💠 #در_چنگال_عقاب 1
🔰 سالن ترانزیت فرودگاه دُبی
سهشنبه چهارم اسفندماه ۱۳۸۸،ساعت ۱ و ۱۵ دقیقه بامداد سالن ترانزیت فرودگاه بینالمللی دُبی ـ
👈«از مسافران محترم پرواز شماره ۷۳۷ بویینگ شرکت هواپیمایی «Altyn Air» با شماره ۴۵۴ به مقصد بیشکک تقاضا میکنیم جهت انجام تشریفات پروازی به گیت شماره پنج فرودگاه مراجعه فرمایند…»
👈 تابلو نمایش اطلاعات پروازی سایت رسمی فرودگاه دبی در فاصله ۲۲ تا ۲۳ فوریه ۲۰۱۰ میلادی (سوم تا چهارم اسفند ماه ۱۳۸۸) فقط مشخصات یک پرواز به قصد بیشکک قرقیزستان را ثبت کرده بود.
✳️ طبق برنامه قرار بود هواپیمایی با شماره ثبت EY 537 ، متعلق به خطوط هوایی ترکمنستان، در ساعت ۲۲ و ۴۵ دقیقه سوم اسفند ماه، به وقت محلّی، دبی را به مقصد قرقیزستان ترک کند.در حالی که این پرواز سه ساعت و ۲۹ دقیقه تأخیر را پشت سر میگذاشت، بلندگوهای سالن فرودگاه از آماده شدن هواپیمای مسافربری برای پرواز به بیشکک، پایتخت قرقیزستان، خبر میداد.
🌀 ساکها و چمدانها، به شکلی پراکنده، در سالن ترانزیت فرودگاه بینالمللی دبی به چشم میخورد. برخی مسافران با چهرههای خسته و کلافه، برخی با اشتیاق و جمعی نیز بیتفاوت، ایستاده یا نشسته در کنار وسایل سفرِشان، برای شروع این پرواز ثانیهشماری میکردند و هر لحظه، در انتظارِ خبری جدیدْ، تابلویِ پرواز را زیر نظر داشتند.
❇️ در این میان، مسافران و بدرقهکنندگان در سالن نیز، با گویشهای مختلف محلّی و منطقهای، هیاهویِ زیادی ایجاد کرده بودند و در التهاب شروع پروازْ زمان را سپری میکردند.
ادامه دارد...
📚 منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی
مطلع عشق
در_چنگال_عقاب 3 🔰 علاوه بر آن، نبودن محدودیت در پروازهای شبانه از این فرودگاه، این شرکت را قادر ب
💠 #در_چنگال_عقاب 4
به بلیت پروازش نگاه کرد. روی بلیت نوشته شده بود که هواپیما ساعت ۲۲ و ۴۵ دقیقه برمیخیزد و حالا سه ساعت و نوزده دقیقه از زمان رسمی برخاستن (Take Off) هواپیما میگذشت.
به نظر میرسید انتظارش بیش از حد به درازا کشیده است. مسافران دیگر هم در انتظار به سر میبردند، اما او با بقیه مسافران تفاوت زیادی داشت. بدون تردید، در بیشکک قرقیزستان ماجراهای شیرین زیادی را انتظار میکشید؛ به شرط آنکه همه چیز طبق روال و برنامهریزی انجام شده پیش میرفت و همانند دفعات گذشته قول و قرارهایش درست از آب درمیآمد! کمی آن طرفتر، درست در قسمت شرق سالن فرودگاه، خانمی در نهایت خونسردی و با حرکاتی معمولی، روی صفحه رایانه دستی خود خیره شده بود، اما به آرامی همه حرکات مالک را زیر نظر داشت.
در سمت دیگر سالن، نقطهای نزدیک دِر ورودی، مرد قوی هیکلی در حال شمارهگیری با تلفن همراهش، آهسته و به نرمی چرخید تا سوژهاش را زیر نظر داشته باشد. او طی یک متن انگلیسی به مخاطب آن سوی خط پیام مهمی ارسال کرد:
برایتان SMS فرستادم… جویای سلامتیتان بودم… خواندید؟… نه، نه کاملاً مطمئن هستم… فکر نمیکنم… باید حدوداً ساعت یک بامداد به وقت محلی باشد!؟ اگر تغییری در برنامه پیش آمد، تماس میگیرم.»
اما مالک غافل از آنچه در اطرافش میگذشت، به نقطه نامعلومی چشم دوخته بود. او به چه میاندیشید؟ به کدام یک از جنایاتش… و یا در اندیشه کدامین آرزوی دستنیافتنیاش بود؟
صدایی او را به خود آورد:
«ضمن پوزش از تاخیر پیش آمده از مسافران محترم پرواز شماره ۷۳۷ بویینگ «Altyn Air» به شماره ۴۵۴ به مقصد بیشکک تقاضا داریم هر چه زودتر سوار هواپیما شوند.»
با تکرار این خبر انتظار ۱۱۹ مسافر عازم پایتخت قرقیزستان ـ که با احتساب خلبان و کمک خلبان و خدمه پروازی جمعاً ۱۲۵ نفر بودند ـ به سرآمد. مالک چشمهایش را ریز کرد و با دست به پهلوی حمزه زد که چرت کوتاهی او را ربوده بود.
اکنون عبدالمالک با قرار گرفتن روی پلکان هواپیما حس بهتری نسبت به لحظات قبل داشت. گمان میکرد نگرانیهایش به دلیل این تأخیر لعنتی توهمی بیش نبوده است. توهمی که حتی از یادآوری آن هم درخود احساس عذاب میکرد. از پلههای هواپیما بالا آمد. سرمهماندار، که جوان خوش رویی بود، به انگلیسی به او خوشامد گفت و مالک با لبخند رضایت بخشی ازکنارش گذشت.
نگاهی به کارت موقعیت صندلی خود و همکارش در هواپیما انداخت. ردیف A.18 و B.18 درجایگاه سمت راست.
