eitaa logo
مواعظ عددیه
1.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
589 ویدیو
22 فایل
کانال های حاج حسن👇👇👇 ۱_ @mavaezoladadiye ۲_ @Dastansoti ۳_ @mojezeyeghoran ۴_ @rozeyesoti ۵_ @menbare_soti_mozoyi ارتباط با مدیر کانال👇👇👇 @hajj_hassan تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: أَنَا آمُرُكُمْ بِخَمْسٍ أَمَرَنِىَ اللَّهُ بِهِنَّ: بِالْجَماعَةِ، وَ السَّمْعِ، وَ الطَّاعَةِ، وَ الْهَجْرَةِ، وَ الْجِهادِ فى سَبِيلِ اللَّهِ، وَ أَنَّهُ مَنْ خَرَجَ مِنَ الْجَماعَةِ قِيدَ شِبْرٍ، فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الْإِسْلامِ مِنْ عُنُقِهِ إلاَّ أَنْ يَرْجِعَ، وَ مَنِ ادَّعى بِدَعْوَى الْجاهِلِيَّةِ، فَهُوَ مِمَّنْ جَثى فى جَهَنَّمَ، وَ إِنْ صامَ وَ صَلَّى وَ زَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ. 💚پیامبر اکرم ص : من پنج چيز را به شما دستور مى دهم كه خداوند به آنها به من دستور داده است: 1⃣🔸1 - با جماعت بودن 2⃣🔸2 - گوش كردنِ (حرف حق) 3⃣🔸3 - اطاعت كردن اوامر خدا 4⃣🔸4 - ترك وطن كردن (براى فراگرفتن علوم دينى و احكام اسلامى) 5⃣🔸5 - و جهاد در راه خدا، 👌و هر كس مقدار يك وجب از جماعتى (كه در آن عقايد و احكام دينى آموزش مى دهند) فاصله بگيرد، پس همانا ريسمان اسلام را از گردن خود باز كرده (و به اختیار خود از حوزه اسلام خارج شده است) مگر اين كه برگردد، و هر كس شعارهاى جاهليت را سر دهد، پس او از كسانى است كه در جهنم زانو بزند، گرچه نماز بخواند و روزه بگيرد و گمان كند كه مسلمان است. 📚 احادیث الطلاب ص 294 @mavaezoladadiye ‌بیش از به صورت : و 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mavaezoladadiye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال موعظ العدديه-سه دسته حساب.mp3
2.27M
#مردم_سه_دسته_اند 👌👌 بر اساس آیه ۳۲سوره فاطر 🎙استاد رفیعی 1⃣ظالم لنفسه 2⃣مقتصد 3⃣سابق بالخیرات ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِه وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبیر @mavaezoladadiye ‌بیش از #سه_هزار_حدیث_عددی به صورت : #متنی و #صوتی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mavaezoladadiye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به مناسبت ، سه داستان درباره از علامه سید محمد حسین در کتاب روح مجرد، صفحه271(فردا پانزدهم شوال) 👇👇👇👇👇👇👇
1⃣🔺 پینه دوزى بود سر کوچه حمّام وزیر که منزل ما در آنجا بود، و ما کفشهاى خود را براى پینه و وصله به او میدادیم. یک روز با حالت گریه به منزل آمد و این قضیّه را براى پدرم که عالم محلّه بود تعریف کرد، و من صغیر بودم و خوب به خاطر دارم.مىگفت: ما کفش دوزها عادتمان بر اینست که چون بخواهیم میخهائى را به کفش بزنیم، یک مشت از آنرا در دهان خود میریزیم، سپس یکى یکى در مىآوریم و به کفش میکوبیم. من یک مشت میخ سیاه بنفش (که معروف است و بلند و نوک تیز است) در دهان خود ریختم تا به کفش بزنم. ناگهان کسى آمد و مشغول گفتار شد و من غفلت کردم و آنها را بلعیدم در آنگاه مرگ را در برابر چشمانم مشاهده کردم که اینک است که معده و روده من پاره پاره شود. بدون معطّلى در دکّان را بستم و به حضرت عبد العظیم علیه السّلام رفتم، و خود را به ضریح چسباندم و گفتم: یا سَیِّدَ الْکَریم! تو میدانى که من عائله سنگین دارم، فقط شفاى خود را از تو میخواهم. حالم بسیار منقلب بود. چون از حرم بیرون آمدم، وسط صحن کنار حوض نشستم. ناگهان حال قِى و استفراغى به من دست داد، چون قى کردم دیدم همه آن میخها در آن است @mavaezoladadiye ‌بیش از به صورت : و 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mavaezoladadiye
