تعزیه_مخالف خوان
آقا جان فدای لب های تشنه ات شوم،اگر شمر خوان تعزیه ات شدم برای این بود که تعزیه زمین نماند .فقط غمگین نگاه های سنگین مادرم هستم .معنای نگاهش را می فهمم .از اینکه نقش شمر را دارم ناراحت است .
چقدر سخت است حب حسین به دل داری و لباس شمر به تن .
نگاه هیچ کس قلبم را به درد نمی آورد جز نگاه مادرم .حسین جان خودت قلبش را آرام کن.
اما دلگرم آنم که به عشق شما قدم در این راه گذاشته ام .
حسین جان اجرای لحظه لحظه این نقش برای خودم هم سخت است. خصوصا وقتی که قرار است آخرین لحظه باشد و من باشم که بر سینه فرزند زهرا (س) بنشینم .
با لحظه لحظه ی نقشم می گریم .
و برای اجرای نقشم در آخرین لحظه احساس می کنم جان از تن خودم کنده می شود .
در نقشم در حالی فرو رفته ام که عنان از دست داده ام و مانند ابر بهاری بر مظلومیت شما می گریم .
خدا یا خدا یا خدا یا
وا حسینا وا حسینا وا حسینا
جان به لبم می رسد تا تعزیه تمام می شود.
آنقدر بر مظلومیت مولایم می گریم تا به عنایت خودش قلب یکباره آرام می گیرد و آرامشی عجیب مرا در بر می گیرد آرامشی توام با حزن .
حسین جان خدا کند با معرفت از این جهان رخت ببندیم و در شب اول قبر در آن لحظه سخت از من کمترین دستگیری کنی.
#تعزیه
#ارادت
✍️آمنه خالقی فرد
@mavaaeghalam