ادامه دارد...
📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی
مطلع عشق
در_چنگال_عقاب 7 فرمانده نیروی هوایی، که از وقت شناسی و حضور به موقع فرماندهان تحت امر خود، در آن شب
#در_چنگال_عقاب 8
🔰
با توجه به مسیر هواپیمای مسافربری و عبور آن از کریدور پروازی ایران در امتداد استان کرمان و خروج آن از شمال شرق ایران،تنی چند از کارشناسان، فرودگاه اصفهان را، به دلیل تجهیزات مناسب فرودگاهی، جای امنی برای فرود میدانستند، اما به نظر تعدادی دیگر، از جمله معاون عملیات نیرو، دو فرودگاه بندر عباس و مهرآباد تهران گزینه به مراتب مناسبتری به شمار میآمدند.
برخی دیگر از فرماندهان، با توجه به مسیر هواپیما و گذر آن از آسمان کرمان و مشهد، بر این باور بودند که بهترین مکان فرود کرمان و مشهد مقدس است.
اما در این میان بندرعباس، به دلیل نزدیکی به فرودگاه مبدأ، یعنی امارات متحده عربی، امکان خطرپذیری بیشتری داشت. زیرا این احتمال وجود داشت که خلبان هواپیمای قرقیزستانی، با دریافت اولین اخطار برای فرود در بندرعباس، تغییر مسیر بدهد و راه بازگشت به فرودگاه دبی را در پیش گیرد. از طرف دیگر، بندرعباس، به دلیل مجاورت خلیجفارس با محل تجمع نیروهای بیگانه در منطقه، از موقعیت حساسی برخوردار بود و بعید نبود خلبان هواپیمای مسافربری با درخواست شرایط اضطراری برای خود و مسافران، زمینه را برای دخالت هواپیماهای بیگانة مستقر در منطقه فراهم کند.
چه تدبیری باید اندیشیده میشد؟!
در سالن پست فرماندهی معاونان و فرماندهان مشغول صحبت و استدلال بودند، همگی سعی داشتند ضمن بررسی آراء و عقاید طرح شده بهترین گزینه ممکن را مبنای طرحریزی عملیاتی قرار دهند.
سرانجام، فرمانده نیروی هوایی، که در حال تحلیل سخنان جمع حاضر بود، بیآنکه وقت را از دست بدهد، رشته سخن را به دست گرفت: «بسیار خوب، دوستان و همکاران گرامی، دیدگاههای شما را شنیدم. به نظر من، سه راهکار عمده برای رهگیری هواپیمای ناشناس و الزام آن به فرود در فرودگاههای کشورمان وجود دارد…»
فرماندهان، با دقت، به سخنان نهایی فرمانده خود گوش سپرده بودند، زیرا میبایست، در چند دقیقه، تصمیمات اتخاذ شده را با تمام جزئیات آن به عوامل زیرمجموعة خود منتقل میکردند. امیر سرتیپ شاهصفی ادامه داد: «ابتدا بپردازیم به فرودگاه بینالمللی مهرآباد تهران!!
این فرودگاه مطلوب نیروهای سیاسی و امنیتی کشور است. زیرا به محض فرود هواپیمای مسافربری، مأموران امنیتی و اطلاعاتی مستقر در فرودگاه مهرآباد قادر خواهند بود به سرعت وارد عمل شوند و اقدامات ضربتی خود را آغاز کنند. اما فراموش نکنیم که طولانی شدن مسیر و زمان رهگیری هوایی، احتمال بروز هرگونه رویداد غیرمنتظره را افزایش میدهد و شانس موفقیت در عملیات را کاهش خواهد داد.
و اما گزینة دوم شما فرودگاه کرمان است که به دلیل نزدیکی به محل دقیق رهگیری هواپیما، شرایط ویژهای دارد. من شخصاً تمایل چندانی به فرود این هواپیما در این فرودگاه ندارم. زیرا فرودگاه کرمان هماکنون در حال آمادهسازی است و در شرایط فعلی نیز فاقد تجهیزات فرودگاهی استاندارد برای فرود یک هواپیمای مسافربری است. بنابراین، احتمال دارد خلبان هواپیما از فرود در آنجا اجتناب کند و زمان مفید پرواز را برای شکاریهای ما محدود کند.»
فرمانده نیروی هوایی راهکار سوم خود را «فرودگاه بینالمللی بندرعباس» اعلام کرد و مهمترین دلیل این گزینه را جنبههای عملیاتی و تاکتیکی برشمرد. وی بر آن بود که خلبانان با تجربة هواپیماهای شکاری اف ۴ در پایگاه بندرعباس، به محض دریافت فرمان اسکرامبل، قادر خواهند بود به سرعت از این پایگاه برخیزند و وظیفه اصلی رهگیری را دنبال کنند. همچنین خلبانان با توجه به شناخت خوبی که از موقعیت پایگاه و فضای عملیاتی آن دارند، بدون تردید، عملیات رهگیری را با موفقیت و اعتماد به نفس بیشتری انجام خواهند داد. فرمانده نهاجا در ادامه سخنانش گفت: «همه میدانید که آرامش در رهگیری و سلامت پرواز هواپیماهای شکاری و از همه مهمتر تأمین امنیت هواپیمای مسافربری آن هم در تاریکی شب، تا چه حد مهم و حیاتی است.»
ادامه دارد...
📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی
مطلع عشق
در_چنگال_عقاب 10 ✳️✳️ * محاسبه میزان سوخت جنگندههای رهگیر، در صورت طولانی شدن عملیات رهگیری و پیش
#در_چنگال_عقاب 11
✳️✳️
در دومین مرحله تدوین طرح عملیاتی، چهار فروند هواپیمای شکاری مجهز به کد آلِرت هم در پایگاه نهم شکاری در نظر گرفته شد که دو فروند از آنها در مرحله نخست پیادهسازی طرح، ضمن حمایت از یکدیگر، با اِشراف بر عملیات رهگیری و پیگیری روند آن، هدایت هواپیمای مسافربری را برای فرودی مطمئن و امن بر عهده داشته باشند. از طرف دیگر (احتمالاً به دلیل طولانی شدن عملیات)، به دستور فرمانده نیروی هوایی مقرر شد دو فروند هواپیمای کاملاً مجهز اف۴ نیز به صورت خلبان آماده بر روی باند پرواز منتظر صدور فرمان پرواز و پیوستن به جمع شکاریهای دیگر باشند.
علاوه بر آن از پایگاههای شکاری (تبریز)، شکاری (همدان)، شکاری (دزفول)، و شکاری (بوشهر) هم خواسته شد تا مجربترین خلبانان و عوامل پروازی خود را (مطابق با طرح عملیاتی پدافند هوایی و گشت و پوشش رزمی آسمان منطقه) به محل کار فراخوانند و ضمن مسلح کردن هواپیماها به کد آلرت، آنها را در حالت آمادگی کامل قرار دهند. این تصمیم در واکنش به هرگونه عملیات احتمالی و مداخلهجویانه نیروهای بیگانه اتخاذ شده بود.
در پایان هم قرار بر این شد هواپیماهای سوخترسان بویینگ ۷۰۷ و ۷۴۷ از منطقه هوایی مهرآباد تهران به پرواز درآمده و ضمن تقرب به نقاط ایستایی (موقعیت از پیش تعیین شده در مجاورت هواپیماهای رهگیر خودی) بر فراز آسمان آماده تحویل سوخت به هواپیماهای درگیر در عملیات باشند.
پایگاه نهم شکاری
ساعت ۲۳ و ۴۵ دقیقه سوم اسفند ماه سال ۱۳۸۸ بود، تلفن مستقیم و قرمز رنگ فرماندهی، در محل کار فرمانده پایگاه نهم شکاری به صدا درآمد.
فرمانده که پس از پشت سر گذاشتن فعالیتهای روزانه عملیاتی آماده استراحت شبانه میشد، به سرعت گوشی را برداشت.
آن سوی خط صدای آشنای رئیس مرکز پست فرماندهی نیروی هوایی بود:
شب بخیر امیر! فرمانده محترم نهاجا میخواهند با شما درباره موضوع بسیار مهمی صحبت کنند.
این تلفن و این پیام برای او تازگی نداشت. او با روحیات فرمانده خود از نزدیک آشنا بود. پس از احوالپرسی مختصر و اندکی نگرانی در این فکر بود که چه چیز سبب شده است فرماندهی مستقیماً با او تماس بگیرد.
به نظر میرسید بار سنگین مسئولیت از تعارفات و تکلفات عادی روزمره کاسته است، زیرا فرمانده نیروی هوایی بسیار جدی و با لحن آمرانهای صحبت میکرد. وی اصل موضوع را در قالب پیامی کوتاه ولی واضح مطرح کرد:
یک فروند هواپیما در ساعت نیم بامداد از فرودگاه دبی پرواز و به سمت بیشکک حرکت خواهد کرد و همانطور که میدانید از کریدور هوایی کشورمان خواهد گذشت. از شما میخواهم به هر صورت ممکن این هواپیما را رهگیری و وادار به فرود اجباری در فرودگاه بندرعباس کنید: تکرار میکنم، این هواپیما نباید از محدوده پروازی بندرعباس خارج شود.
دستور در نهایت اختصار، متضمن بار و فشار عملیاتی خاص خود بود.
بله قربان… دستور شما به دقت پیگیری و اجرا خواهد شد.
پایان تماس سرتیپ خلبان شاهصفی، برای فرمانده پایگاه نهم شکاری آغاز تازهای از یک مأموریت شبانه بود. وی در اولین اقدام در تماسی با پست فرماندهی پایگاه خواستار اطلاع از مسیر ورودی همه هواپیماهای مسافربری و مسیرهای پروازی منتهی به فضای ایران از فرودگاه بینالمللی دبی شد. پس از آگاهی از زمان تقریبی ورود هواپیمای هدف و در گام بعدی، دستور آمادگی آلرت را برای استارت جنگندههای افـ۴ و آمادگی برای پرواز و شروع عملیات رهگیری صادر کرد.
دستور بعدی او فراخوانی خلبانان وضعیت آلرت ۱۵ دقیقهای و ۳۰ دقیقهای برای آمادگی و استقرار در آلرت شبانه بود. این هواپیماهای شکاری باید در کمتری زمان ممکن جایگزین خلبانان اعزام شده به رهگیری شبانه شده و مجدداً در آلرت مستقر میشدند.
مطلع عشق
در_چنگال_عقاب 14 ✳️✳️ آنان نیز تلاش کردند همه زمینههای لازم را برای شکار آن شب فراهم کنند. اولین
#در_چنگال_عقاب 15
هواپیما با سرعت زیاد روی باند به حرکت درآمد و در یک لحظه درآغوش آسمان جای گرفت. چراغهای هشدار «سیگار نکشید و کمربندها را ببندید» هنوز روشن بود. هواپیما بر فراز حریم فرودگاه به شکل نیمدایره چرخی زد و طرح خروج از ترافیک دبی را برای ورود به کریدور پروازی، همراه با صعودی آرام، اجرا کرد. مهمانداران، با اونیفورمهای مخصوص، در رفت و آمد بودند تا به تدریج مقدمات پذیرایی از مسافران هواپیما را فراهم کنند.
صدایی از بلندگوی هواپیما به گوش رسید: «ضمن سلام و شب به خیر، من به نمایندگی از سوی کاپیتان… به اتفاق همکارانم در پرواز شرکت هواپیمایی Altyn Air به شما خوشامد میگویم. مقصد ما بیشکک و ارتفاع ما ۳۶ هزار پا از سطح دریا خواهد بود و در طول پرواز از آسمان ایران و ترکمنستان خواهیم گذشت. مدت پرواز ما سه ساعت و سی دقیقه خواهد بود. در صورت وضعیت اضطراری و یا تغییر فشار هوای داخل هواپیما، میتوانید از ماسکهای اکسیژن، که در بالای سر شما تعبیه شده است، استفاده کنید. ماسک را به صورتی که همکارانم برای شما نمایش میدهند روی بینی و دهان خود بگذارید و به طور طبیعی تنفس کنید.»