2⃣🔺 دو نفر از خادمین حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با هم عهد می بندند که هر کدام زودتر ازدنیا رفت از خدا بخواهد دیگری را هم ببرد . از قضا یکی از آنان به رحمت خدا می رود . پس از گذشت چهل روز، یار هم عهد در عالم رویا ، متوّفی را می بیند که در جایگاهی مناسب و خوب قرار دارد . سلام می کند و به او می گوید : رفیق ، از تو گله دارم ، مگر ما با هم قرار و عهد نداشتیم ؟ و او پاسخ می دهد : درست است . من بر سر عهد بودم ، اما مقداری از پیمانه ات خالی است ، وقتی پر شود ، خواهی آمد . این بار می پرسد : به من بگو آنجا چه خبر است ؟ این مکان خوب و خرّم را چطور به تو داده اند ؟ پاسخ می دهد : آن قدر بگویم که سخت است . یادت می آید در آن سفر کربلا که رفتیم از چند گمرک باید می گذشتیم . اینجا هم همان است . گمرک به گمرک جلوی آدم را می گیرند . یکی از آنها مربوط به حساب نماز است . یکی مربوط به روزه است و الی آخر. امّا رفیق ، من به هر یک از این جایگاهها می رسیدم ، وجود مقدّس حضرت عبدالعظیم علیه السّلام تشریف می آورد ، دست مرا می گرفت و از آنجا رد می کرد . تا مرحله آخر که مرا به اینجا آوردند و می بینی … . ده سال پس از این خواب ، آن خادم هم از دنیا رفت تا به یار هم عهد خود بپیوندد … @mavaezoladadiye ‌بیش از به صورت : و 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mavaezoladadiye
3⃣🔺 مرحوم علّامه آقا شیخ محمّد تقی بافقی از مراجع عالی قدر و مبارزی بود که در زمان سلطنت زور رضاخان به شهر ری تبعید شده بود . این شخصیّت نورانی منشاء برکات و صاحب کراماتی در این شهر بود و مردم شهر ری در مدّت اقامت ایشان از این چشمه فیض بهره ها بردند . در آن سالها ، مرحوم علّامه بافقی در مسجد پشت حرم که امروز به نام مسجد آقا شیخ محمّد تقی خوانده می شود ، اقامه نماز می کرد . یکی از روزهای محرّم که در این مسجد روضه خوانی بر پا بود ، طلبه غریبی که به منظور خواندن روضه در مجالس روضه خوانی ایّام محرّم به شهرری آمده بود ، به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام رفت . عبای این طلبه پاره و مندرس بود ، و او در این فکر بود که چگونه با این عبا به مجلس روضه خوانی برود . در همین افکار رو به حرم کرد و سیّد الکریم علیه السّلام نجوا کرد که : « توجّهی بفرما » . از حرم که بیرون آمد از کسی پرسید : اینجا تکیه یا روضه خوانی کجاست ؟ مسجد پشت حرم را نشانش دادند . وقتی به مسجد رسید ، آقا شیخ محمّد تقی بالای منبر بود . وارد مسجد که شد نگاهش متوجّه آقا شیخ شد که با سر به او اشاره می کند و پای منبر را نشان می دهد . به عبارتی از او دعوت می کند پای منبر بنشیند . طلبه همان کار را می کند . صحبت و منبر آقا شیخ که تمام می شود ، ایشان به طرف آن طلبه می آیند و ضمن سلام و علیک و احوالپرسی می پرسد : شما عبا می خواستید ؟ طلبه پاسخ میدهد : بله ، ولی نه از شما ! آقا شیخ می گوید : بله ، درست است ، شما از سیّد الکریم علیه السّلام خواسته اید . سپس دست او را گرفته به منزل می برد و عبای حواله شده را تقدیم آن طلبه می کند . @mavaezoladadiye ‌بیش از به صورت : و 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mavaezoladadiye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال موعظ العدديه-سه امتياز.mp3
3.89M
#سه_امتیاز_ویژه #حضرت_عبدالعظیم_حسنی 🎙 استاد رفیعی @mavaezoladadiye ‌بیش از #سه_هزار_حدیث_عددی به صورت : #متنی و #صوتی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mavaezoladadiye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا