هدایت شده از کانال حمید کثیری
آقای کرباسچی، خیلی زشته که شما تو ایران باشی و خبرهات رو از جایی بگیری که عطاءالله مهاجرانی از اون سر دنیا بیاد تکذیب کنه برات!! واقعا زشته ...
پینوشت: اتفاقاً دیروز برام سوال شد که این چه احکامیه برای دانشگاه شریف دادند!! بعد از این همه سر و صدا، مرغ پخته هم بابت این حکمها خندهش میگرفت:
👈 2 مورد تعلیق از تحصیل بهمدت دو نیمسال
👈 4 مورد تعلیق بهمدت یک نیمسال با احتساب سنوات
👈 4 مورد تعلیق از تحصیل بهمدت یک نیمسال بدون احتساب سنوات
👈 بقیه موارد توبیخ کتبی با درج در پرونده
👈 1 مورد تذکر شفاهی
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
هدایت شده از کانال حمید کثیری
شاید برایتان جالب باشد بدانید که در قطر، گاز لولهکشی وجود ندارد و مردم برای پختوپز یا از اجاقهای برقی استفاده میکنند و یا از کپسول گاز ...
البته کپسولهای گازشون خیلی شیکه 😁
ضمناً آب لولهکشی رو هم نمیشه برای خوردن استفاده کرد! و همونطور که قبلاً گفتم باید از بیرون خرید.
👈 دقت کنید داریم در مورد یکی از #ظاهراً پیشرفتهترین کشورهای منطقه صحبت میکنیم
#بیواسطه_از_قطر
#حمید_کثیری 👈 عضو شوید
@hamidkasiri_ir
هدایت شده از کانال حمید کثیری
🔴 برای #غدیر چه کنیم؟! (۱)
اول، این خاطره را از سیره مرحوم آیتالله شیخ علی اکبر برهان که از شاگردان آیتالله آقا سید علی قاضی و از اساتید اعاظمی چون شیخ علی آقا پهلوانی بودند، بخوانیم. این خاطره از فرزند مرحوم شیخ علی اکبر نقل شده و مربوط به شب عرفه است، اما به نظر در هر زمانی قابل استفاده میباشد. با هم بخوانیم؛
_______________
فردی بود به نام آقای ذكایی که حياط بسيار بزرگی در خيابان پامنار داشت با اتاقهای متعدد، وضع مالیاش هم خوب بود. ماه به ماه برای دريافت اجاره به در منزل ما میآمد. اجاره آن روز ۵۰۰ تومان بود، كم نبود.
شب عرفهای بود، پدرم داشت آماده میشد تا لب حوض منزل وضو بگيرد كه در زدند. گفت: «در را باز كن ، حاج آقای ذكايی است، اجارهاش را میخواهد.»
آمد داخل، به حاج آقا سلام كرد. مرحوم پدرم به من گفت: «پاكت آنجاست، برو بياور و به حاج آقا بده» رفتم پاكت را كه قبلاً آماده كرده بود، برداشتم و بردم به آقای ذكايی دادم. تشكر كرد و قبل از اين كه برود از پدرم سؤال كرد: «امشب شب عرفه است؟»
گفت: «بله، امشب شب عرفه است»
سؤال كرد: «اعمال امشب چيست؟ اعمال امشب را برای ما نمیگوييد؟»
تا آقای ذكايی اين حرف را زد مرحوم پدرم بلند شد ايستاد و گفت: «امشب اعمالی برای من دارد و اعمالی هم برای شما!»
خيلی با اخلاق خوب، با بيان خوب و زبان خوب و صورت باز پاسخ دادند.
او با تعجب سؤال كرد: «مگر فرقی میكند؟ مگر من و شما دارد؟»
مرحوم پدرم فرمود: «بله، فرق میكند! اعمالی كه برای من هست ادعيه و زيارت امام حسين عليهالسلام است، نمازهايی است، اذكاری است، بيدار بودن و احيا گرفتن است، اين است كه تا صبح بنشينم و خدا را بخوانم و عبادت كنم، اين مربوط به من است.
اما آن اعمالی كه برای شماست اين است كه الآن مقداری برنج و روغن خوب بخری و ببری در منزل كسانی كه واقعاً محتاج هستند، كسانی كه سال میگذرد و برنج نديده و نخوردهاند، به ياد امام حسين به آنها بدهی و دلشان را شاد كنی، چون شب عرفه است و شب امام حسين است، بعد هم به خانهات برو و تخت بگير تا صبح بخواب! من بايد بيدار باشم و برای شماها دعا كنم، برای خودم دعا كنم!»
_______________
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4