راههای خروجی هواپیما … دو در در جلو، دو در در عقب هواپیما همانگونه که همکارم نمایش میدهد، قرار دارد … .
مالک آرام نبود. مگر این توهمات کِشدار و پراضطراب رهایش میکرد؟ به مهماندار جوانی که با حرکات سمبلیک طریقه استفاده از جلیقه نجات و ماسک اکسیژن را توضیح میداد، توجهی نداشت. چه اهمیتی داشت که میهماندار هواپیما اوقات خوبی را در این پرواز برایش آرزو کند؟
از همان لحظه که نام آسمان ایران را شنید، غمی جانکاه به جانش سایه انداخت: در این پرواز ما از فراز آسمان ایران، ترکمنستان خواهیم گذشت …
ایران … سرزمین او … که اکنون با آن و مردمش بیگانه بود … با مردم خونگرم جنوب و شرق … صورتهای آفتابسوخته از آفتاب تند جنوب … زنان بُرقع به صورت و کودکان سبزه شیرین … از همه آنچه او را به یاد مردم این سرزمین میانداخت احساس ناخوشایندی داشت.
قلب او چگونه میتوانست با مردم ایران ارتباط متقابل انسانی برقرار کند و سرشار از احساسات باشد. جایی که او در پیش چشمان همه دنیا، هموطنانش را به بهانههای واهی به گوشه و کناری در حاشیه مرز در داخل یا خارج از کشور میکشاند و آنها را سبعانه به رگبار مرگ
مطلع عشق
در_چنگال_عقاب 18 ✳️✳️ فرمانده پایگاه هوایی بندرعباس برای اینکه اوضاع را از نزدیک کنترل کند به واح
#در_چنگال_عقاب 19
✳️✳️
آسمان ایران و ادامه عملیات
فرمانده نیروی هوایی ارتش، با توجه به تجارب ارزشمند خود، نگران نتیجه عملیات بود. او میاندیشید آیا ممکن است بین سه فروند هواپیمای مسافربری که هر کدام با اختلاف دو دقیقه در این دقایق پایانی شب از کریدورهای پروازی ایران در حال عبورند، هواپیمای مورد نظر به اشتباه رهگیری شود؟ و به راستی کدام یک از این پرندگان آسمان حاملِ عبدالمالک ریگی است؟ و آیا واقعاً پس از رهگیری شکار دلخواه در تور پروازی اسیر خاک میشد یا نه؟
فرمانده نهاجا به یاد میآورد که مشابه چنین عملیاتی در سال ۱۹۷۳ توسط منابع اطلاعاتی موساد برای دستگیری جورج حبش، از رهبران سازمان جنبش آزادی فلسطین، صورت گرفت. در جریان این اقدام، رژیم صهیونیستی، بر فراز مدیترانه، یک فروند هواپیمای خطوط هوایی لیبی را اقدام به فرود اجباری در تلآویو کرد.
قضیه از این قرار بود که منابع اطلاعاتی موساد در بیروت و طرابلس از پیش اعلام کرده بودند که نام جورج حبش در فهرست مسافرانی است که از طرابلس عازم دمشقاند، از همین روی، در آگوست ۱۹۷۳، پس از برخاستن هواپیمای خطوط هوایی لیبی از طرابلس، دو فروند جنگنده رژیم اشغالگر قدس برفراز دریای مدیترانه راه را بر هواپیما بستند و آن را مجبور به فرود اجباری در فرودگاه تلآویو کردند، با این تصور که دکتر جورج حبش، دبیر کل جبهه خلقِ آزادیِ فلسطین و مسئول اجرای بسیاری از عملیاتهای نظامی علیه صهیونیستها، را بازداشت کنند و به جهانیان نشان دهند که موساد شکاری بزرگ را به تور انداخته است، اما پس از نشاندن هواپیما روی باند و پیادهکردن مسافران، معلوم شد که نه فقط جورج حبش،که هیچ یک از نیروهای برجسته مقاومت ملّی فلسطین و یا دیگر گروههای فلسطینی، جز مسافران این هواپیما نیستند و تشکیلات امنیتی اسرائیل با یک افتضاح امنیتی روبهرو شد. این ناکامترین و در عین حال بزرگترین تلاش موساد برای به دام انداختن جورج حبش بود.
یادآوری این رویداد و تکرار وضعیتی مشابه آن، باعث شد تا فرمانده نهاجا با توکل بر خدا، شخصاً فرماندهی و کنترل رهگیری را تا حصول نتیجه نهایی و شناسایی دقیق هواپیما به عهده بگیرد.
در این هنگام اطلاع رسید که رادار منطقه بندرعباس موفق شده است، با رصد به موقع سه هواپیمایِ ورودی، دو هواپیمای مسافربری را که به مقصد کیفِ اوکراین و کابلِ افغانستان در حرکت بودند از هواپیمای هدف به مقصد بیشکک متمایز کند. این خبر بسیار خوشحالکننده بود.
در اوّلین تماس (و هماهنگی قبلی با پست فرماندهی و کنترل هوایی تهران)، مرکز ترافیک هوایی وابسته به هواپیماهای کشوری درخواست هواپیمای مسافربری را مبنی بر صعود به ارتفاع ۳۶ هزار پایی به مقصد قرقیزستان تأیید نکرد و از خلبان آن تقاضا کرد تا اطلاع ثانوی، به علت ترافیک هوایی، در ارتفاع ۲۵ هزار پایی به پرواز خود ادامه دهد. این ترفند فرصتی شد تا رادارِ منطقه، پس از شناسایی کامل هواپیمای هدف، از میان چند ترافیک همزمان و نزدیک بههم، شکاریِ فانتوم را در حداقل زمان در مسیر هوایی ۴۱۹ـ A از ورودی امارات قرار دهد و، برای تحقق رهگیری هوایی و ادامه مأموریت، آن را در موقعیت تثبیتشده حفظ کند. این امر برای جلوگیری از ادامه پرواز و فرود هواپیما در فرودگاه بینالمللی بندرعباس ضروری بود.
هواپیمای حامل عبدالمالک ریگی به مقصد بیشکک در اوّلین نقطه ورودی به منطقه اطلاعات پروازی (FIR) ایران واقع در داراکس (نقطه تماس اجباری در فاصله هشتاد مایلی نسبت به پایگاه هوایی بندرعباس) ورود خود را اعلام کرد و در کریدور پروازی قرار گرفت.
لازم بود عمل رهگیری هوایی پس از تثبیت پرواز در مسیر کریدور هوایی ۴۱۹ـ A صورت گیرد و هواپیمای شکاری فانتوم در ارتفاع ۲۳ هزار پایی در موقعیت جنوب شرقی در حالت آمادهباش هوایی (برای تکمیل رهگیری هوایی در منطقه ایستایی) به پرواز خود ادامه دهد.
#در_چنگال_عقاب 20
✳️✳️
اینک تفکیک هواپیمای هدف، از میان مجموعهای از ترافیکهای ورودی با فاصله دو تا پنج دقیقه، به دلیل تمایز ارتفاع برای مسئولان رادار منطقه بندرعباس سهل و آسان بود، زیرا در رهگیری هوایی طی سالهای دفاع مقدس و بعد از آن تجربیاتی ارزنده کسب کرده بودند.
از سوی دیگر، این رهگیری برای خلبان ماهر هواپیمای فانتوم عملی به مراتب سادهتر و آسانتر بود، زیرا به دفعات، در تمرینات شبانهروزی، عملیات رهگیری هوایی را در قالب تمرینات و الزامات ماهانه و سالانه خود و نیز تمرینات سوختگیری هوایی انجام داده بود. بدین ترتیب، همه مقدمات برای رهگیریِ هواپیمایِ هدف و شکارِ موجودی که با مساعدت قدرتهای خارجی و منطقهای از عوامل ضدامنیتی ایران اسلامی به شمار میآمد، کاملاً آماده بود.
آخرین مرحلة طرحریزیِ عملیاتی اکنون وارد فاز نهایی میشد که خلبانان هواپیمایِ فانتوم میبایست آن را تکمیل میکردند.
*
سی دقیقه از پرواز میگذشت. صفحه تلویزیونِ نصب شده در مقابل مسافران هواپیما، دقیقه به دقیقه، اطلاعاتی درباره شهرهای مشهور و پُرجمعیت مستقر در مسیر پرواز، به همراه وضعیت دمای بیرون و درون هواپیما، و مسافت طی شده و باقی مانده در اختیار مسافران قرار میداد.
بیشتر مسافران به خواب آرامی فرو رفته بودند.
عبدالمالک به صفحه تلویزیون مقابل خود یا همان مسیر پروازی خیره شده بود. کمی آنطرفتر، خانمی که یک رایانه کوچک دستی همراه خود داشت، خونسرد ولی سریع، نگاه کوتاهی به عبدالمالک انداخت و مسیر نگاه او را دنبال کرد.
تلویزیون هواپیما نام ایران به درشتی حک شده بود.
«اینجا مرز ایران… در حال گذر از آسمان ایران…»
شمارشِ معکوسِ بالای صفحه هر ثانیه از زمان پرواز میکاست، عبدالمالک در آن لحظه گمان میکرد این ثانیههای عمر اوست که کاسته میشود… کُندیِ گذشتِ زمان برای او احساسی همچون احساس خفگی به همراه داشت.
*
با هدایت رادار، خلبانِ شکاریِ دنا آلفا از شصت مایلیِ موقعیتِ خود خارج شد و در کمترین زمان ممکن توانست در سی مایلیِ مسیر پروازی هواپیمای مسافربری، هدف در پشت سرِ او قرار گیرد.
نخستین اخطار رادار
همگام با تکمیل فرایند رهگیری هوایی، درخواست رادار از هواپیمای مسافربری برای نشستن در فرودگاه بینالمللی بندرعباس، به دلیل عدم برنامهریزی قبلی با خلبان مربوطه، با پاسخ مثبتی از خلبان روبهرو نشد.
رادار بندرعباس دوباره درخواستش را تکرار کرد، اما هیچ نتیجهای دربر نداشت.
هواپیمای مسافربری اکنون بر فراز بندرعباس (در موقعیت بالاسری) فرودگاه قرار داشت. از آن لحظه هرگونه گذشتِ زمان و ایجاد فاصله عمل رهگیری و اجبار در فرود را برای تیم کنترل ترافیک ایران، که به مثابه مجموعه واحدی از هواپیماهای شکاری، رادار منطقه و کنترل ترافیک بندرعباس عمل میکردند، مشکلتر میکرد.
مطلع عشق
در_چنگال_عقاب 22 ✳️✳️ ⬅️ با دریافت این فرمان، خلبان شکاریِ آلفا به فاصله هزارپایی در اطراف هواپیما
#در_چنگال_عقاب 23
✳️✳️
⬅️ اینک رادار با اطمینان از حمایت و پشتیبانی هواپیمای شکاری رهگیر فانتوم، که در موقعیتی پشت سر هواپیمای مسافربری قرار داشت، فرمان خود را برای اقدام به فرود اجباری در بندرعباس صادر کرد:
«… لیما یانکی نوامبر ۴-۵-۴ ادامه پرواز شما با اشکال مواجه شده است، شما باید در فرودگاه بینالمللی بندرعباس به زمین بنشینید.»
خلبان هواپیمای مسافربری، به رغم دریافت شفاف این جملات، هرگونه پاسخ و تایید نهایی را منوط به بررسی دانست. بنابر این، چنین پاسخ داد:
«رادار… لیما یانکی نوامبر فور فایف فور (Lyn454) شنیدم. منتظر باشید…»
کاپیتان هواپیمای مسافربری با خلبان همراه خود مشورتی کرد. شاید از کریدور هوایی خارج شدهاند. بنابر این، با چک کردن دقیق طرح پروازی خود و محاسبه جوانب پروازی آن، مبنی بر عدم خروج از کریدور هوایی ضرورتی برای تأیید و اجابت درخواست رادار ایران برای فرود در بندرعباس ندیدند . بنابر این، ضمن رد درخواست فرود اجباری، بر ادامه مسیر خود به سمت مقصد بیشکک تاکید کردند.
زمانی که رادار اصرار خلبان قرقیزستانی را مبنی بر ادامه مسیر و عدم تمکین از دستور صادر شده دریافت کرد، این بار با لحن آمرانهتری خطاب به هواپیمای هدف چنین گفت:
«هواپیمای با معرف لیما یانکی نوامبر Lyn454 که در کریدور هوایی A-419 در ارتفاع ۲۵ هزار پا در حال پرواز هستید… تکرار میکنم… شما باید در فرودگاه بندرعباس عمل فرود اجباری را انجام دهید…»
اما دستور فرود اجباری رادار مانند دفعه قبل بیپاسخ ماند و هواپیما همچنان به سمت مقصد اصلی خود به پرواز ادامه داد.
افسر کنترل رادار این بار ناچار شد به حضور هواپیمای شکاری در انجام عملیات رهگیری اشاره کند تا بلکه خلبان را از ادامه مسیر منصرف و او را وادار به تبعیت از دستور رادار سازد:
«لیما یانکی نوامبر Lyn454، شما توسط شکاریهای نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران رهگیری شدهاید و باید در فرودگاه بندرعباس عمل فرود اجباری را انجام دهید…»
اما خلبان هواپیمای مسافربری، که احتمالاً با هماهنگی قبلی یا از طریق ارتباط با شبکه دادهها در خصوص عدم فرود در فرودگاههای ایران توجیه شده بود، تسلیم فرمانهای رادار نشد و خارج از قوانین بینالمللی، به تصمیم غیرقانونی خود مبنی بر عدم توجه به درخواست رادار منطقه به پرواز خود ادامه داد.
اجرای عملیات رهگیری هوایی
اکنون زمان هنرنمایی خلبانان تیزپرواز نیروی هوایی فرا رسیده بود تا همانند سالهای اخیر، که با رهگیریهای دقیق، قدرت و اقتدار هوایی را در آسمان جمهوری اسلامی ایران را به نمایش گذاشته بودند، این بار هم با اقتدار این مأموریت نیمه تمام را به آخر برسانند.
پس از آنکه اخطارهای پیدرپی رادار با بیتوجهی خلبان هواپیمای مسافربری مواجه شد، این بار نوبت به هواپیمای شکاری نیروی هوایی با شناسایی دنا آلفا رسید تا حضور خود را با قدرت و صلابت تمام به نمایش بگذارد.
درخواست رادار مبنی بر ادامه رهگیری توسط هواپیمای شکاری نیروی هوایی ـ (مطابق قوانین بینالمللی)، با تایید فرمانده پایگاه هوایی ـ که از طریق کاروان رله میشد ـ این بار طی پیامی به خلبان هواپیمای آلفا اعلام گردید:
«از کاروان به دنای آلفا، خودتان را در ساعت نه و در سمت چپ هواپیمای هدف قرار دهید و پس از اعلام اولین اخطار در امتداد دید خلبان مسافربری مقابل کابین قرار بگیرید و با دادن علایم بصری (چپ و راست کردن هواپیما) سعی کنید به خلبان تفهیم کنید که رهگیری شده است… او باید شما را تا فرود در مقصد مورد نظر در پایگاه هوایی بندرعباس دنبال کند…»
پاسخ خلبان شکاری قاطع، ساده و آرام، حاکی از درک پیام و آغاز عملیات مقتدرانه او بود:
«کاروان ـ دنای آلفا. شنیدم، تمام…»
مطلع عشق
در_چنگال_عقاب 26 ✳️✳️ ⬅️ خلبان هواپیمای فانتوم برای خلاصی از سوالات مبهمی که تمامی ذهنش را در برگر
#در_چنگال_عقاب 27
✳️✳️
⬅️ درون هواپیمای مسافربری
مالک چشمی به خواب نداشت. میان زمین و آسمان. هیچ راهی به بازگشت نبود… احساس شومی در شبی پُرهراس!
مسافران آرام و مطمئن خفته بودند. هیچ کس مانند او وحشتزده نبود.
مگر در تمام عمر ۲۷ سالهاش توانسته بود مانند دیگران باشد؟ او مهم و مفتخر بود. شهره بود و دیگران مانند او نبودند. از همان زمان که میان هشت کودک خانواده در خانة سرایداری کوچکشان در زاهدان میزیست، نمیتوانست مثل بقیه باشد. باید از مدرسه میگریخت. دست به سرقتهای بزرگ و کوچک میزد. کالاهای ممنوعه میفروخت و با کینه از افشاکنندگانش انتقام میگرفت. تا آن وقت میتوانست از خودش راضی باشد. آن قدر ادامه داد تا انتقامهایش بزرگتر از آرزوهایش شد. و راضی شدنش آنقدر سخت شد تا به قیمت گرفتن نفس و جان انسانهای دیگر تمام شد. همه و همه فقط در مدتی کوتاه: شش سال یا کمی بیشتر. چه کسی به جز او میتوانست چنان راهی را این گونه بپیماید. اما مالک را که چیزی نمیترساند. نه فریاد دلخراش قربانیانش و نه دشواری برنامههای بعدیاش. همیشه کسانی بودند که او را یاری کنند و از مهلکة خطر او را فراری دهند. نباید خودش را نگران میکرد. همه چیز طبق برنامه پیش میرفت. شاید پشت این سکوت دردناک شبانه، غوغایی نهفته بود که او از آن بیاطلاع بود.
آسمان ادامه رهگیری
خلبان جنگنده آلفا دستبردار نبود. او در دل سیاه شب حساب ثانیهها و دقایق پرواز هواپیمای قرقیزستانی را به خوبی داشت و بیقرار اما مصمم بود.
او بر فراز و بر بال هواپیمای حامل ریگی لحظهای از تعقیب غافل نمیماند. با علائم بصری، نظیر خاموش و روشن کردن چراغهای وضعیت و چشمکزن، هواپیمای مسافربری را مخاطب قرار داد:
«هواپیما با معرف شناسایی Lyn 454 برای آخرین بار اخطار میکنم… این صدای خلبان شکاری نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران است. شما رهگیری شدهاید و باید برای فرود در فرودگاه بندرعباس گردش به چپ را آغاز کنید!»
و بیدرنگ دستش را به مدت دو ثانیه بر ماشة مسلسل فشرد و بار دیگر خطی از آتش تا دور دست ترسیم شد. اما این بار هم خلبان مسافربری هیچ واکنشی نشان نداد. خلبان جنگنده متعجبانه میاندیشید خداکند کار به سمت و سوی اقدامات شدیدتری در پهنه آسمان تیره و تاریک نکشد.
خلبان مسافربری لحظهای درنگ کرد و با خود اندیشید: امشب گویی قرار است اتفاقی بیفتد؛ اول آن ارتفاع ۲۵ هزار پایی غیردلخواه که برای او فقط به مفهوم مصرف سوخت بیشتر و شاید هم کمی دیر رسیدن بود و این هم نشستن اجباری در فرودگاهی غیر از مقصد که حتی در طرح پروازی به عنوان یک فرودگاه کمکی هم در نظر گرفته نشده است. چرا و به چه دلیل باید در آنجا یک فرود اجباری انجام داد؟
در ادامه مسیر با خود تصور کرد شاید اشتباهی پیش آمده است. احتمالاً هواپیمای دیگری غیر از او مدنظر است. کمی که بگذرد احتمالاً تصحیح خواهد شد، چون احساس میکرد که همه چیز عادی است و هیچ پدیده غیرعادی هم به چشم نمیخورد.
حالا برای خروج از منطقه ترمینال هوایی بندرعباس کمتر از شش دقیقه فرصت داشت. نخست به دقت بررسی کرد که از کریدور هوایی مسیر ۴۱۹ـA خارج نشده و مطابق سرعت در ارتفاع مجاز و تأیید شده مسیر را ادامه داده است. دوباره بررسی کرد؛ همه چیز طبق برنامه قبلی و عادی بود، به همین دلیل، ضمن تأکید بر ادامه مسیر به سوی بیشکک قرقیزستان در زمان مقرر طرحریزی شده درخواست را رد و ادامه مسیر به سمت مقصد را دنبال کرد.
مطلع عشق
در_چنگال_عقاب 30 ⬅️ آلفا از خلبان دنای براوو خواست که در موقعیت پشت سر وی، ضمن مراقبت هوایی از فضا
#در_چنگال_عقاب 31
✳️✳️
⬅️ هواپیمای ۷۳۷ آماده برای فرود اضطراری
خلبان هواپیمای شکاری دنا آلفا پس از اطمینان از اینکه چرخهای هواپیمای مسافربری در روی باند قرار گرفت، با آرامش خاطر به دور محوطه فرودگاه چرخی زد و با متوقف شدن هواپیمای مسافربری در انتهای باند، به دستور فرمانده پایگاه، آماده فرود شد. آری، او اکنون به خود میبالید.
دقایقی بعد به خلبان شماره دو نیز اعلام شد که عملیات با موفقیت به پایان رسیده و میتواند در پایگاه فرود بیاید.
***
هواپیمای مسافربری، با عملیات قهر آمیز شکاری رهگیر نیروی هوایی، ناگزیر، وادار به فرود شد. چونان مالک… فرود از تمامی قلههای آرزو و بلکه سقوطی دردناک از آن.
سقوط یک انسان به معنای واقعی کلمه
مالک، با چشمانی از حدقه در آمده، فرود و سقوطش را به یکباره به تماشا نشست؛ بیهیچ قدرت حرکتی، همچون سایهای که محو میشود، سایهای که به سیاهی شب میپیوندد.
مالک در صدد بود تا آخرین مدرک جرمش را از خود دور کند وهمدستانش برای همیشه در هالهای از ابهام بمانند: سیمکارتش را از گوشی خارج و آن را در زیر موکت هواپیما پنهان کرد.
سپس، گوشی خود را هم در پشت شیار صندلی هواپیما جاسازی کرد تا شاید بدین ترتیب برای مدتی همدستانش از آتش انتقام یک ملت دشمن ستیز در امان بمانند، اما چشمان تیزبین دخترکی قرقیزستانی پرده از واپسین تلاش مذبوحانة وی برداشت تا تلفن همراه مالک در دست عوامل اطلاعاتی ایران قرار گیرد. سرنخی دوباره برای قطع ریشههای جنایت.
مات در آسمان
دلواپسی و اضطراب خلبانان شکاری رهگیری تا حصول اطمینان از نشستن امن و بدون حاشیة هواپیمای مسافربری سبب شده بود تا آنها آمادگی هرگونه عملی را برای کنترل یک بحران پیشبینی نشده، ولی محتمل، داشته باشند.
چرخهای هواپیمای مسافربری بوسهای اجباری به باند زد و، دقایقی بعد، این هواپیما به انتهای باند هدایت شد.
برای تهیه مقدمات خروج مسافران به دقایق بیشتری نیاز بود. پس از تهیه مقدمات امنیتی در خروج آنان از هواپیما، درهای هواپیما باز شد و مالک و همراهش در میان مسافران به طور نامحسوس در مجاورت نیروهای امنیتی با اتوبوس به سمت سالن هدایت شدند و به محض رسیدن به درب سالن ترانزیت فرودگاه بندرعباس، در محاصره گارد امنیتی فرودگاه قرار گرفتند. بیآنکه خود بدانند چه بر سرشان آمده، در یک اقدام ضربتی، دو تن از مأموران امنیتی آنها را از صف مسافران برای همیشه جدا کردند تا به چنگال عدالت سپرده شوند. عبدالمالک هنگام دستگیری فریادزنان میگفت: «این رفتار غیر محترمانه شما با یک دانشجو در خارج از وطنش غیرانسانی است!» اما، آخرین تلاش خفاش خون آشام شرق بینتیجه ماند و او در دام مأموران اطلاعاتی ایران اسیر شد.
مطلع عشق
در_چنگال_عقاب 34 ⬅️ در ۱۵ آوریل ۱۹۶۹ یک فروند هواپیمای مراقبت و شناسایی EC-121 متعلق به نیروی دریا
#در_چنگال_عقاب 35 ( قسمت پایانی)
✳️✳️
⬅️ دستگیری «ریگی» در کانون توجه رسانههای غربی
درپی دستگیری عبدالمالک ریگی رسانههای منطقهای و بینالمللی خبر دستگیر شدن وی را بهعنوان خبری مهم پوشش دادند و بازتاب این خبرها در این رسانهها در رأس توجه اخبار جهان قرار داشت.
به گزارش فارس، صبح سهشنبه چهارم اسفند ماه ۱۳۸۸ خبر دستگیری «عبدالمالک ریگی» در صدر توجه رسانههای بینالمللی قرار گرفت و با وجود گذشت یک روز از خبر دستگیری، بسیاری از رسانههای منطقهای و فرا منطقهای با جهت گیریهای خاص?خود همچنان این خبر را پوشش دادند.
روزنامه انگلیسی «فایننشال تایمز» در گزارشی اعلام کرد که مأموران اطلاعاتی ایران در عملیاتی خارج از مرزها
«عبدالمالک ریگی» را دستگیر کردند. این روزنامه ادامه داد که وزیر اطلاعات ایران نگفته است که نیروهای امنیتی کدامیک از کشورها در دستگیری ریگی دست داشتهاند اما احتمالا نیروهای امنیتی افغانستان و پاکستان در این عملیات حضور داشتند.
شبکه خبری «یورونیوز» هم در خبری به دستگیری «عبدالمالک ریگی» پرداخت. این شبکه خبری تأکید کرد که نحوه دستگیری ریگی همچنان مشخص نیست اما برخی گزارشها حاکی از آن است هنگامی که وی با پروازی از دبی به قرقیزستان میرفته، ایران هواپیمای حامل وی را مجبور به فرود در خاک خود کرده است و ریگی را دستگیر میکند.
خبرگزاری «ترندنیوز» آذربایجان هم خبر دستگیری «عبدالمالک ریگی» را پوشش داد. ترندنیوز در این خبر به بخشی از سخنان «حیدرمصلحی» وزیر اطلاعات ایران پرداخت که در آن تأکید شده بود اطلاعاتی وجود دارد که ریگی در آوریل سال ۲۰۰۸ با فرمانده نیروهای ناتو در افغانستان دیدار کرده است.
همچنین خبرگزاری شینهوای چین خبر دستگیری «عبدالمالک ریگی» در عملیات مأموران امنیتی ایران را پوشش داد. این خبرگزاری به نقل از وزیر اطلاعات ایران نوشت که وی ۵ ماه است که زیر نظر مأموران اطلاعاتی ایران قرار داشته است و هیچ سرویس اطلاعاتی خارجی در دستگیری وی حضور نداشتهاند.
خبرگزاری رویترز هم در خبری به پوشش دستگیری سرکرده اشرار شرق ایران پرداخت. این خبرگزاری نوشت: ایران سرکرده گروهی که با بمبگذاری دهها نفر را کشته بود دستگیر کرد. رویترز ادامه داد که مقامات ایران معتقدند که این گروهک تروریستی تحت حمایت آمریکا و انگلیس قرار داشته است.
روزنامه «هندوستان تایمز» هم در خبری نوشت که ایران «عبدالمالک ریگی» را روز سهشنبه دستگیر کرد. این روزنامه ادامه داد که گروهک تروریستی ریگی به قاچاق مواد مخدر، آدمربایی و بمبگذاری میپرداخته است.
همچنین الجزیره انگلیسی در خبری نوشت که نیروهای امنیتی ایران سرکرده یکی از گروهها که در جنوب شرق ایران دست به خشونت میزدند را دستگیر کردند. الجزیره ادامه داد که تلویزیون ایران تصاویر ریگی را نشان داد که مأموران امنیتی در حال پیاده کردن وی از هواپیما بودهاند.
«العربیه»؛ درپی دستگیری عبدالمالک ریگی در هواپیمای دوبی بیشکک، طی جلسهای اضطراری در ریاض، مقامات سازمان استخبارات عربستان و یک مقام سفارت پاکستان، به بررسی این موضوع پرداختهاند. یک منبع دیپلماتیک با اعلام این مطلب گفت: «هرچه از آنچه در این نشست گذشته، به دلیل محرمانه بودن آن، اطلاعی در دست نیست. اما تشکیل این جلسه، آن هم در ساعات اولیه صبح روز چهارم اسفندماه ۱۳۸۸، نشان میدهد که سیستمهای اطلاعاتی عربستان و پاکستان از عملیات دستگیری ریگی، شوکه شدهاند.»
💠💠 پایان مباحث #در_چنگال_عقاب 💠💠
❇️ امیدواریم مورد رضایت شما عزیزان قرار گرفته باشد
❣ @Mattla_eshgh