eitaa logo
مازنی بانو | شیعه ثروتساز
15.7هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
9 فایل
‌ 🦋 اولین و تخصصی ترین آکادمیِ تربیت مربیِ گلدوزی در ایران👩🏻‍🎓✔️ ✨️ ازت مربیِ گلدوزی میسازم خواهری حتی اگه تاحالا سوزن دستت نگرفتی!🫰 ‌ ‌ اگه با مازنی بانو کاری داشتی😘👇 @man_injam کانالهای زیرمجموعه‌ی آکادمی🌱👇🏻 @pappeli_cannels
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام به روی ماهِ نشُسته‌ات!😪 پاشو کارای خونه رو راست و ریست کن!👩‍🍳 .
. امروز اگه شلوغ نباشم به احتمال زیاد آموزش یه گل جدید داریم! آموزش قبلی هارو دیدی؟🧐👇 https://eitaa.com/mazani_banoo/576 .
. برنده مسابقه رو اعلام کنیم؟😉😄 .
مازنی بانو | شیعه ثروتساز
. هنرِ شماره‌ی هشت🦋 ✅مسابقه شهادت حضرت زهرا(س) کانال آموزش رایگان گلدوزی برای عضویت بزن رو لینک👇
. 🎊هنر شماره هشت🦋🎊 با حدود ۴۳۰۰ ویو برنده‌ی مسابقه‌شد تشریف بیاره مشخصات بده پک رو هماهنگ کنم براش ارسال کنن .
. دخترا ❣👇 هدفِ مسابقه اصلا تمیزیِ کار یا حرفه‌ای بودنش نبود! یکی از اهداف این بود که شما شروع کنید به دوختن! وگرنه بچه های دوره قبلی هم جزو شرکت کننده ها بودن معلومه که کار اونا حرفه‌ای تر از بقیست! اگه قرار بود فقط به حرفه‌ای بودنش نمره بدیم که هیچ انگیزه‌ای واسه شماهایی که اولِ راهین نمی‌موند برای شرکت تو مسابقه!☹️ .
. هستین بریم گلِ جدید؟🌸🐥 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولی من میگم اینم ذخیره کن محض احتیاط روز نبات دا لازمت میشه!😀😂 . . دروووود به روی ماهتون دخترا این گل نیازی به توضیح نداره😊 توی پست ساتن دوزی جزئیاتش گفته شد کلا گل ساتن دوزیه🧶 یا درواقع همون کوک های ساده کنارهم جوری که فضا رو پر کنه...🪡 میتونید با خلاقیت خودتون سایه هم بزنید که من با رنگ آبی کمرنگ زدم🙋🏻‍♀️ پرچم گل هم گره فرانسه زدم اگه پرچم گل بزرگ باشه🌼 میتونین ساتن دوزی هم کنید بستگی به خلاقیت خودتون داره!🥰 . همی دیگه عرضی نیست جز ارادت❤🖐 اگه یاد گرفتین یه جوجه بفرستین خاله ببینه🐥👇😄 @man_injam . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. اع سلاااام شما اینجایین که!😄🖐 بیاین بگین به مناسبت ۴هزارتایی شدن چالش چی بذاریم سه تا شارژ بدیم؟ @man_injam .
. عَو آخجون آخجون چیه؟ میگم چالش چی بذارم؟🤨 بعد شارژ بدم! جمله بالایی شو نخوندین😂 .
. هی آقا فهمیدم😁 بیاین خنده دارترین سوتی ای که خودتون دادین یا کسی داده تعریف کنین(تایپ کنید) بعد یا رای گیری میکنیم یا به سه تاشون به قید قرعه جایزه میدیم 👇 @man_injam . ها؟نظرتونه؟😂 .
‌ هم میخندیم دورهم روحمون شاد میشه هم شارژ میدیم ها؟ فقط یه جوری باشه بتونم بذارم تو کانالها! خودتون سانسورهارو انجام بدین🤨 .
