✨السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه✨
❣ @Mattla_eshgh
1_4929583451679490115.mp3
2.3M
قسمتی مهم از سخنرانی
#امین_بسطامی ۳۱ خرداد ۹۸
🔻موضوع: جنگ ایران امریکا حول محور پهپاد جاسوسی (باتلاق خبری)
❌در اخبار پهپاد متوقف نشوید دام جای دیگریست ...!!
⛔مواظب امریکایی های داخل باشید!
#عملیات_روانی
❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
☸ #آقازاده_ها و MI6 🔹چند روز پیش یکی از نمایندگان مجلس هشدار که ۴۰۰۰# آقازاده #ژن_خوب در انگلیس تح
اینو یه بار دیگه بخونین و
سریال #گاندو رو حتما حتما حتما👌👌👌
هرشب پیگیری کنین
تکرارش هم صبح پخش میشه ،هم بعدازظهر
مطلع عشق
خب بریم سراغ اینکه آیا واقعا رسانه ها میتونن به کمک انسان ها بیان برای نظارت بر برقراری نظا
خب مثل اینکه همراهان ما زیاد همراهی نمیکنن
از جناب دکتر شریعتی می پرسیم😊
ما یک کسی رو انتخاب کردیم
حق نداریم عزلش کنیم 😳
آقای دکتر
چرا میگید حق ندارین عزل بکنین❓
برخلاف دوستان گروه اسرار ولایت 😊
ایشون جواب خیلی روشنی میده ✅
میفرماید 👈چون رسانه ها مطبوعات
درجامعه آزاد افکار عمومی رو اداره میکنن
امکان فریب دادن افکار عمومی
🔻توسط مطبوعات ورسانه ها خیلی زیاده
نمیشه اعتماد کرد🤔
چون روزنامه و رسانه فریب میدن مردم رو
نمیشه اعتماد کرد👇
اگه مردم گفتن از یه کسی بدمون میاد
واقعا حرف حرف مردم باشه❗️
این حرف مال چه زمانیه❓
زمانی که اصلا دموکراسی تو جامعه ما پیش بینی نشده بود✅
🔸البته ایشون رشتشون جامعه شناسی بوده
✔️ براساس تجربه خودشون این حرف رو زدن
پس خیلی روشنه که
دموکراسی به این معنا که
🔺مردم نظارت بکنن ونظام تسخیری
به زیبایی اداره بشه امکان نداره❌
واگر شما بگید ⏬
🔺سیستم احزاب کنترل میکنه یا
🔺سیستم رسانه ها ومطبوعات آزاد
کنترل میکنه
اتفاقا من حالا روزهای بعد در این باره باز توضیح خواهم داد که👇👇
خود احزاب ومطبوعات 🗞📰
بیشتر امروزه درجهت👇
خراب کردن نظام تسخیری به کار میان❌
طبیعت رسانه امروزه اون چیری که
داره ازش استفاده میشه
بیشتر فریبنده است😈
🔺بیشتر تامین کننده منافع رانت خواران پشت پرده است
یه چیزی که تو جهان آدم داره میبینه اینه 👇👇
رسانه ها اکثرا مال سرمایه دارهاست💯
جالبه🤔
رسانه ها مال سرمایه دارا💰
احزاب مال سرمایه دارها 💰
هی سنگ مردم به سینه کوبیده میشه🙄
آقا یکدفعه ای بگو
🔺سلطنت مطلق سرمایه دارا دیگه💰
بحث رو تموم کن برو جلو
#کمی_از_اسرار_ولایت شنبه ، سه شنبه در👇
❣ @Mattla_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 #گاندو | قطعه سانسور شده
محمد: دو سه کانال داریم میرسیم به آدمهای بسیار نزدیک به مقامات ارشد کشوری!
رئیس: مثلا؟
محمد: #دولت
#سینمای_استراتژیک
❣ @Mattla_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 #گاندو | دیالوگ جایگزین شده درباره #دولت
#روحانی
#جیسون_رضاییان
#خواهرزاده_یکی_از_مسئولین!
#سینمای_استراتژیک
❣ @Mattla_eshgh