eitaa logo
مطلع عشق
276 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
مطلع عشق
🌸💐✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم✨💐🌸 #جلسه_پانزدهم 🌷📝 موضوع : تمرین عملی تشخیص مزاج ذاتی و غ
🌺💐✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم✨💐🌺 🌷📝 موضوع : جواب تمرین عملی تشخیص مزاج ذاتی و غلبه اخلاط و ادامه تدریس در مورد مزاج فصل ها و زمان و سن تشکر می کنم از بزرگوارانی که همت و تلاش کردن و با توجه به تدریس ها نظر خودشون رو در مورد مزاج ذاتی و غلبه خلط این ۴ مزاج شناسی ارائه دادن. واقعا با دیدن بعضی از جواب ها بسیار خوشحال می شدم ، چون بعضی ها تونستن این تفکیک رو متوجه بشن و بدرستی تشخیص بدن. اون بزرگوارانی هم که در خواست تمدید مهلت پاسخگویی رو داشتن، ان شاءالله تدریس ها رو مرور کنند ، چون در چند جلسه آینده ان شاءالله دوباره از این قبیل سوالات و ان شاءالله کمی تخصصی تر پرسیده میشه. بزرگوارانی هم که فقط عضو این گروه شدن و تدریس ها رو ارزشی براشون قائل نیستن یا زحمتی به خودشون نمیدن که بخونن، مطمئن باشید که تا این بحث پایه ای رو خوب متوجه نشدید طب سنتی اسلامی رو ادامه ندید حتی بحث یاد گرفتن شاخه های مختلف طب سنتی اسلامی رو، چون اگر این بحث رو خوب متوجه نشدید و اقدام به انجام حجامت و یا فصد و یا زالو اندازی کردید مطمئنا دچار مشکل خواهید شد و در درمان موفقیت کامل به دست نمی یارید. حقیر وظیفم بود که این رو چندین بار متذکر بشم. @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
🌸🍃🌷🍂🌺🍃🌹🍂 📝 گفتیم که همه چیز در این عالم دارای مزاج هست و دانستن آن ها و رعایت آن ها کمک بسیار زیادی برای حفظ سلامتی و همچنین درمان مریضی ها دارد، که در زیر مزاج فصل ها و ساعات و سن رو ذکر کردیم : ✨🌸💠 مزاج فصل ها : بهار 👈 گرم و تر تابستان 👈 گرم و خشک پاییز 👈 سرد و خشک زمستان 👈 سرد و تر ✨🌺💠 مزاج ساعات شبانه روز : صبح تا ظهر (۶ تا ۱۲) 👈 گرم و تر ظهر تا عصر (۱۲ تا ۱۸) 👈 گرم و خشک عصر تاشب (۱۸ تا ۲۴) 👈 سرد و خشک شب تا صبح (۲۴ تا ۶) 👈 سرد و تر ✳️ به همین دلیل است که کسانی که بین ساعت ۶ صبح تا ۱۲ می خوابند به مرور دچار کم خونی می شوند و کسانی که مریضی های سرد دارند 👈 شب ها بیماری تشدید می شود .بهترین زمان برای انجام کارها صبح تاظهر است. اکثر درگیریها و دعواها و تصادفات در هنگام ظهر اتفاق می افتد. خواب قیلوله که حدود نیم ساعت قبل از اذان ظهر می باشد بسیار مناسب است. (خواب طبیعت سردی دارد.) ✨🌼💠 مزاج سن : در رساله ذهبیه با توجه به گفته امام رضا علیه السلام : از بدو تولد تا ۱۵ سالگی 👈 غلبه دم (رشد و نمو) از ۱۵ تا ۳۵ سالگی 👈 غلبه صفرا (جوانی و شباب) از ۳۵ تا ۶۰ سالگی 👈 غلبه سودا (میانسالی و پختگی) از ۶۰ سالگی تا مرگ 👈 غلبه بلغم (شیخوخیت و پیری). اینجاست که اگر در خانه ای یک میانسال یا کهنسال با غلبه سودا یا بلغم و یک جوان صفراوی باشد ناسازگاری و بد اخلاقی جوانان بروز می کنند ، جوانان صفراوی فکر می کنند میانسالان و کهنسالان در حال اذیت کردن هستند اما در اصل این خلط سوداست که باعث نگرانی و پیگیری زیر سوال بردن جوان می شود و باعث بروز این چنین رفتاری از پدر و مادران شده و چیرگی خلط صفرا هم باعث کم طاقتی جوان اس ، تدابیر عدم خوردن غذاهای سودا زا و بلغم زا برای بزرگسالان و عدم خوردن غذاهای صفرازا برای جوانان از بهترین تدابیر برای رفع این مشکلات است ، 🌸✨قرآن کریم