1⃣عمرا اگه کسی بتونه این کار رو انجام بده چیزیش نشه😁ولی مامان من انجام داد مهمون داشتیم رفتیم بدرقه مهمون اومدیم بالا دیدیم مامان شرینکاری کرده _پاپلی: یا ابالفضللللل😂😱
2⃣👩‍💼من یک بار داشتم با دوستام از مدرسه🏫 برمیگشتم که دیدم بغل دیوار یک بادکنک🎈 بود من به دوستام گفتم بیا بادکنک🎈رو برداریم تو راه شوتش کنیم که یکدفعه دیدم پشت همون دیوار یک دختر بچه با مامان👩‍👧 نشسته بودند و بادکنک از اونا بود🎈 وای نمیدونی یعنی آبروم رفت 😅 اینقدر دوستام بهم خندیدن😂 _پاپلی: بازم خداروشکر نترکوندیش!😌
3⃣سلام یه سوتی بدی که دادم این بود رفته بودیم دکتر بعد که کارمون تموم شد من میخاستم برم بیرون بعد پایین در لبه داشت من ندیدمش پام گیر کرد بعش محکم خوردم زمین قشنگ پهن شدم😐 صدای خنده ها بلند شد بدون نگاه به پشت سرم صحنه روترک کردم😂 _پاپلی: من نمیتونم زمین خوردن کسیو ببینم و نخندم اخر بخاطرهمین میرم جهنم😂😂
4⃣امتحان ریاضی داشتیم؛ معلم برگه هارو پخش کرده بود که ی دفه از پشت ی صدایی اومد(خرچ خیرچ😁)یکی گفت وای خانوم موووش خداروز بد نیاره😂 منو و هم نیمکتیم با سرعت زیاااد پا به فرار گذاشتیم؛ باور میکنین وسط کلاس من افتادم اما فقط بلند شدنم یادم مونده بود اونقدر که ترس و سرعت توام باهم بود😂 حالا منو و دوستم تو حیاط داریم سمت درخروجی میدویم با این فکر که بله همه دارن فرار میکنن😁 ی دانش آموزی تو حیاط جلومون گرفت گفت چی شده ؟ کوجااا😳 گفتیم مگه نمی‌بینی همه دارن میان ؛ گف کوووو فقط شما دوتایین😄 ی لحظه به خودمون اومدیم برگشتیم دیدیم بلههه ازهیشکی خبری نیس ی دستی به خودمون کشیدیم و با جدیت که مثلاً اتفاقی نیفتاده درکلاس زدیم رفتیم تو تا دربازکردیم همه زدن زیر خنده😄 معلم گفت وایییی شما چه خبرتون چرا اینقدر هل بودین! فلانی تو دوبار وسط کلاس افتادی و باعجله بدون هیچ واکنشی بلند شدی و الفرار با شرمو البته خنده نشستیم امتحان بدیم دنبال برگه بودم دیدم تو دستم مچاله شده و با خودم فراریش میدادم😂 (شرمنده یکم طولانی بود) شاید ۱۰ سال از اون ماجرا میگذره اما هنوز هم یادم میفته خندم میگیره _پاپلی: من از تصورش غششششش😂😂
5⃣میگما شنیدین میگن خمیازه حسوده...؟؟ نمیدونم به چشم هم دیدین و بهتون اثبات شده یا نه ولی من میگم خمیازه اونقدرررر حسوده که یه بار شبکه مستند چندتا شتر نشون میداد یکی شون خمیازه کشید منم خمیازه م گرفت😐😐😐 به همین برکت قسم 🤣🤣🤣🤣 _پاپلی:سکوت میکنم که این سکوت منطقی تره😐
6⃣من یه وقتی کارمند بودم ارباب رجوع ها که سوتی میدادن رو سوژه میکردم یه روز خودم جایی رفتم گفتم شما گفتین فلان روز بیاین منم تشریف آوردم 🤭😅😬 ، یکی دیگش تولد پدر همسرم بهش زنگ زدم گفتم صد سال به از این سالها 😬😬😬، یعنی همسرم کنارم بود از خنده ریسه رفت ، یکی دیگش خواهر همسرم کنارم نشسته بود میخواستم راجبه وامش با کسی صحبت کنم ضامنش بشه گفتم کار این بدبختو انجام بده 😬😬😬ضامنش بشو وقتی قطع کردم فهمیدم چه سوتیی دادم ، الان دیگه شدم خدای سوتی دیگه عادی شده 😁😁😁😁 _پاپلی: خدایگان تخریب!
