#منِ_سبز
#ننجونِ_درونِ_من
ننجونِ درونِ عزیزم؛
[سلام،
راستش اونقدر از اخرین باری که باهات حرف زدم میگذره
که شاید شمارش نامه هام از دستم در رفته باشه !
البته اونقدر میگذره که تو از خیلی از اتفاقا خبر نداری و من اونقدر درگیر بودم که یادم میرفت باید یه خبر از حالم رو بدم:)
یه اتفاق خارق العاده افتاده،
من یه تصمیم خیلی بزرگ گرفتم،
قبلا توی سی و دومین نامه ام به شما و اولین نامه ام درموردش حرف زده بودم؛ گفته بودم گاهی خیلی الکی مهربون میشم و کنترلش نمیتونم کنم؛
راستش رو بخوای قبلا خیلی بهم اسیب میزد
و حتی الان هم داره بهم اسیب میزنه
ولی من هنوز هم باهاش مشکل ندارم اما از فهمیدم این میخواد روی اینده ام تاثیر منفی بزاره،
تصمیم گرفتم این رفتارم رو تغییر بدم،
در واقع با اینکه عاشق این شخصیتم ولی باید تغییر بدمش.. چون به قول مربی عزیزم: [یه سری ادمها لیاقت اینهمه مهربونی تورو ندارن..]
پس تصمیمم رو گرفتم که
این حجم مهربونی و این شخصیتم رو بزارم
یه گوشه دلم
و دیگه در صندوقچه اش رو باز نکنم..
*" البته شاید واسه ادمهای مهم زندگیم بازش کنم:)"
خلاصه که تصمیم بزرگیه و تاالان توش موفق بودم..
واسم دعا کن؛
علاوه بر این ها توی زندگیم
چیزینمونده که بشم اونی که میخوام:)
دعام کن که زودتر بشه:) ]
-فکر کنم چهلمین نامه من به مادر بزرگِ درونم:)-
شـاید من:)
اون عکسه شازده کوچولو که داره روی گلش شیشه میزاره تا اسیب نبینه،
خیلی شبیه منه
من دارم روی اون قسمت شخصیتم که شاید قشنگ بود و دوستش داشتم شیشه میکشم تا خراب نشه:)
و اون متنه خیلی من بود.
هدایت شده از شیشۀ نامههام.
اینکه همهجا مامان گروهی درست، ولی پیش من که دیگه نه نه نه!
میگفتم هرجا احساس کردی بزرگی ولی پیش من که کوچولویی.
میگفتم برام متن بنویسی، چون عاشق نوشتن توام(خصوصا برای من)
از احساساتی بودنت خوشم میومد، واسه همین همیشه موقع دیدنت حتی یه چیز کوچولو هم که شده واست میخریدم بعد میومدم.
همیشه سرِ بازی کردنات(فوتسال؟) کلی تشویقت میکردم و بهت ایولا میگفتم تا یوقت فکر نکنی کسی تلاش هات رو نمی بینه.
سرگرمی شما؟ شاید باشگاه، کتاب یا نوشتن؟🤌🏻
برای @maybe_writer عزیز.
شـاید من:)
اینکه همهجا مامان گروهی درست، ولی پیش من که دیگه نه نه نه! میگفتم هرجا احساس کردی بزرگی ولی پیش من
فکر نمیکردم انقدر خوب بشناسی منو😅
واقعا خوب شناختی دم شما گرم واقعااا
چون دقیقا چیزهایی رو گفتین که ازشون بسی لذت میبرم
خیلی متشکر:)♡
هیچوقت فاز بازیکنایی که سرود ملی رو
نمیخونن درک نمیکنم،
خا که چی
الان خیلی گنگی؟😂
و من
بسی دلم میخواهد
نامه ای به سوی تو روانه کنم
و بگویم که اگر برایت نامه نمینویسم
بدین معنا نیست که یادت نیستم
فقط نمیخواهم مزاحمت شوم،
اما همین نامه را هم نمینویسم
تا مزاحمش نباشم:)
792.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تعداد لایک هارو دقت کنید
از بچگی ارزوم بود همچین اتفاقی برام بیوفته😭😭
رندش کردم😂❤️
سکوت کلا عجیبه،
سکوت بعد از شنیدن یه اهنگ که باهاش کلی خاطره داری،
سکوت بعد اینکه گل خوردی[دروازه بانم] ،
سکوت بعد از اینکه پشیمون شدی از مهربون بودنت،
سکوت بعد اینکه مسابقه ات رو خراب کردی،
سکوت لحظه ای که میدونی دیگه تکرار نمیشه،
سکوت بعد تجربه ای که سالها ارزوش رو داشتی،
سکوت بعد یه تمرین خیلی سخت،
سکوت بعد برگشتن مهمونی،
سکوت بعد اینکه حقیقت کوبیده شد تو صورتت،
سکوت بعد اینکه روضه تموم شد و خونه خالی شد،
سکوت بعد از برگشتن از یه مسافرت دور،
سکوت بعد یه گریه طولانی،
سکوت وقتی که میخوای بنویسی ولی کلمات جور درنمیاد برای ارائه احساسات،
سکوت بعد اینکه میفهمی رابطه ات با رفیقت دیگه درست نمیشه،
سکوت بین دوتا نماز که به دیوار خیره میشی،
سکوت زیر دوش بجای اینکه ارزوهات رو تصور کنی،
سکوت بعد از عروسی خواهرت که خونه ساکته و تنها شدی،
سکوت بعد...
هدایت شده از کفترموفرفری|kaftaremooferfery
صدتا ماچا بمیره یه چایی نبات یخ نکنه.