eitaa logo
💟👈مذهبـے طوࢪ♡ツ
439 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
105 فایل
༺﷽༻ 💛🌻دݪگرم خُدٰایـےاَم،ڪھ بٰا تَمام بَدۍ هٰایَم باز هَوٰادٰار دِلم اسٺ...❥ ツ اَلـّٰلـھُـمَ الـࢪزُقـنـٰا شَـــہــ💔ـٰادَٺ:) ڪُپـۍ؟! وٰاجِبہ مُؤمِن✌🏻 اࢪٺباط با ادمیݩ⬅: @Fatemeh_884
مشاهده در ایتا
دانلود
💚فقیری نزد امیرالمومنین(علیه السلام) آمد و درخواست نان کرد به جناب قنبر فرمودند: نان را به فقیر بده قنبر گفت: نان در سفره است؛ مولا فرمودند: با سفره بده قنبر گفت: سفره در بار شتر است؛ مولا فرمودند: با بار بده قنبر گفت: بار روی شتر است؛ مولا فرمودند: با شتر بده قنبر گفت: شتر به قطار شتران وصل است؛ مولا فرمودند: با قطار شتران بده ناگهان قنبر افسار شتران را انداخت و خود را جدا کرد! مولا فرمودند چرا چنین کردی؟! قنبر گفت : ترسیدم من را هم ببخشی!💚 |یدو منبرسبزواری،ص۱۳۸ 🌺🌸 🌼@MazhabiiiTor🌼
7.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یہ مادر وقتے لالایے نخونه میمیرھ گوشہ خونہ 🌱🖤 ⁹روز مانده تا محرم🖤✋🏻 🌸🍃 🌼@MazhabiiiTor🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ازخداپرسیدم : چرافا‌سدها‌خوشگل‌ترن؟ چرا‌آدمای‌الکی‌وسیگاری‌با‌حال‌ترن؟ چرآاونآیی‌که‌دیگران‌رومسخره‌میکنن... بیشترتودل‌مردم‌میرن؟ چرآاونآیی‌که‌خیانت‌میکنن، تهمت‌میزنن،غیبت‌میکنن، دروغ‌میگن‌موفق‌ترن؟ چرآ‌همیشه‌بدآبهترن😄؟ پرسید: 💔؟ دیگه‌چیزی‌نگفتم🖐🏽 🌱 🌺🌸 🌼@MazhabiiiTor🌼
پِلاڪ‌راازگردنش‌درآورد.. گفتم‌:ازڪُجاتورابشناسند؟! گفت:آنڪہ‌باید‌بشناسد! میشناسد ...!' 🙃❤️ 🌸🌿 🌼@MazhabiiiTor🌼
مثل یڪ دیوانہ و چشم انتـظار فصل عشـق مےشمارم روز و شب را تا محرم ، یا حسـین (علیہ‌السلام) ❤️✋🏻 🦋🌱 🌼@MazhabiiiTor🌼
اربابم‌حسین‌جان! می‌شود‌نیمه‌شبی‌در گوشه‌بین‌الحرمینت‌من اشک‌بریزم‌و ‌تو‌نگاهم‌بکنی‌؟!💔 من‌همان‌خسته‌ی‌بی‌حوصله‌ی‌غم‌زده‌ام آدم‌بد‌قلقی‌که‌رگ‌خوابش‌فقط‌حرم‌است...(:❤️ 🙃 🌺❤️ 🌼@MazhabiiiTor🌼
gharar-nabood.mp3
6.76M
🎧 دلگیرتر از هر روز تو حسرت فردا🌸 🌱 💐🦋 🌼@MazhabiiiTor🌼
عاشق شلمچه و طلائیه بودم ورودی شلمچه کفشامو درآوردم و تا خود یادمان شهدا پیاده با کاروان رفتیم صدای مداحی هم با دلم بازی میکرد و اشکام جاری میشد راوی شروع کرد روایتگری بچه ها این شلمچه باید بشناسید چندسال پیش یه کاروان از شهر .... اومدن جنوب تو این کاروان یه دختر خانمی بود که اصلا به شهدا معتقد نبود تو همین شلمچه شروع کرد ب مسخره کردن شهدا اما شب که از شلمچه رفت نصف شب گریه و زاری که منو ببرید شلمچه راوی ها میگن اون خانم توسط حاج ابراهیم همت برگشت و الان یه خانم محجبه است و عاشق و دلداده ی شهدا شده -داستان من بود یکی از دخترای پشت سرمون: وای خوشبحالش المیرا فکرشو کن این دختره واقعا نظرکرده شهداست بچه ها حتی زینب و لیلا نمیدونست چقدر من میترسم ک پام بلرزه یا اینکه شهدا یه لحظه ولم کنن به حال خودم اگه حاج ابراهیم همت تنهام بذاره اگه بشم همون ترلان مست و غرق گناه چی زینب: حنانه کجایی؟ پاشو بریم یه دور اطراف بزنیم نیم ساعت دیگه میخوایم بریم طلائیه نویسنده: بانو....ش 🌼@MazhabiiiTor🌼