7⃣سلام مازنی جونم حالت خوبه یه سوتی بگم با خواهرم رفته بودیم بانک پولمو یک ساله گذاشته بودم وقتش تموم شده بود میخواستم بردارم ولی نمیدونستم ک یک ماه مونده تا ۱سال تموم بشه شماره گرفتم کلی تو نوبت نشستیم فرم برداشتم پرکردم شمارمو صدا زد رفتم پشت صندلی نشستم کلی کلاس اومدم ک اره با سن کمم ۵۰ میلیون پول میخوام بردارم همه مدارکمو دادم بعد که گفت کی پولتو گذاشتی گفتم مهر سال گذشته کلی بهم خندید گفت هنوز یک ماه مونده کلی ضایع شدم بعد بهم گفت برو ماه بعد بیا ولی مواظب باش سرت کلاه نره با بزرگترت بیا انگاری حواس نداری🙈🙈🙈 ماه بعد روم نمیشد برم داداشم گفت نری بازم بانک خودش تمدید میکنه وقتی رفتم بانک چندتا شماره کشیدم که شانسم ب اون کارمند ماه قبل نیوفته که از خجالت آب نشم☺️☺️💜 _پاپلی: تو کلا دیگه نروبانک!
8⃣من یه روز تو راه مدرسه اومدم مقنعه امو درست کنم دیدم یه ماشین شیشه هاش دودی بود رفتم جلوش داشتم درست میکردم دیدم یهو یکی شیشه رو داد پایین گفت خوشگل شدی دیگه برو 😂😂😂 ابروم رف بر باد فنا _پاپلی: ما تومسیر مدرسه مون بانک بود تو شیشه بانک اینکارو میکردیم! دهنمونم باز میکردیم یه متر بعدمقنعه رو مرتب میکردیم😂 چقد بهمون خندیده باشن!😐
9⃣این خاطره برای پارساله که ۱۱ سالم بود.موهام خیلی فر بود طوری که همه میگفتن سیم ظرفشوییه😂😂 یه روز صبح از خواب بیدار شدم و خبر نداشتم که ساعت ۹ صبح پسرعمه م اومده خونمون🤦‍♀همینطور با موهای بهم ریخته و چشمای خواب الود داشتم میرفتم توی هال و داد میزدم:مامان دیشب کی کولر رو خاموش کرده........که دیدم پسرعمه م با تعجب نگام میکنه.خداروشکر بابام خونه نبود وگرنه موهامو میکند😁😂 من🤯😓 پسرعمه م😳😶 مامانم🤦‍♀☹️ خلاصه که به فنا رفتم _پاپلی: فرارنکرد؟🤨😂
0⃣1⃣سلام دوستان ی بار با دوستام رفتیم بیرون برای خرید اول صبح بود و خیابونا خلوت خیلی کم مغازه ها باز کرده بودن منم جوون و شیطون 😄😄 پشت ویترین ی مغازه مانکن آقا بود من با شیطنت خواستم لُپ اونو مثلا بگیرم از پشت شیشه یهو دیدم اون یکی مانکن صاحب مغازس ک داشت اونجا رو روبراه میکرد خلاصه کلی خجالت کشیدم😅😅 و بدو رفتم کلی دوستام بهم خندیدن😆😆😆😆🤪🤪🤪😜😜😜😜😁😁😁😂😂😂😂 _پاپلی: اینو خیلیا تجربه کردن😂🖐
1⃣1⃣یبار داشتم با مادربزرگم و پسرداییم میرفتم خونه داییم، رفتم زنگ خونه داییم و بزنم دیدم یه ماشین مدل بالا پارک کرده، کلاً جلوبندیش داغون بود، به پسر داییم گفتم، این ماشین و نگاه هیچی ازش نمونده، ی دفعه دیدم صاحبش از ماشین پیاده شد گفت پلاکمو میخوای چیکار؟! در حالی که پلاک ماشینش افتاده بود😂😂😂 _پاپلی:😅🖐