می فرماید : وَ قَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَريماً : و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى] «اوف» مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى. (23) وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّياني صَغيراً : و از سر مهربانى، بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو: «پروردگارا، آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خُردى پروردند.» (24) (سوره اسرا) 🌺 پس اگر جوانی با 👈 نفس صفراوی خود 👈 بجنگد و 👈 تحمل کند آن چه را که خدا برای او مقدر ساخته در واقع از ⬅️ صالحین🌹 است و جزای او 👈 غفران پروردگار 😃 است . 💟 سالخوردگان سالم بهترین مدیر، راهنما و مشاورانند و از بهترین متفکرین دنیا هستند. 🌍 دنیا با 👈 تفکر سالمندان و 👈 حرکت جوانان اداره می شود. ✅💐👌 روزهای زوج در 👇👇 🆔 @Mattla_eshgh
❤️ 🌷این گل ها تقدیم به دل پاکتون🌷 🌸 🌺 🌸 🌼 🌺 🌼 🌺 🌸 🌼 🌺 🌸 🌼 🌺 ❤️ @Mattla_eshgh
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 هيچ ازدواجی بدون نقص نیست و این هم عیب نیست. این را بدانید که هیچ چیز همیشه عالی و بدون نقص نیست. همیشه اختلاف عقاید و مخالفت وجودم دارد. زمان هایی هست که ممکن است همسرتان چیزی بگوید یا کاری کند که موجب رنجش شما شود. زن و شوهر شاد درباره این اختلافات صحبت و راه حل آن را پیدا می کنند. در مقابل در یک رابطه ناموفق اجازه می دهند تا این مسئله آنقدر روی هم جمع شود تا به مرز انفجار برسد و به یک مشکل بزرگتر تبديل شود. ╭─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─╮ @Mattla_eshgh ╰─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─╯
مطلع عشق
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :1⃣5⃣1⃣ #فصل_چهار
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :2⃣5⃣1⃣ می دانستم شینا هنوز بالای سرم نشسته و دارد ریزریز برایم اشک می ریزد. نمی خواستم گریه کنم. آن روز مهمانی پسرم بود. نباید مهمانی اش را به هم می زدم. سر ظهر مهمان ها یکی یکی از راه رسیدند. زن ها توی اتاق مهمان خانه نشستند و مردها هم رفتند توی یکی دیگر از اتاق ها. بعد از ناهار خواهرم آمد و بچه را از بغلم گرفت و برد برایش اسم بگذارند. اسمش را حاج ابراهیم آقا، پدربزرگ صمد، گذاشت مهدی. خودش هم اذان و اقامه را در گوش مهدی گفت. بعدازظهر مردها خداحافظی کردند و رفتند. مرداد ماه بود و فصل کشت و کار. اما زن ها تا عصر ماندند. زن برادرها و خواهرها رفتند توی حیاط و ظرف ها را شستند و میوه ها را توی دیس های بزرگ چیدند. مهدی کنارم خوابیده بود. سر تعریف زن ها باز شده بود، من هنوز چشمم به در بود و امیدوار بودم در باز شود و لحظة آخر مهمانی پسرم، صمد از راه برسد. 🔸فصل پانزدهم مهدی شده بود یک بچة تپل مپل چهل روزه. تازه یاد گرفته بود بخندد. خدیجه و معصومه ساعت ها کنارش می نشستند. با او بازی می کردند و برای خندیدن و دست و پا زدنش شادی می کردند. اما همة ما نگران صمد بودیم. برای هر کسی که حدس می زدیم ممکن است با او در ارتباط باشد، پیغام فرستاده بودیم تا شاید از سلامتی اش باخبر شویم. می گفتند صمد درگیر عملیات است. همین. ادامه دارد...