مطلع عشق
#انچه_مجردان_باید_بدانند #قسمت_دوم ⁉️⁉️پرسش نامه مشاوره قبل از ازدواج⁉️⁉️ سۆالاتی که زوجین در ا
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#قسمت_سوم
⁉️⁉️پرسش نامه مشاوره قبل از ازدواج⁉️⁉️
⁉️اگر شما #ناامید یا افسرده باشید آیا شریک زندگی آینده شما حمایت و #دلگرمی برای شما ایجاد می کند؟
⁉️ آیا از شیوه #تصمیم گیری و ارتباطتان راضی هستید؟
⁉️ آیا با یکدیگر به #تفریح و بازی می پردازید؟
⁉️ #سرگرمیهای شما دو نفر چیست؟
⁉️ آیا به یکدیگر #افتخار می کنید؟
⁉️به نظر شما وظایف و #مسئولیت های یک زن و یک شوهر چیست؟
⁉️آیا شما روحیه ی مبارزه #طلبی دارید یا اهل گذشت هستید؟
۲- حل تعارض ها و #کشمکش ها
#مسائل زناشویی عموما وقتی پیچیده می شود که زوجین با به کارگیری روش های #غلط و مخرب سعی در حل آنها داشته باشند مثلا فریاد بزنید، تهدید کنید، قهر کنید و …..
توانایی گفتگو و حل '#کشمکش ها از طریق مذاکره ی سازنده مشخصه #احترام متقابل است# هنری است که باید کسب شود.
#ادامه_دارد...
❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق درایتا👇
http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
مطلع عشق در تلگرام 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEPMpR-8n7jQKaBvdA
مطلع عشق
┄┄┅✧🌜•◦❈﷽❈•◦🌛✧┅┄┄ #هدف_و_فوائد_ازدواج۲ #استاد_محمد_شجاعی #جلسه_چهاردهم 📌 خب، بدون دقت کا
#هدف_و_فوائد_ازدواج۲
#استاد_محمد_شجاعی
#جلسه_آخر
✍ بعد، خانمهایی که موافق نبودن یا جوابِ تاحدودی و نهچندان و اصلاً دادن،
این جوری بوده وضعیتشون:
🌱 ۰.۷ درصدشون گفتن کسی که
استقلال مالی دارد لزومی ندارد، ازدواج کند. یعنی به ازدواج به صورت چی نگاه کردن؟ 🤨
یک منشاای برای تامین اقتصادی فقط.
گفتن شوهر یعنی کسی که تو رو از نظر اقتصادی تامین کنه، تو به کارهای دیگهات برس!😲
عرض کنم خدمتتون که👇
۳.۹ درصد هم گفتن که مانع از تحصیل میشه.
به اصطلاح دوتا مانعی که خانمها جواب داده بودند.
۳.۵ درصدشون هم گفتن که #ازدواج شروع مشکلات و قبول مسئولیتها هست.
این جوابهایی هست که خانمها دادند.
حالا من مال آقایون هم بخونم تو این فرصت کم، بد نیست.
🧔👨 آقایون
۳۷ درصدشون دوری از فساد و گمراهی رو مطرح کردند.
۱۶.۴۹ درصدشون دستور دین رو گفتن.
۱۴.۸۴ درصدشون نیاز جنسی رو گفتن.
۱۱.۵۴ درصدشون رسیدن به کمال رو گفتن.
۳.۸۵ داشتن همدم و مونس رو گفتن.
۴.۴ پیدا کردن جایگاه اجتماعی رو گفتن.
۳.۳ تشکیل خانواده.
۲.۲ پیدا کردن آرامش.
۱.۱ حلال مشکلات بودن.
۰.۵۴ درصد جلوگیری از اشتباه.
۱.۱ پیشرفت فرهنگی.
۱.۱ رفع مشکلات اجتماعی.
۱.۱ هدف دادن به زندگی.
۰.۵۴ مبارزه با تهاجم فرهنگی.
۰.۵۴ هم #مسئولیت پذیری بیشتر.
👈 کسایی که جوابِ... به اصطلاح... جواب دادن... تا حدودی... اینها...
این ۱۵ موردی که خوندم برای آقایون،
کسایی بودن که به اصطلاح جوابهای خیلی زیاد و زیاد دادن.
حالا ببینم آقایون، آقایون حدود ۷۵ نزدیک به ۷۶ درصدشون جواب خیلی زیاد و زیاد دادند.
اما آقایونی که به اصطلاح تاحدودی گفتند و ۱۷.۶۲٪ هست.
اینها گفتند چون ضروریات زیاد است برای ازدواج،
مانع پیشرفت هست، به خاطر مشکلات.
این سهتا مطلب رو بیان کردن درمورد اینکه ازدواج تا حدودی مطرح هست.
اونهایی که گفتند نه چندان،
حالا ازدواج نه چندان هست که
۱.۴۳ درصد هستند، گفتند چون پایبندی میاره و مشکلات اقتصادی داره.😕
💢 کسانی که گفتند اصلاً به اصطلاح نیازی نیست که،
۴.۲۹ درصد هست.
اینها چهار دلیل عمده رو ذکر کردند؛
یکی اینکه لزومی نداره،
مشکلات اقتصادی،
ازدواج امتیاز به خصوصی به انسان نمیده و مشکلات زیاد دیگری که غیر از مشکلات اقتصادی هست.
🔮 این وضع، یعنی این طرز جواب دادن نشون دهندهی این هست که ،
هنوز در جامعهی ما دیدگاههای درستی درمورد ازدواج،
هر چند بعضیهاش امیدوار کننده هست و از این جهت خوب هست که اکثراً نزدیک به هفتاد هشتاد درصد مسئلهی #ازدواج رو ،💍
جدّی گرفتند و ضروری میدونند،
اما هنوز دیدگاه درستی به اهداف ازدواج و فوائد ازدواج به خصوص
فوائد عالیش نداشتند.
☀️☀️ #دختران_آفتاب ☀️☀️
قسمت #شصتم
.... #همه سخنها و اندرزهاي ائمه هم به ما نرسيده. بلكه اون قسمتي به ما رسيده كه با #ذوقيات_مردم اون روزگار و طول زمان مساعد بوده.
مثلا ببينين ما از يه سخنران بيشتر سخناني رو حفظ ميكنيم كه خودمون به اون علاقه داشته باشيم و چون در طول تاريخ معمولا جو رايج مردم بيشتر در جهت بدگويي از زنها بوده،
و قسمتي از اين حرفها را كه گاهي محدود به زمان و مكان خاصي هم بوده، حفظ كرده ان
عاطفه - همه اين حرفها درست! ولي تكليف من با داداشم چيه؟😄
💭خداي من باز هم عاطفه پاي برادرش را وسط كشيده.
فاطمه - ديگه چي شده؟ چرا اين قدر ناراحتي؟
عوض عاطفه، ثريا جواب داد:
- مگه عاطفه ناراحت هم ميشه؟😏
عاطفه ترجيح داد اين طعنه را نشنيده بگيريد، چون فقط جواب فاطمه را داد. عجيب بود!
- از دست مسعود، داداشم. به جون خودم نباشه، به مرگ همه تون امونم رو بريده. وقتي هم كه ميخوام جوابش رو بدم همه ميگن دختر رو چه به حرف زدن؟! دختر بايد ياد بگيره كه زياد حرفه
نزنه🙁
فاطمه پرسيد:
- حالا مشكلت چيه؟
راحله زير لب غرغر كرد:
- تازه بعد از يه ساعت ميپرسه، مشكلت چيه؟ نمي دونم، مگه همين مشكل به اندازه كافي بزرگ نيست!
فاطمه نشنيد. چون عاطفه داشت جواب سوالش را ميداد.
- آخه يكي دو بار هم كه جرئت كردم بهش اعتراض كنم، در اومد گفت كه
« قرآن گفته مردها قيم زن هان! صدات در نيادا »😐 نمي دونم كدوم شير پاك خورده اي اين آيه « الرجال قوامون علي النساء » رو توي دهن اين پسر انداخته؟!
فاطمه پرسيد:
- مگه قوام يعني چه؟
عاطقه با پوزخندي گفت:
- نمي دوني؟! يعني « قيّم » ديگه! سرپرست! صاحب اختيار.😏
فاطمه سرش را به نشانه تاسف تكان داد:
_همه مشكلات از #معناي_غلط اين كلمه شروع ميشه.😬😕
راحله حيرت كرد:😳
- چه طور مگه؟ معني ای كه عاطفه گفت غلطه؟!
فاطمه- بله! غلطه؟😊
راحله - « پس اين جا به چه معنيه؟ »
حتي توجه ثريا هم جلب شده بود!
فاطمه - در اين جا قيم به معني
👈« مدير و سرپرست »👉 به كار ميره. همان طور كه خود عربها هم ميگن
« قوام الشركه » يعني « سرپرست شركت »☺️
ثریا - حالا فرض ميكنيم همين معني رو بده كه شما ميگي، مگه با معناي قبلي چه قدر فرق ميكنه. اينم همونه ديگه!😟
انگار واقعا ثريا ميخواست وارد بحث بشه!
فاطمه - ببين در اين معنا ديگه #اختيار_زندگي_زن به دست مرد #نيست، بلكه به مرد اين #مسئوليت داده شده كه زندگي زن رو #اداره كنه. يعني درحوزه خانواده بايد خرج زندگي زن رو بده و مشكلات مادي اون رو رفع و رجوع كنه.
توي حوزه اجتماعي هم از اونجا كه مناسبي مثل حكومت و قضاوت و رهبري به دست مردهاست، در حقيقت اين مردهان كه #مديريت_جامعه رو به دست دارن.☺️👌
راحله مثل اين كه نكته خيلي مهمي به ذهنش رسيده باشد، يا مچ كسي را گرفته باشد، يكهو گفت:😳✋
- صبر كن ببينم!
ولي ثريا بي صبرانه و كمي بي خيال نسبت به راحله، صحبت او راقطع كرد:
- خب چرا خود زنها نتونن اين كار رو بكنن؟😕
فاطمه لبخندي زد:😊
- خيلي ساده ست! اين صرفا امتيازي نيست كه در اختيار مردها قرار داده شده باشه، بلكه برميگرده به همون
#تفاوتهاي_طبيعي كه بين زن و مرده. چون مردها #مقاومت بيشتري در مقابل رويدادهاي خشن زندگي دارن، قدرتمندتر و بهتر ميتونن با عوامل مزاحم طبيعت مبارزه كنن و خلاصه اي از صفات ديگه كه مردها آمادگي بيشتري براي انجام وظيفه دارن.
در صورتي كه زنها نه تنها به خاطر مسائل جسمي شون مثل دوران عادت و ماههاي وضع و دوران شير دهي دچار محدوديتهاي ديگه اي هم هستن كه اين وظيفه از روي شونه شون برداشته شده. 🌸در عوض زن ميتونه با آرامش بيشتري به #نقش_تربيتي خود بپردازه.🌸
ادامه دارد...
#نویسندگان_آقایان_بانکی_دانشگر_رضایتمند
#کپی_بدون_نام_نویسنده_ممنوع
☀️☀️ #دختران_آفتاب ☀️☀️
قسمت #صد_وچهارده
فاطمه- مثلا #قوانيني كه #موانع_مادي رو سر راه مرد قرار ميده. اين كه مرد مجبوره #مهريه زن رو تمام وكمال بپردازه، #نفقه زن رو #درزمان_عده و #خرج_بچه هاش رو تا #بزرگسالي بپردازه. اگر هم #دوباره بخواد ازدواج كنه پرداخت مهريه و نفقه زن دوم هم مانع ديگه ايه، بر سر راه اون كه به اين راحتي نتونه پيوند رو از بين ببره.
راحله پرسيد:
- حالا فرض كنيم كه شخص از لحاظ مادي وضعش خوب بود وهمه كارها رو تونست انجام بده، اونوقت تكليف چيه؟!
من گفتم:
_اينها بخشي از موانعه. #قوانين_ديگه اي رو هم اسلام قرار داده كه با اجراي اونها مدت اجراي طلاق به تعويق بيفته تا اگه مرد و زن تحت تاثير احساساتن و يا بدون آينده نگري و با بي فكري ميخوان دست به چنين اقدامي بزنن، پشيمان بشن و به طرف هم برگردن.
راحله- كدوم قوانين رو ميگي؟
من- يكيش اينكه براي اجراي صيغه طلاق احتياج به #دوشاهد عادله. ميبينين كه پيدا كردن اين دوشاهد عادل كه براي چنين كار مغبوضي بخوان شهادت بدن، كار خيلي سختيه و زمان ميبره. تازه وقتي اين دوشاهد مومن پيدا شدن معمولا سعي ميكنن با ميانجي گري و وساطت مشكل دو طرف رو حل كنن كه در خيلي از موارد هم موفق ميشن. پس زن و مرد به مجرد تصميم گرفتن و كاملا مخفيانه نميتونن دست به اين كار بزنن. يا اينكه اگه زن در #وضعيت_خاصي مثل عادت ماهيانه باشه، مرد نميتونه اونو طلاق بده، كه خود اين حكم جالبي هم داره. چون معمولا در اين ايام زن در وضع روحي خاصي قرار داره كه ممكنه زود عصباني بشه و يا زود برنجه. همين مسئله ممكنه باعث برخورد بين اون و شوهر بشه و هر دوتصميم به طلاق بگيرن. اما وقتي كه اين زمان بگذره و هر دو بعد از گذشت چند روز به حالت عادي برگردن و از شدت ناراحتي شون كم بشه. شايد دوباره به همديگه تمايل پيدا كنن.
راحله- جالبه!
من- حالا يه چيز ديگه! اگه زن و مرد از همديگه طلاق گرفتن، باز هم اسلام قوانين ديگه اي رو وضع كرده تا در صورت تمايلشون به همديگه بتونن برگردن سر خونه و زندگيشون.
راحله- چه طور؟
من- اولا كه مرد تا #پايان_عده زن بايد او را داخل منزل خودش نگه داره كه اين مدت در #زنهاي_باردار تا بعد از دوران زايمانه. خود اين مسئله ميتونه دوباره اونها رو نسبت به همديگه بر سر لطف بياره و در صورتي كه مرد با كوچكترين نشانه اي اعلام پشيماني كنه يا نسبت به زن #اظهارتمايل كنه بدون اينكه ديگه احتياج به صيغه عقد مجدد داشته باشن، نسبت به همديگه محرم ميشن و به همين علته كه به زن اجازه داده شده با اينكه نسبت به اين مرد نامحرمه ولي خود رو آرايش كنه تا دوباره #زمينه_محبت بين آن دو ايجاد بشه. پس اين خبرا هم نيست كه مرد به مجرد تصميم گرفتن بتونه زن رو طلاق بده!
راحله با خود كارش كمي چانه اش را خاراند. لب هايش را روي هم فشار داد و فكر ميكرد، نگاهش مردد بود. اما همه فهميده بودند كه راحله حرفي براي گفتن دارد.
- باشه حرفهاي تو قبول، اسلام موانعي رو بر سر راه مرد و زن قرار داده تا نتونن خيلي هم راحت از هم جدا بشن. ولي ما ميپرسيم كه اصلا چرا بايد اين حق در اختيار #مرد باشه. چرا در اختيار زن نيست؟!
فاطمه- من يه بار ديگه اين تذكر رو ياد آوري ميكنم كه ما بايد براي بررسي يه قانون اون رو در #نظام_قانوني_خودش بررسي كنيم. نبايد اونو جدا گانه درنظر بگيريم.
راحله- خب!
فاطمه- حالا با در نظر گرفتن اين تذكر ميبينيم كه در #نظام_حقوق_اسلام
❤️حق ازدواج با زنه❤️
💔و حق طلاق با مرد.💔
ديگه اينكه مرد #سرپرست خانواده است، يعني قراره كه #مسئوليت اين خانواده مخارجش رو بپردازه و خلاصه چرخ زندگيش رو بگردونه. حالا چند لحظه عمومي تر فكر كنين. مثلا فكر كنين كه برادرتون ميخواد ازدواج كنه و مسئوليت چنين خانواده اي رو قبول كنه. حالا اگه اين زن برادر شما باشه كه حق طلاق داشته باشه، برادر شما نگرانه كه بعد از اين همه زحمت و مكافاتي كه براي خانوادش ميكشه، يه روز زنش بي هيچ بهانه اي زندگيش رو رها كنه و بره. چون خود ماها در زندگيهاي اطرافمون ديديم كه چون زن #احساساتي تر و #زودرنج تره، معمولا زود تر قهر ميكنه و از خونه ميره تا مرد.
سميه استدلال فاطمه را كامل كرد
- اون وقت يه چنين مردي با چه انگيزه اي ميتونه مسئوليت خانواده رو قبول كنه؟
ادامه دارد ...
💠قسمت #ده
صغری با صدای بلند و متعجب گفت:
ــ چی؟سمانه می خواد ازدواج کنه؟
سمیه خانم نگاهی به پسرش می اندازد و می گوید:
ــ فعلا که داره فکراشو میکنه،اگه دیر بجنبیم ازدواج هم میکنه😒
کمیل که سنگینی نگاه مادر و خواهرش را دید،سرش را بالا آورد، و گفت:
ــ چرا اینجوری نگام میکنید؟😕
ــ یعنی خودت نمیدونی چرا؟😒
کمیل ــ خب مادرِ من ،میگی چیکار کنم؟
صغری عصبی به طرفش رفت و گفت:
ــ یکم این غرور اضافه و مزخرف رو بزار کنار، بریم خواستگاری سمانه، کاری که باید بکنی اینه😠
کمیل اخمی کرد و گفت:
ــ با بزرگترت درست صحبت کن!!.. سمانه راه خودشو انتخاب کرده،.. پس دیگه جایی برای بحث نمیمونه😠
از جایش بلند می شود و به اتاقش می رود.
سمیه خانم اخمی به صغری می کند؛
ــ نتونستی چند دقیقه جلوی این زبونتو بگیری؟😠😑
ــ مگه دروغ گفتم مامان،منو تو خوب میدونیم کمیل به سمانه علاقه داره،اما این غرور الکیش نمیزاره پا پیش بزاره😐
سمیه خانم ــ منم میدونم! ولی نمیشه که اینجوری با داداشت صحبت کنی، بزرگتره،احترامش واجبه
بلند شد و به طرف اتاق کمیل رفت،
ضربه ای به در زد و وارد اتاق شد، با دیدن پسرش که روی تخت خوابیده بود و دستش را روی چشمانش گذاشته بود، لبخندی زد و کنارش روی تخت نشست.
ــ کمیل ،از حرف صغری ناراحت نشو،اون الان ناراحته😊
کمیل در همان حال زمزمه کرد:
ــ ناراحت باشه،دلیل نمیشه که اینطوری صحبت کنه
سمیه خانم دستی در موهای کمیل کشید؛
ــ من نیومدم اینجا که در مورد صغری صحبت کنم، اومدم در مورد سمانه صحبت کنم
ــ مـــا مــــان..! نمیخواید این موضوعو تموم کنید..!؟🤦♂
ــ نه نمیخوام تمومش کنم،من مادرم فکر میکنی نمیتونم حس کنم که تو به سمانه علاقه داری!
کمیل تا خواست لب به اعتراض باز کند سمیه خانم ادامه داد؛
ــ چیزی نگو،به حرفام گوش بده بعد هر چی خواستی بگو
_کمیل دیگه کم کم داره ۳۰ سالت میشه، نمیگم بزرگ شدی، اما جوون هم نیستی، از وقتی کمی قد کشیدی، و فهمیدی اطرافت چه خبره، شدی #مرد این خونه، کار کردی، نون اوردی تو این خونه، نزاشتی حتی یه لحظه منو صغری نبود پدرتو حس کنیم، تو برای صغری هم #پدری کردی هم #برادری.
نفس عمیقی کشید و ادامه داد:
ــ از دَرست زدی به خاطر درس صغری، صبح و شب کار می کردی، آخرش اگه تهدید های اقا محمود و داییت محمد نبود که حتی درستو نمی خوندی، من #سختی زیاد کشیدم ،اما تو بیشتر. #مسئولیت یک خانواده روی دوشت بود و هست،تو برای اینکه چیزی کم نداشته باشیم، #ازخودت گذشتی ،حتی کمک های آقا محمود و محمد را هم قبول نمی کردی.😢
اشک هایی را که بر روی گونه هایش چکیده بودند را پاک کرد، و با مهربانی ادامه داد:
ــ بعد این همه سختی،دلم میخواد پسرم #آرامش پیدا کنه،از ته دل بخنده،ازدواج کنه ،بچه دار بشه،میدونم تو هم همینو میخوای،پس چرا خودتو از زندگی محروم میکنی؟؟چرا خودتو از کسی که دوست داری محروم میکنی؟
صدای نفس کشیدن های نامنظمـ پسرش را، به خوبی می شنید،
که بلافاصله صدای بم کمیل در گوشش پیچید:
ــ سمانه انتخاب خودشو کرده،عقایدمون هم باهم جور در نمیاد، من نمیتونم با کسی که از من متنفر هستش ازدواج کنم😔
ــ تنفر..؟؟کمیل میفهمی داری چی میگی!؟سمانه اصلا به تو همچین حسی نداره. الانم که میبینی داره به این خواستگار فکر میکنه به خاطره اصرار خالت فرحناز هستش. بیا بریم خواستگاری،به زندگیت سرو سامون بده، باور کن سمانه برای تو بهترین گزینه است.😊