2⃣1⃣سلام من یه برادرشوهر داشتم خدابیامرزتش سرطان داشت یه روز من رفتم پیشش توبیمارستان تاخانمش بره خونه وبرگرده بنده خداهمش سردردبود وزبونش شل شده بود یهو دیدم میگه دستم فکرکردم میگه دستش بگیرم ببیننم تب داره گفتم چراااا خدااااا چکنم روم نمیشه داشتم آب میشدم گفتم حتما حالیش نیس هیچی دیه دستش گرفتم وگفتم نه(یعنی تب ندارید) یهو دیدم داره میگه دستمال بده هیچی دیه مردم از خجالت😖😖😖😖 آب شدم دیه هم نرفتم پاداریش 😐😐😐 _پاپلی: پیش خودش چی فکر کرده باشه😂😐!
3⃣1⃣سلام یه روز با دوستم فاطمه رفتیم پارک ، چون هر دوتامون اسکیت بلدیم اسکیتامونم برداشتیم😂 یه قسمت از پارک بالا بلندی بود ، بعد من و اون با اسکیت از او رفتیم بالا هی من میخوردم زمین هی اون می‌خورد بعد به هم میخندیدیم😂💔 هیچی دیگه من اون شب کبود کبود بودم😂 _پاپلی: هی یادش بخیرمنم اولین باری که رفتم اسکیت یاد بگیرم اول دوم راهنمایی بودم خیلی سقوط آزادرو به عقب داشتم!😂
4⃣1⃣کلاس پنجم بودم شاگرد اول هروز می اومدم خونه به مامانم میگفتم مامان بیا ۲۰ گرفتم ...اونم خوشحال میشد. یه روز اومدم دیدم خونه شلوغه رفتم جلو مامانم گفتم مامان ۲۰ گرفتم مامانم عوض خوشحالی با جارو افتاد جونم حالا بزن کی بزن ... گفتم چرا میزنی ...گفت همش میگی ۲۰ یدفعه نمیای بگی ۲۱ گرفتم ۲۲ گرفتم همه زدن زیر خنده😂😂😂😂😂 _پاپلی:من دیگه حرفی ندارم😐
5⃣1⃣سلام در مورد سوتی یکروز یک خانم عربی بود من اومدم جای دوستام قیافه بیارم بلدم عربی حرف بزنم شروع کردم دست و پا بسته حرف زدن وقتی ساکت شدم خانمه با فارسی گفت من فارسی بلدم زحمت نکش دوستام غش کردن از خنده 😁 _پاپلی: این حرکتوتو اربعین زیاد دیدم😅
6⃣1⃣سلام من یه زندایی دارم خدای سوتی هست ، زندایی محمد یه روز که توی یه جلسه قرآن با فامیل جمع شده بودیم چونکه خیلی مومن هستن به این زندایی ، گفتیم شما سوره یاسین رو بخونین.....زندایی که جو گیر شده بود گفت اول برای سلامتی امام زمان صلوات بفرستین بعد برای سلامتی ......فلانی و فلانی و......و در آخر گفتن که ثواب این ختم رو هدیه میکنم به همه صالحین و صالحات...مومنین و مومنات و.......ظالمین و ظالمات......😳😳 آقا تا اینو گفت خونه رفت تو هوا....🤣🤣🤣 منم گفتم و همچنین داعشین و داعشات 😂😂😂😂😂😂😂 دیگه از اون روز به بعد قرآن رو با بسم الله شروع میکنن _پاپلی: چرا اسم زنداییش محمدبود😐