✒️ http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :3⃣5⃣1⃣ شینا وقتی حال و روز مرا می دید، غصه می خورد. می گفت: «این همه شیر غم و غصه به این بچه نده. طفل معصوم را مریض می کنی ها.» دست خودم نبود. دلم آشوب بود. هر لحظه فکر می کردم الان است خبر بدی بیاورند. آن روز هم نشسته بودم توی اتاق و داشتم به مهدی شیر می دادم و فکرهای ناجور می کردم که یک دفعه در باز شد و صمد آمد توی اتاق، تا چند لحظه بهت زده نگاهش کردم. فکر می کردم شاید دارم خواب می بینم. اما خودش بود. بچه ها با شادی دویدند و خودشان را انداختند توی بغلش. صمد سر و صورت خدیجه و معصومه را بوسید و بغلشان کرد. همان طور که بچه ها را می بوسید، به من نگاه می کرد و تندتند احوالم را می پرسید. نمی دانستم باید چه کار کنم و چه رفتاری در آن لحظه با او داشته باشم. توی این مدت، بارها با خودم فکر کرده بودم اگر آمد این حرف را به او می زنم و این کار را می کنم. اما در آن لحظه آن قدر خوشحال بودم که نمی دانستم بهترین رفتار کدام است. کمی بعد به خودم آمدم و با سردی جوابش را دادم. زد زیر خنده و گفت: «باز قهری!» خودم هم خنده ام گرفته بود. همیشه همین طور بود. مرا غافلگیر می کرد. گفتم: «نه، چرا باید قهر باشم، پسرت به دنیا آمده. ادامه دارد...✒️ http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :4⃣5⃣1⃣ خانمت به سلامتی وضع حمل کرده و سر خانه و زندگی خودش نشسته. شوهرش هفتم پسرش را به خوبی راه انداخته. بچه ها توی خانه خودمان، سر سفره خودمان، دارند بزرگ می شوند. اصلاً برای چی باید قهر باشم. مگر مرض دارم از این همه خوشبختی نق بزنم.» بچه ها را زمین گذاشت و گفت: «طعنه می زنی؟!» عصبانی بودم، گفتم: «از وقتی رفتی، دارم فکر می کنم یعنی این جنگ فقط برای من و تو و این بچه های طفل معصوم است. این همه مرد توی این روستاست. چرا جنگ فقط زندگی مرا گرفته؟!» ناراحت شد. اخم هایش توی هم رفت و گفت: «این همه مدت اشتباه فکر می کردی. جنگ فقط برای تو نیست. جنگ برای زن های دیگری هم هست. آن هایی که جنگ یک شبه شوهر و خانه و زندگی و بچه هایشان را گرفته. مادری که تنهاپسرش در جنگ شهید شده و الان خودش پشت جبهه دارد از پسرهای مردم پرستاری می کند. جنگ برای مردهایی هم هست که هفت هشت تا بچه را بی خرجی رها کرده اند و آمده اند جبهه؛ پیرمردهای هفتاد هشتاد ساله، داماد یک شبه، نوجوان چهارده ساله. وقتی آن ها را می بینم، از خودم بدم می آید. برای این انقلاب و مردم چه کرده ام؛ هیچ! آن ها می جنگند و کشته می شوند که تو اینجا راحت و آسوده کنار بچه هایت بخوابی؛ وگرنه خیلی وقت پیش عراق کار این کشور را یکسره کرده بود. . ادامه دارد...✒️ http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :5⃣5⃣1⃣ اگر آن ها نباشند، تو به این راحتی می توانی بچه ات را بغل بگیری و شیر بدهی؟!» از صدای صمد مهدی که داشت خوابش می برد، بیدار شده بود و گریه می کرد. او را از بغلم گرفت، بوسید و گفت: «اگر دیر آمدم، ببخش بابا جان. عملیات داشتیم.» خواهرم آمد توی اتاق گفت: «آقا صمد! مژدگانی بده، این دفعه بچه پسر است.» صمد خندید و گفت: «مژدگانی می دهم؛ اما نه به خاطر اینکه بچه پسر است. به این خاطر که الحمدلله، هم قدم و هم بچه ها صحیح و سلامت اند.» بعد مهدی را داد به من و رفت طرف خدیجه و معصومه. آن ها را بغل گرفت و گفت: «به خدا یک تار موی این دو تا را نمی دهم به صد تا پسر. فقط از این خوشحالم که بعد از من سایة یک مرد روی سر قدم و دخترها هست.» لب گزیدم. خواهرم با ناراحتی گفت: «آقا صمد! دور از جان، چرا حرف خیر نمی زنید.» صمد خندید و گفت: «حالا اسم پسرم چی هست؟!» معصومه و خدیجه آمدند کنار مهدی نشستند او را بوسیدند و گفتند: «داداس مهدی.» چهار پنج روزی قایش ماندیم. روزهای خوبی بود. مثل همیشه با هم می رفتیم مهمانی. ناهار خانة این خواهر بودیم و شام خانة آن برادر. با اینکه قبل از آمدن صمد، موقع ولیمه مهدی، همة فامیل ها را دیده بودم؛ اما مهمانی رفتن با صمد طور دیگری بود. ادامه دارد...✒️ http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
💠 دختران آفتاب 🆔 @Mattla_eshgh
‌ 📗📔📕 توصیه رهبر انقلاب برای ترویج یک کتاب دخترانه ‌ 📝 تقریظ رهبرانقلاب بر کتاب : 📚 «در میان کتابهای داستانی که هدفش طرح مسائل فکری است، این بهترین کتاب از نویسنده‌ئی ایرانی است. طرح کلی داستان و درونمایه‌های داستانی آن خوب و شیرین است. حرفها هم قوی و منطقی است.... این کتاب باید ترویج شود.» ‌ 🌺 کتاب «دختران آفتاب» برای والدین، رفع‌کننده‌ی برخی گره‌های ذهنی در روابط عاطفی‌شان با همسرشان است و همچنین کلیدهای خوبی از نیازهای تربیتی فرزندان را در اختیارشان قرار می‌دهد و برای فرزندان و به‌ویژه دختران، آگاهی و ترسیم فضای آینده را به دست می‌دهد. ‌ ✅ این کتاب با استفاده از سبک «داستان‌مقاله» به بررسی و نقد و رد و اثبات مؤلفه‌ها و مباحث و شبهات حوزه‌ی زن و خانواده و جامعه می‌پردازد؛ از جمله جواب گفت‌وگوهای تربیتی و نقدهای اجتماعی و شوخی جمع‌های خانوادگی و محفل‌های مختلط زنانه و مردانه درباره‌ی مسائل زنان. ‌ http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️تکلیف میل جنسی دختری که نمی تونه ازدواج کنه چیه ؟ 🍂بنده نیاز جنسی دارم . ولی راه حلالی برای ارضای اون سراغ ندارم . باید چه کار کنم ؟  بهترین👌 راه اینه که بگم خب ، گناه که نمی تونم بکنم چون خدا صراحتا به افرادی مثل من گفته که عفت پیشه کنید . عفت پیشه کنید یعنی چه ؟ یعنی فعلا دور کلیه مسائل جنسی رو خط بکش . یعنی خودت رو در معرض تحریک شدن قرار نده . اگه تحریک شدی هر طور که می تونی مقاومت کن .  مگه خدا سازنده ی بدن من نیست ؟! مگه بهتر از هر کسی بدن من رو نمیشناسه ؟ مگه نمی دونه من چه نیازهایی دارم ؟ مگه نمی دونه فلان نیاز رو میشه نادیده گرفت و فلان نیاز رو نمیشه ؟! همین خدا میگه عفت پیشه کن ! حالا اگه من دوست ندارم عفت پیشه کنم ، نباید ازدواج نکردن رو مجوزی برای گناه کردن بدونم .  🍃اونایی که میگن ، نیاز جنسی مثل نیاز به غذاست ، چرا در بین میلیاردها انسان ، یک نمونه رو مثال نمیزنن که کسی به خاطر عدم ارضای جنسی بلایی سرش اومده ؟! شما تو اخبار یا سایت های مختلف چنین چیزی دیدید یا شنیدید ؟! اونایی که میگن نمیشه میل جنسی رو نادیده گرفت ، کسانی هستند که عوامل و اسباب تحریکات جنسی رو از خودشون دور نمی کنن . هی تحریک میشه و می بینه که نمیشه مقاومت کرد . بعد نظریه میده که نه نمیشه میل جنسی رو نادیده گرفت . 🍃عده ای بعد از ترک خودارضایی به سلامت جنسی خودشون مشکوک میشدن !!! میگفتن مثل سابق حس جنسی ندارن ! نگران بودن که نکنه بلایی سرشون اومده !!! میل جنسی بر خلاف ادعاهای دروغی که میشه ، اگه مدتی بهش بها داده نشه ، مثل بچه ی خوب خودش رو کنار میکشه و به خواب میره ! اگه موقعیت حلال جور شد ، دوباره بیدار میشه !😊 ب و اين اثبات شده هست پس اگه موقعیت ارضای حلال میل جنسی رو ندارید فیتیله ی اون رو بکشید پایین ، تا بتونید زندگی کنید . موفق باشید http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc